
- خاطــرات شهــدا
-
شب جمعه ، دعاي کميل مي خواند .
اشک همه را در مي آورد . بلند مي شد.
راه مي افتاد توي بيابان ؛ پاي برهنه.
روي رملها مي دويد . گريه مي کرد.
امام زمـان (عج) را صدا مي زد. بچه ها هم دنبالش زار مي زدند. مي افتاد .
بي هوش مي شد. هوش که مي آمد،مي خنديد. جان مي گرفت.
دوباره بلند می شد. مي دويد ضجه مي زد. يابن الحسن يابن الحسن مي گفت.
صبح که مي شد، ندبـه مي خواند. بيابان تمامي نداش. اشک بچه ها هم...
شهيـد ردائـي پور
-
کلمات کلیدی این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن