عبدالله و برادرش عبدالرحمن زندانی شدند و به حَیل در کوه­های شَمَر برده شدند و در همین حال در ریاض یک امیر از طرف ابن رشید منصوب شد.

در ربیع الاول 1307/ اکتبر و نوامبر 1889 عبدالله بن فیصل پس از بازگشت برادرش به ریاض، مُرد. عبدالرحمن بن فیصل تلاش کرد که خود را به عنوان حکمران جدید نصب کند اما در سال 1309/1891-2 ابن رشید دوباره بر ریاض چیره شد، شهر را به تسخیر در آورد، دیوارها و قصرهای شهر را ویران کرد و محمد بن فیصل بن ترکی(متوفی به سال 1311/1894) را به عنوان امیر خراج­گزار منصوب کرد. دولت وهابی-سعودی دراین زمان نزدیک به فروپاشی بود.

عبدالرحمن بن فیصل با پسرش عبدالعزیز به قطر و سپس به کویت گریخت. عبدالله بن عبداللطیف به حیل برده شد و او در آنجا تقریبا برای یک سال ماند و سپس به ریاض بازگشت و در آن شهر ظاهراً به عنوان معلم کار می­کرد. دیگر علمای وهابی که مجبور بودند شاهد نزول قدرت آل سعود باشند به اشتغالات خود تحت حکمرانی حاکم جدید ادامه دادند، مانند حسن بن حسین بن علی بن حسین بن محمد بن عبدالوهاب(1266-1341/1850-1922، قاضی درالافلاج، مجمع و ریاض)، سعد بن حَمَد بن عتیق (1279-1349/1862-1930، قاضی در الافَلاج) و عبدالعزیز بن محمد بن علی بن محمد بن عبدالوهاب (متوفی به سال 1319/1901 قاضی در سُدَیر و ریاض).

هر چند در قرن 19 جمعیت وهابی تعصب توسعه طلبی خود را از دست دادند و حتی مجبور شدند شاهد عقب نشینی در هسته‎ی مرکزی خود یعنی نجد باشند، ایده­های وهابی در دیگر نقاط جهان اسلام نیز تأثیرگذاشته بود (به قسمت اصلاحات مراجعه کنید). جزئیات این پیشروی در دست نیست. نیمه‎ی دوم قرن جدل‎ها و استدلال‎های ضد وهابی شدیدی را با خود به همراه آورد، که مهمترین آنها به وسیله‎ی احمد زینی دحلان (1232-1304/86-1817) و داود بن سلیمان بن جرجیس البغدادی الخالدی (99-1231 / 82-1816) (صلح الاخوان من اهل الایمان و بیان الدین القیم فی تبرئه ابن تیمیه و ابن القیم، بمبئی 1306/1889؛ المنهاج الوهابیه فی الرد علی الوهابیه، بمبئی 1305/1888؛ اشد الجهاد فی ابطال دعوت الاجتهاد، بمبئی 1305/1888) نوشته شد. نوشته‎های آنها نشان داد که تعلیماتِ در حال رشد وهابی برای عوام از خود حرکت وهابی و نیازی که مخالفین برای رد آنها حس می‎کردند اهمیت بیشتری دارد.

بی پرده می‎توان گفت تعلیمات درست و واقعی وهابی کمیاب بود. یکی از حامیان صریح وهابی عالم هندی محمد بشیر السهسوانی(متوفی به سال 126/1908) بود که در برابر حملات ضد وهابی دحلان به مخالفت پرداخت (صیانه الانسان عن وسوسه الشیخ دحلان، دهلی1890). یک عالم دیگر هندی به نام سید احمد بریلوی (متوفی به سال 1246/1831) بود، که برای خود اصولی مانند اصولی که تعلیمات وهابی ارائه می‎داد، درنظر گرفت. به هر حال ابعاد واقعی تأثیر وهابی در هندوستان (کرامات عالی برای یک شخصی با پیش زمینه‎ی دروغین وهابی) و رشد آن در سایر قسمت­های دنیای اسلام در قرن 19 به عنوان موضوعی برای تحقیق باقی می‎ماند.