سوره انعام [6] - صفحه 9
صفحه 9 از 10 نخستنخست ... 78910 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 81 تا 90 , از مجموع 91

موضوع: سوره انعام [6]

  1. #81
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره انعام

    (آيه 146)- محرمات بر يهود. در اين آيه اشاره به قسمتى از محرمات بر يهود مى‏كند تا روشن شود، كه احكام مجعول و خرافى بت‏پرستان نه با آيين اسلام سازگار است و نه با آيين يهود، (و نه با آيين مسيح كه معمولا در احكامش از آيين يهود پيروى مى‏كند). لذا نخست مى‏گويد: «بر يهوديان، هر حيوان ناخن‏دارى را حرام كرديم» (وَ عَلَى الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ).

    بنابراين، تمام حيواناتى كه «سم چاك» نيستند اعم از چهارپايان يا پرندگان، بر يهود تحريم شده بود.

    سپس مى‏فرمايد: «پيه و چربى موجود در بدن گاو و گوسفند را نيز بر آنها حرام كرده بوديم» (وَ مِنَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُما).

    و به دنبال آن، سه مورد را استثناء مى‏كند، نخست «چربيهايى كه در پشت اين دو حيوان قرار دارد» (إِلَّا ما حَمَلَتْ ظُهُورُهُما). «و چربيهايى كه در پهلوها و لابلاى امعاء قرار گرفته» (أَوِ الْحَوايا). «و چربيهايى كه با استخوان آميخته شده است» (أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ).

    ولى در پايان آيه تصريح مى‏كند كه اينها در حقيقت بر يهود حرام نبود، «اما به خاطر ظلم و ستمى كه مى‏كردند، از اين گونه گوشتها و چربيها كه مورد علاقه آنها بود به حكم خدا محروم شدند» (ذلِكَ جَزَيْناهُمْ بِبَغْيِهِمْ).

    و براى تأكيد اضافه مى‏كند: «اين يك حقيقت است و ما راست مى‏گوييم» (وَ إِنَّا لَصادِقُونَ).

    (آيه 147)- از آنجا كه لجاجت يهود و مشركان روشن بوده و امكان داشته پافشارى كنند و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را تكذيب نمايند، در اين آيه خداوند به پيامبرش دستور مى‏دهد كه «اگر تو را تكذيب كنند به آنها بگو: پروردگارتان رحمت وسيع و پهناورى دارد» (فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ رَبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ واسِعَةٍ).

    و شما را زود مجازات نمى‏كند بلكه مهلت مى‏دهد، شايد از اشتباهات خود برگرديد و از كرده خود پشيمان شويد و به سوى خدا باز آييد.

    ولى اگر از مهلت الهى باز هم سوء استفاده كنيد، و به تهمتهاى نارواى خود ادامه دهيد، بدانيد كيفر خداوند قطعى است، و سر انجام دامان شما را خواهد گرفت، زيرا «مجازات او از جمعيت مجرمان دفع شدنى نيست» (وَ لا يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ).

    اين آيه به خوبى عظمت تعليمات قرآن را روشن مى‏سازد كه بعد از شرح اين همه خلافكاريهاى يهود و مشركان، باز آنها را فورا تهديد به عذاب نمى‏كند بلكه نخست با تعبيرهاى آكنده از محبت راه بازگشت را به سوى آنها گشوده، تا تشويق شوند و به سوى حق بازگردند، اما براى اين كه رحمت پهناور الهى باعث جرأت و جسارت و طغيان آنان نگردد، و دست از لجاجت بردارند در آخرين جمله آنها را تهديد به مجازات قطعى خدا مى‏كند.

  2. #82
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره انعام

    (آيه 148)- فرار از مسؤوليت به بهانه «جبر»! به دنبال سخنانى كه از مشركان در آيات سابق گذشت، در اين آيه اشاره به پاره‏اى از استدلالات واهى و پاسخ آن شده است، نخست مى‏گويد: «به زودى مشركان (در پاسخ ايرادات تو در زمينه شرك و تحريم روزيهاى حلال) چنين مى‏گويند كه اگر خداوند مى‏خواست نه ما مشرك مى‏شديم و نه نياكان ما بت‏پرست بودند، و نه چيزى را تحريم مى‏كرديم»، پس آنچه ما كرده‏ايم و مى‏گوييم همه خواست اوست (سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ شَيْ‏ءٍ).

