(آيه 20)- و از آنجا كه مستكبران دنيا پرست هر كس را در جهت مخالف منافع نامشروع خود ببينند از هيچ گونه تهمت و ناسزا، و حتى قتل و اعدام، فرو گذار نمى‏كنند، موسى به عنوان پيشگرى مى‏افزايد: «و من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى‏برم از اين كه مرا- متهم يا- سنگسار كنيد» (وَ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ).

اين تعبير ممكن است اشاره به اين باشد كه من از تهديدهاى شما باك ندارم، و تا آخرين نفس ايستاده‏ام و خدا حافظ و نگاهبان من است.

(آيه 21)- در اين آيه آخرين سخنش را به آنها مى‏گويد كه: «اگر به من ايمان نمى‏آوريد لا اقل مرا رها كنيد، و كناره‏گيرى كنيد» و مزاحم ايمان آوردن مردم نشويد (وَ إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ).

ولى مگر ممكن است جباران مغرور كه قدرت شيطانى و منافع نامشروعشان را در خطر مى‏بينند خاموش بنشينند و چنين پيشنهادى را بپذيرند؟

(آيه 22)- موسى از تمام وسائل هدايت براى نفوذ در دلهاى تاريك اين مجرمان استفاده كرد، ولى هيچ اثرى در فرعونيان نبخشيد، لذا مأيوس شد و چاره‏اى جز نفرين به آنها نديد، چرا كه قوم فاسدى كه هيچ اميدى به هدايتشان نباشد از نظر نظام آفرينش حق حيات ندارند.

لذا آيه شريفه مى‏گويد: «پس موسى به پيشگاه پروردگارش عرضه داشت كه اينها قومى مجرم و گنهكارند» (فَدَعا رَبَّهُ أَنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ مُجْرِمُونَ).

چه نفرين مؤدبانه‏اى؟ نمى‏گويد خداوندا! آنها را چنين و چنان كن، بلكه همين اندازه مى‏گويد: خداوندا! اينها گروهى مجرمند كه اميدى به هدايتشان باقى نمانده.

(آيه 23)- خداوند نيز دعاى موسى را اجابت كرد، و به عنوان مقدمه نزول عذاب بر فرعونيان و نجات بنى اسرائيل به او دستور داده شد: «بندگان مرا شبانه حركت ده كه شما (از طرف فرعون و لشكريانش) تعقيب مى‏شويد»! (فَأَسْرِ بِعِبادِي لَيْلًا إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ).

اما نگران نباش، لازم است آنها شما را تعقيب كنند تا به سرنوشتى كه در انتظار آنهاست گرفتار آيند.