با سلام

﴿السَّلامُ عَلَيْكَ يَا دَاعِيَ اللَّهِ وَ رَبَّانِيَّ آيَاتِهِ﴾
سلام بر تو اي كسي كه به خدا دعوت مي‌كني و پرورش يافته آيات الهي هستي!

حالا ببينيم شيعه، امام خود را چگونه مي‌شناسد، آيا اين شناخت، يك شناخت واقعي و منطقي است يا احساسي و خيالاتي؟!

مي‌گوييم: سلام بر تو كه ما را به خدا دعوت مي‌كني و پرورش يافته آيات خدا هستي.
﴿السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَابَ اللَّهِ وَ دَيَّانَ دِينِهِ﴾

سلام بر تو اي امامي كه دريچه ارتباط با خدايي، و دين‌شناس واقعيِ دين خدا هستي!
همين حالا امامِ حيّ و زنده‌اي كه بشود با او اين‌گونه حرف زد، رو در روي ما است و اعتقادمان را در محضر آن حضرت جمع‌بندي مي‌كنيم تا در عين سرزنده نگهداشتن اين اعتقاد بزرگ، بتوانيم از بركات توجه به چنين حقيقت بزرگي، بهره‌مند شويم. شيعه با دقت بسيار متوجه اين گوهر متعالي شده است و مواظب است اين شعور در او فرو ننشيند. ابتدا بايد با انديشه و تدبّر به چنين معرفتي دست يافت و سپس از بركات آن استفاده كرد و درواقع ما از طريق اين زيارات داريم مي‌گوييم:

دير آمدي اي نگار سر مست

زودت ندهيم دامن از دست

یا حق !