امام زمان؛ معني شب و روز

﴿السَّلامُ عَلَيْكَ فِي اللَّيْلِ إِذَا يَغْشَي وَ النَّهَارِ إِذَا تَجَلَّي﴾

سلام برتو آن هنگام كه شب در اوج تاريكي قرار مي‌گيرد و هنگامي كه روز در اوج روشنايي، خود را مي‌نماياند.


مگر مي‌توانم يك لحظه از تو چشم بردارم، آن وقت به كجا چشم بگشايم؟!
سوخته عبوديت حق! مگر مي‌شود در سراسر روزگار جز به انسان كامل يعني صاحبِ عصر نظر كند.
اي مجلسيان، سوز دل حافظ مسكين
از شمع ‌بپرسيد كه در سوز و گداز است

كسي كه مي‌خواهد از جهنّم اَنانيّت خارج شود، مي‌داند كه بايد در سراسر روزگارش چشم بر آن حضرت بيندازد، و در اين توجّه، روز و شب نشناسد و بداند با گوشه چشم اوست كه اين انانيت به بي‌نام و نشاني تبديل مي‌شود و خواهد گفت:

خم ‌ِابروي تو بود و كف مينوي تو بود
كه به يك جلوه ز من نام و نشان يك جا برد

حجاب اَنانيّت و توجه به خود، غليظ‌ترين حجاب‌هاست و براي رهايي از آن يك راه بيشتر نيست و آن مددِ خم ابروي آن كسي است كه سراسر وجودش بندگي است و اصلاً انانيتي ندارد.
آري؛ با اين سلام‌ها خواستي سر رشته ارتباط با آن حضرت نگسلد تا او نيز از عنايات خودش ما را محروم نگرداند كه گفت:


گرت هوا است كه معشوق نگسلد پيوند
نگاه دار سر رشته تا نگه دارد

شب مي‌خواهد با همة تاريكي بيايد، بيايد، روز مي‌خواهد با همة روشنايي برود، برود، در تمام اين اوقات سلام بر تو، اي آرزوي دل و اي آرمان بلند انسانيت! اگر تو بر ما نظر نكني، بودن و نبودن روز و شب چه معنايي دارد؟

يا علي.