
- خاطــرات شهــدا
-
يک روز عصر موقع پخش مستقيم غذا! خمپاره زدند، همه فرار کرديم.
هر يک از سويي، برخاستيم و آمديم. ديديم خمپاره درست خورده کنار ديگ غذا، اما عمل نکرده است.
به همديگر نگاه کرديم، دوست رزمنده اي گفت: باز گلي به جمال و شجاعت ديگ! با همه سياهيش از ما رو سفيدتر است.
از جايش تکان نخورده، آفرين.
يکي ديگه گفت: اگه اين جناب ديگ مثل ما شيرجه رفته بود روي زمين که ما الان چيزي براي خوردن نداشتيم...!
-
کلمات کلیدی این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن