دو ماه از شروع جنگ تحميلي گذشته بود. يك شب بچه ها خبر آوردند كه يك بسيجي اصفهاني در ارتفاعات كاني تكه تكه شده است.

بچه ها رفتند و با هر زحمتي بود بدن مطهر شهيـد را درون كيسه اي گذاشتند و آوردند.

آن چه موجب شگفتي ما شد، وصيت نامه ي اين برادر بود كه نوشته بود:

«خدايـا ! اگر مرا لايق يافتي، چون مولايم ابـاعبـدالله الحسيـن (علیه السلام) با بدن پاره پاره ببر.»