در حقیقت توجه به نبی و یا افراد دیندار در قبورشان در ایام برزخ با هدف به دست آوردن میانجی­گری آنها (شفاعت) شرک است. کرامات افرادِ متدین (کرامات الأولیا) انکار نمی‎شود، و هدایت صحیح آنها توسط خداوند، در هر زمانی که منطبق بر شریعت عمل کرده‎اند فهمیده شده است؛ با این حال قسم یاد کردن به آنها با هدف تجلیل از آنها شرک است. این قواعد درباره نبی-شخصی که به طور خاص نباید تکریم شود- نیز پیاده می‎شود؛ یکبار دیدن کردن از قبر او در قالب زیارت مسجد نبوی و به نیت نماز، مجاز است. اما انجام این عمل با نیت زیارت به عنوان نیت اصلی زیارت، ممنوع است.

نه محمد بن عبدالوهاب و نه فرزندان و مریدان بلافصل او به طور خاص به نظریه‎ی حکومتی ورود پیدا نکرده‎اند. محمد بن عبدالوهاب بر دیدگاهی از "جماعه" تمرکز کرد که بر قاعده‎ی امر به معروف و نهی از منکر به عنوان وظیفه‎ی فردی در مقابله با شرک، تأکید می­کند (رساله أخری، ص37)، تا بدین وسیله از پیروی از قانون­گذاران و علمای مذهبی که بر طبق دستور العمل توحیدی عمل نمی­کنند، امتناع شود و اگر لازم بود هجرت انجام شود. تنها در قرن 19 علمای وهابی، براساس اصولی که از سوی ابن تیمیه طراحی شده بود (لائوست 527؛ عنوانج 2ص 113)، به کارکرد امامت در نوشته­هایشان پرداختند (به عبدالرحمن بن حسن بن محمد بن عبدالوهاب در ج 2 ص3-13 مراجعه کنید).