    مشركان مانند بسيارى از گناهكاران مى‏خواستند با استتار تحت عنوان جبر از مسؤوليت خلافكاريهاى خود فرار كنند. در حقيقت آنها مدعى بوده‏اند سكوت خدا در برابر بت‏پرستى و تحريم پاره‏اى از حيوانات، دليل بر رضايت اوست زيرا اگر راضى نبود مى‏بايست به نوعى ما را از اين كار بازدارد.

    اما قرآن در پاسخ آنها به طرز قاطعى بحث كرده، نخست مى‏گويد: تنها اينها نيستند كه چنين دروغهايى را بر خدا مى‏بندند «بلكه جمعى از اقوام گذشته نيز همين دروغها را مى‏گفتند ولى سر انجام گرفتار عواقب سوء اعمالشان شدند و طعم مجازات ما را چشيدند» (كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذاقُوا بَأْسَنا).

    آنها در حقيقت با اين گفته‏هاى خود، هم دروغ مى‏گفتند و هم انبياء را تكذيب مى‏كردند، اگر او به اين اعمال راضى بود چگونه پيامبران خود را براى دعوت به توحيد مى‏فرستاد، اصولا دعوت انبياء خود مهمترين دليل براى آزادى اراده و اختيار انسان است.

    سپس مى‏گويد: «به آنها بگو: آيا راستى دليل قطعى و مسلّمى بر اين ادعا داريد اگر داريد چرا نشان نمى‏دهيد» (قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنا).

    و سر انجام اضافه مى‏كند كه «شما بطور قطع هيچ دليلى بر اين ادعاها نداريد، تنها از پندارها و خيالات خام پيروى مى‏كنيد» (إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ).

  3. #83
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره انعام

    (آيه 149)- در اين آيه براى ابطال ادعاى مشركان دليل ديگرى ذكر مى‏كند، و مى‏گويد: «بگو خداوند دلايل صحيح و روشن در زمينه توحيد و يگانگى خويش و همچنين احكام حلال و حرام اقامه كرده است» هم به وسيله پيامبران خود و هم از طريق عقل، بطورى كه هيچ گونه عذرى براى هيچ كس باقى نماند (قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ).

    بنابراين، آنها هرگز نمى‏توانند ادعا كنند كه خدا با سكوت خويش، عقايد و اعمال ناروايشان را امضا كرده است، و نيز نمى‏توانند ادعا كنند كه در اعمالشان مجبورند، زيرا اگر مجبور بودند، اقامه دليل و فرستادن پيامبران و دعوت و تبليغ آنان بيهوده بود، اقامه دليل، دليل بر آزادى اراده است.

    و در پايان آيه مى‏فرمايد: «خداوند اگر بخواهد، همه شما را از طريق اجبار هدايت خواهد كرد» (فَلَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعِينَ).

    ولى نه چنان ايمانى ارزش خواهد داشت و نه اعمالى كه در پرتو آن انجام مى‏گيرد، بلكه فضيلت و تكامل انسان در آن است كه راه هدايت و پرهيزكارى را با پاى خود و به اراده و اختيار خويش بپيمايد.

    از امام كاظم عليه السّلام چنين نقل شده است كه فرمود: «خداوند بر مردم دو حجت دارد، حجت آشكار و حجت پنهان، حجت آشكار، رسولان و انبياء و امامانند، و حجت باطنه، عقول و افكارند».

    (آيه 150)- در اين آيه براى اين كه بطلان سخنان آنها روشنتر شود، و نيز اصول صحيح قضاوت و داورى رعايت گردد، از آنها دعوت مى‏كند كه اگر شهود معتبرى دارند، كه خداوند حيوانات و زراعتهايى را كه آنها مدّعى تحريم آن هستند.

    تحريم كرده، اقامه كنند.

    لذا مى‏گويد: «اى پيامبر! به آنها بگو: گواهان خود را كه گواهى بر تحريم اينها مى‏دهند بياوريد». (قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هذا).

