بركات حضور امام(عج) در زندگي
فَنَفْسِي مُؤْمِنَةٌ بِاللَّهِ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَ بِرَسُولِهِ وَ بِأَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ
وَ بِكُمْ يَا مَوْلايَ أَوَّلِكُمْ وَ آخِرِكُمْ وَ نُصْرَتِي مُعَدَّةٌ لَكُمْ
وَ مَوَدَّتِي خَالِصَةٌ لَكُمْ آمِينَ آمِينَ
اي مولاي من كه برنامهريزي جان و قلب و زندگيام را با دستورات شما تنظيم كردم! به شما عرضه ميدارم كه جان من به خداي يگانه، مؤمن است و در مسير دينداري به «توحيد» نائل شدهام، به طوري كه در حضور مطلق حضرت «الله» و در تدبير او و در فرمان او، اَحدي را در عرض او نميدانم و نميبينم، و نيز به رسول او مؤمن هستم و ميبينم كه در سرتاسر كلام و حركاتِ او ظهور يگانگي خداست، رسول اوست و از او ميگويد، و به اميرالمؤمنين و به شما فرزندان آن حضرت از اوّل تا آخر مؤمن هستم، رسيدهام به جايي كه قلبم شماها را تصديق ميكند، همة شما وصيّ رسول خدا هستيد كه از طرف خداوند براي تبيين حقيقت انتخاب شدهايد، اگر دستي بر زمين داريد و به زمينيان اشاره ميكنيد، دستي هم بر آسمان داريد و از عالم معنا ميگيريد، من شما را صحيحترين، بلكه تنها جريان صحيح در ميدان معارف بشري ميبينم و بر اين امر بسيار مفتخر و شادم.
خاك بوديم اينچنين موزون شديم
خاك ما زر گشت، سيمين جان شديم
راستي؛ اگر شما نبوديد ما چگونه ميتوانستيم در مسير تعادل قرار گيريم، اگر امروز با تمام دلگرمي زندگي را ادامه ميدهيم، چون شما را در ميدان زندگي خود يافتهايم.
امروز شهر ما را صد رونق است و جان است
زيرا كه شاه خوبان امروز در ميان است
حيران چرا نباشد، خندان چرا نباشد
شهري كه در ميانش، آن صارم زمان است
زان آفتاب خوبي، چون بر زمين بتابد
آن دم زمينِ خاكي بهتر ز آسمان است
حال اي آفتابهاي خوبي! اي اوصياء رسولخدا(ص)! ياري و ارادتم در خدمت شما است، دستي كه شما را ياري نكند، معني دستبودن را گم كرده است و دلي كه مودّت شما را در خود نپرورانده باشد، ديگر دل نيست، پس خدايا! آن ياري و نصرت و اين مودّت و ارادت را نسبت به اين ذوات مقدس از ما بپذير و به نتيجه برسان، آمين آمين!