خداوند براي ارتباط انسانها با خودش خليفه انتخاب كرده است، و آن خليفه همان كسي است كه بشريت را به خدا ميخواند و «داعِيَ الله» است. ارتباط با خدا فقط وفقط از طريق خليفه او امكانپذير است و لذا خليفه او «باب الله» و دريچه ارتباط با خدا است و اينجاست كه نبايد غفلت كرد كه خليفه خدا يك مقام است به نام مقام واسطة فيض، مقامي بالاتر از جبرئيل و عزرائيل، آن وقت يك چنين حقيقتي كه احاطه كلي بر هستي دارد، كجا پنهان است؟ اصلاً چرا تصورمان از آن حضرت اينقدر محدود باشد كه او را در حدّ يك انسان معمولي به حساب آوريم كه در جايي پنهان شده است؟ چرا متوجه نباشيم كه او واسطة فيض است و لذا تمام ارض و سماء در قبضة وجود اوست؟ وقتي تمام زمين و آسمان به فيض وجود او موجود ميشوند، چرا محدود به جسمي خاص باشد؟ البته كه هرگاه هر طور اراده بفرمايد، جسم، بلكه جسمها براي خود ايجاد ميكند ولي حضور آن حضرت «بابالله» است و اين مقام مقامي نيست كه وجود يا عدم وجود مادّي آن حضرت در تجلي انوارش نقش داشته باشد.
از پيامبر اكرم(ص) دربارة حضرت مهدي(عج) پرسيدند؛ ميفرمايند: «او غيبتي طولاني دارد، جابر سؤال ميكند: «هَلْ يَنْتَفِعُ الشّيِعَةُ بِالْقائِمِ(عج) فِي غَيْبَتِهِ؟» آيا شيعه در غيبت حضرت قائم(عج) از او بهرهمند ميشوند؟ پيامبر خدا(ص) ميفرمايند: آري! به خدايي كه مرا به نبوت برگزيد، در زمان غيبت، نور و رحمتش از مردم بريده نميشود مثل بهرهمندي مردم از خورشيد در پشت ابر».
درست است كه مشخصاً ممكن است نتوانيم به آن حضرت اشاره كنيم، ولي تمام نور امام به جان ما سرازير است، بايد جان را از طريق همين سلامها به سوي او متمايل كرد و انوار جامع اسماء الهي را از وجود متعالي او گرفت و استفاده كرد.