    سپس اضافه مى‏كند: اگر آنها دسترسى به گواهان معتبرى پيدا نكردند (و قطعا پيدا نمى‏كنند) «و تنها به گواهى و ادعاى خويش قناعت نمودند، تو هرگز با آنها هم صدا نشو و مطابق شهادت و ادعاى آنان گواهى مده» (فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ).

    قرائن گواهى مى‏دهد كه اين احكام ساختگى، صرفا از هوى و هوس و تقليدهاى كوركورانه سر چشمه گرفته، چه اين كه هيچ سند و مدركى از انبياى الهى و كتب آسمانى بر تحريم اين امور ندارند.

    لذا در جمله بعد مى‏گويد: «از هوى و هوسهاى كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند و آنها كه به آخرت ايمان ندارند و آنها كه براى خدا شريك قائل شده‏اند، پيروى مكن» (وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ).

    يعنى، بت‏پرستى آنها و انكار قيامت و رستاخيز و خرافات و هوى‏پرستى آنان گواه زنده‏اى است، كه اين احكام آنان نيز ساختگى است و ادعايشان در مورد تحريم اين موضوعات از طرف خدا، بى‏اساس و بى‏ارزش است.

  4. #84
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره انعام

    (آيه 151)- فرمانهاى دهگانه! پس از نفى احكام ساختگى مشركان كه در آيات قبل گذشت، اين آيه و دو آيه بعد اشاره به اصول محرمات در اسلام كرده و گناهان كبيره رديف اول را ضمن بيان كوتاه و پر مغز و جالبى در ده قسمت بيان مى‏كند، نخست مى‏گويد: «به آنها بگو: بياييد تا آنچه را خدا بر شما تحريم كرده است بخوانم و برشمرم» (قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ).

    1- «اين كه هيچ چيز را شريك و همتاى خدا قرار ندهيد» (أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً).

    2- «نسبت به پدر و مادر نيكى كنيد» (وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً).

    3- «فرزندان خود را به خاطر تنگدستى و فقر نكشيد» (وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ مِنْ إِمْلاقٍ). «زيرا روزى شما و آنها همه به دست ماست و ما همه را روزى مى‏دهيم» (نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ).

    4- «به اعمال زشت و قبيح نزديك نشويد، خواه آشكار باشد، خواه پنهان» (وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ).

    يعنى، نه تنها انجام ندهيد، بلكه به آن نزديك هم نشويد.

    5- «دست به خون بى‏گناهان نيالاييد و نفوسى را كه خداوند محترم شمرده و ريختن خون آنها مجاز نيست به قتل نرسانيد مگر اين كه طبق قانون الهى اجازه قتل آنها داده شده باشد» مثل اين كه قاتل باشند (وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ). و به دنبال اين پنج قسمت براى تأكيد بيشتر مى‏فرمايد: «اينها امورى است كه خداوند به شما توصيه كرده، تا دريابيد و از ارتكاب آنها خوددارى نماييد» (ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ).

    (آيه 152)- ششم: «هيچ گاه جز به قصد اصلاح نزديك مال يتيمان نشويد، تا هنگامى كه به حدّ بلوغ برسند» (وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ).

    7- «كم فروشى نكنيد و حق پيمانه و وزن را با عدالت ادا كنيد» (وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْمِيزانَ بِالْقِسْطِ).

    و از آنجا كه هر قدر انسان دقت در پيمانه و وزن كند باز ممكن است، مختصر كم و زيادى صورت گيرد كه سنجش آن با پيمانه‏ها و ترازوهاى معمولى امكان پذير نيست، به دنبال اين جمله اضافه مى‏كند: «هيچ كس را جز به اندازه توانايى تكليف نمى‏كنيم» (لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها).

    8- «هر گاه به هنگام داورى يا شهادت و يا در مورد ديگر سخنى مى‏گوييد عدالت را رعايت كنيد و از مسير حق منحرف نشويد، هر چند در مورد خويشاوندان شما باشد و داورى و شهادت به حق به زيان آنها تمام گردد» (وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى‏).

    9- «به عهد الهى وفا كنيد و آن را نشكنيد» (وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا).

