
- خاطــرات شهــدا
-
قبل از حرکت از اردوگاه گفتند که حاج همت گفته است تو و مهدي خندان حق شرکت در عمليات را نداريد. وقتي خبر را شنيديم، در به در دنبال حاج همت گشتيم. آخر سر، ماشينش را ديديم که داشت از اردوگاه خارج مي شد و مي رفت طرف قرارگاه. به هر زحمتي بود، نگهش داشتيم. حاج همت قبول نمي کرد. جر و بحث بينمان بالا گرفت. همت با شرکت من در عمليات موافقت کرد، اما با مهدي خندان نه. يکهو خندان زد زير گريه. اشک ها کار خودش را کرد. حاج همت رضايت داد ولي از او قول گرفت که احتياط کند و جز فرماندهي و هدايت نيروها، کار ديگري نکند.
حاجي پور فرمانده تيپ عمار شهيد شده بود و فقط مانده بود مهدي.
حـاج همت از اين مي ترسيد که مهدي هم از دست برود.
ویرایش توسط محمدابراهیم نامدار : 08-09-2013 در ساعت 06:14 PM
-
کلمات کلیدی این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن