(آيه 9)- آن روز كه دودى كشنده همه آسمان را فرا مى‏گيرد:
از آنجا كه در آيات گذشته سخن از اين در ميان بود كه اگر آنها طالب يقين باشند اسباب تحصيل يقين فراوان و فراهم است، در اين آيه مى‏افزايد: آنها جوياى يقين و طالب حق نيستند، «بلكه آنها در شكّند و با حقايق بازى مى‏كنند»! (بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ).

اگر آنها در حقانيت اين كتاب آسمانى و نبوت تو ترديد دارند به خاطر اين نيست كه مسأله پيچيده‏اى است، بلكه از اين جهت است كه آن را جدّى نمى‏گيرند، و به شوخى با آن برخورد مى‏كنند.

(آيه 10)- در اين آيه به تهديد اين منكران لجوج و سرسخت پرداخته، و در حالى كه روى سخن را به پيامبر كرده، مى‏گويد: «پس منتظر روزى باش كه آسمان دود آشكارى پديد آورد»! (فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِينٍ).

(آيه 11)- دودى كه «تمام مردم را فرا مى‏گيرد»! (يَغْشَى النَّاسَ).
و سپس به آنها گفته مى‏شود: «اين عذاب دردناك الهى است»! (هذا عَذابٌ أَلِيمٌ).

منظور از «دخان مبين» همان دود غليظى است كه در پايان جهان و در آستانه قيامت صفحه آسمان را مى‏پوشاند، و نشانه فرا رسيدن لحظات آخر دنيا و سر آغاز عذاب اليم الهى براى ظالمان و مفسدان است.

(آيه 12)- وحشت و اضطراب تمام وجود آنها را فرا مى‏گيرد، و پرده‏هاى غفلت از مقابل چشمشان كنار مى‏رود، و به اشتباه بزرگ خود واقف مى‏شوند رو به درگاه خدا مى‏آورند و مى‏گويند: «پروردگارا! عذاب را از ما بر طرف كن كه ايمان مى‏آوريم»! (رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ).

(آيه 13)- ولى او دست رد بر سينه اين نامحرمان زده، مى‏فرمايد: «اينها چگونه و از كجا متذكر مى‏شوند (و از راه خود باز مى‏گردند) با اين كه رسول آشكار (با معجزات و دلائل روشن) به سراغ آنها آمد»؟! (أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرى‏ وَ قَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِينٌ).

رسولى كه هم خودش آشكار بود و هم تعليمات و برنامه‏ها و دلائل و معجزاتش همه مبين و واضح بود.