    منظور از «عهد الهى» همه پيمانهاى الهى اعم از پيمانهاى «تكوينى» و «تشريعى» و تكاليف الهى و هر گونه عهد و نذر و قسم است.

    و باز براى تأكيد در پايان اين چهار قسمت، مى‏فرمايد: «اينها امورى است كه خداوند به شما توصيه مى‏كند، تا متذكر شويد» (ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ).

  5. #85
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره انعام

    (آيه 153)- دهم: «اين راه مستقيم من، راه توحيد، راه حق و عدالت، راه پاكى و تقواست، از آن پيروى كنيد و هرگز در راههاى انحرافى و پراكنده گام ننهيد كه شما را از راه خدا منحرف و پراكنده مى‏كند و تخم نفاق و اختلاف را در ميان شما مى‏پاشد» (وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ).

    و در پايان براى سومين بار تأكيد مى‏كند كه: «اينها امورى است كه خداوند به شما توصيه مى‏كند تا پرهيزكار شويد» (ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ).

    1- اهميت نيكى به پدر و مادر!

    ذكر نيكى به پدر و مادر، بلافاصله بعد از مبارزه با شرك، و قبل از دستورهاى مهمى همانند تحريم قتل نفس، و اجراى اصول عدالت، دليل بر اهميت فوق العاده حق پدر و مادر در دستورهاى اسلامى است.

    اين موضوع وقتى روشنتر مى‏شود كه توجه كنيم به جاى «تحريم آزار پدر و مادر» كه هماهنگ با ساير تحريمهاى اين آيه است، موضوع احسان و نيكى كردن، ذكر شده است، يعنى نه تنها ايجاد ناراحتى براى آنها حرام است بلكه علاوه بر آن، احسان و نيكى در مورد آنان نيز لازم و ضرورى است.

    و جالبتر اين كه كلمه «احسان» را به وسيله «ب» متعدى ساخته و فرموده است «و بالوالدين احسانا» بنابراين، آيه تأكيد مى‏كند كه موضوع نيكى به پدر و مادر را بايد آنقدر اهميت داد كه شخصا و بدون واسطه به آن اقدام نمود.

    2- قتل فرزندان به خاطر گرسنگى!

    از اين آيات برمى‏آيد كه عربهاى دوران جاهلى نه تنها دختران خويش را به خاطر تعصبهاى غلط، زنده به گور مى‏كردند، بلكه پسران را كه سرمايه بزرگى در جامعه آن روز محسوب مى‏شد، نيز از ترس فقر و تنگدستى به قتل مى‏رسانيدند.

    با نهايت تأسف اين عمل جاهلى در عصر و زمان ما در شكل ديگرى تكرار مى‏شود، و به عنوان كمبود احتمالى مواد غذايى روى زمين، كودكان بى‏گناه در عالم جنين، از طريق «كورتاژ» به قتل مى‏رسند.

    گر چه امروز براى سقط جنين دلايل بى‏اساس ديگرى نيز ذكر مى‏كنند، ولى مسأله فقر و كمبود مواد غذايى يكى از دلايل عمده آن است.

    اينها و مسائل ديگرى شبيه به آن، نشان مى‏دهد كه عصر جاهليت در زمان ما به شكل ديگرى تكرار مى‏شود و «جاهليت قرن بيستم» حتى در جهاتى وحشتناكتر و گسترده‏تر از جاهليت قبل از اسلام است.

  6. #86
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره انعام

    (آيه 154)- پاسخ قاطع به بهانه‏جويان. در آيات قبل، سخن از ده حكم اساسى و اصولى در ميان بود، كه نه تنها در اسلام بلكه در تمام اديان بوده است. به دنبال آن در اين آيه مى‏گويد: «سپس به موسى، كتاب آسمانى داديم و نعمت خود را بر افراد نيكوكار و آنها كه تسليم فرمان ما و پيرو حق بودند كامل ساختيم» (ثُمَّ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ تَماماً عَلَى الَّذِي أَحْسَنَ).

