RE: فصل سوّم: توجيه و دليلتراشى
توجيه يزيدبن معاويه
هنگامى كه سر مقدس امام حسين عليه السلام را در شام نزد يزيدبن معاويه گذاردند، يزيد شعرى خواند و سپس به حاضران رو كرد و گفت: ...
صاحب اين سر مىگفت: من براى حكومت كردن از يزيد بهترم، گويا اين آيه را نخوانده بود كه خداوند مىفرمايد:
«قل الّلهُم مالِك المُلك تُوتِى المُلك مَن تَشاء و تَنزع المُلك ممّن تشاء و تُعِزُّ من تشاء و تُذلُّ من تشاء ...»
«بگو خدايا مالك حكومتها تويى، تو هستى كه به هر كس بخواهى حكومت مىبخشى و از هر كس بخواهى حكومت را مىگيرى، هر كس را بخواهى عزت مىدهى و به هر كسى بخواهى ذلت ....». «2»
به اين ترتيب، يزيد خونخوار، بزرگترين جنايت را انجام مىدهد و بعد مىگويد: خدا چنين خواست كه ما عزيز شويم و دشمن ما ذليل گردد، و اين گونه بر روى جنايت خود سرپوش مىگذارد و براى توجيه اعمال ننگين خود به سفسطه و جبر متوسل مىگردد.
__________________________________________________
(1). زخرف/ 20
(2). كافى، ج 2 ص 450. تاريخ طبرى، ج 6 ص 266