    «و در آن هر چيز را كه مورد نياز بود، و در مسير تكامل انسان اثر داشت، بازگو كرديم» (وَ تَفْصِيلًا لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ). «و نيز اين كتاب، كه بر موسى نازل شد، مايه هدايت و رحمت بود» (وَ هُدىً وَ رَحْمَةً). «تمام اين برنامه‏ها به خاطر آن بود كه به روز رستاخيز و لقاى پروردگار ايمان بياورند» و با ايمان به معاد، افكار و گفتار و رفتارشان پاك شود (لَعَلَّهُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ).

    (آيه 155)- در اين آيه، اشاره به نزول قرآن و تعليمات آن كرده و بحث آيه گذشته را تكميل مى‏نمايد و مى‏گويد: «اين كتابى است كه ما نازل كرده‏ايم، كتابى است با عظمت و پربركت و سر چشمه انواع خيرات و نيكيها» (وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ). و «چون چنين است بطور كامل از آن پيروى كنيد، و پرهيزكارى پيشه نماييد و از مخالفت با آن بپرهيزيد شايد مشمول رحمت خدا گرديد» (فَاتَّبِعُوهُ وَ اتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ).

    (آيه 156)- در اين آيه، تمام راههاى فرار و بهانه‏جوييها را به روى مشركان بسته، نخست به آنها مى‏گويد: «ما اين كتاب آسمانى را با اين امتيازات نازل كرديم تا نگوييد كه تنها بر دو طايفه پيشين (يهود و نصارى) كتاب آسمانى نازل شده، و ما از بحث و بررسى و مطالعه آنها غافل بوده‏ايم، و اگر از فرمان تو سرپيچى كرديم به خاطر اين بوده است كه فرمان تو در دست ديگران بود و به دست ما نرسيد» (أَنْ تَقُولُوا إِنَّما أُنْزِلَ الْكِتابُ عَلى‏ طائِفَتَيْنِ مِنْ قَبْلِنا وَ إِنْ كُنَّا عَنْ دِراسَتِهِمْ لَغافِلِينَ).

  7. #87
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره انعام

    (آيه 157)- در اين آيه همان بهانه به صورت دامنه‏دارتر و آميخته با ادعا و غرور بيشتر از آنها نقل شده است، و آن اين كه، اگر قرآن بر آنها نازل نمى‏شد، ممكن بود ادعا كنند ما بقدرى براى انجام فرمان الهى آمادگى داشتيم كه هيچ ملتى به اندازه ما آمادگى نداشت، آيه مى‏فرمايد: تا نگوييد «اگر كتاب آسمانى بر ما نازل مى‏شد، ما از همه آنها پذيراتر و هدايت‏يافته‏تر بوديم» (أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتابُ لَكُنَّا أَهْدى‏ مِنْهُمْ).

    قرآن در برابر اين ادعاها مى‏گويد: خداوند تمام راههاى بهانه جويى را بر شما بسته است زيرا «آيات و دلايل روشن از طرف پروردگار براى شما آمد، آميخته با هدايت الهى و رحمت پروردگار» (فَقَدْ جاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ).

    «با اين حال آيا كسى ستمكارتر از آنها كه تكذيب آيات خدا مى‏كنند و از آن اعراض مى‏نمايند پيدا مى‏شود؟» (فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآياتِ اللَّهِ وَ صَدَفَ عَنْها).

    اشاره به اين كه آنها نه تنها از آيات خدا روى گردانيدند بلكه با شدت از آن فاصله گرفتند.

    در پايان آيه، مجازات دردناك اين گونه افراد لجوج و بى‏فكرى را كه مطالعه نكرده حقايق را به شدت انكار مى‏كنند و از آن مى‏گريزند حتى سد راه ديگران مى‏شوند، در يك جمله كوتاه و رسا بيان كرده مى‏گويد: «به زودى كسانى را كه از آيات ما روى مى‏گردانند، گرفتار مجازاتهاى شديد خواهيم كرد، و اين به خاطر همان اعراض بى‏رويه و بى‏دليل آنهاست» (سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آياتِنا سُوءَ الْعَذابِ بِما كانُوا يَصْدِفُونَ).

    (آيه 158)- انتظارات بيجا و محال! در آيات گذشته اين حقيقت بيان شد كه ما حجت را بر مشركان تمام كرديم و كتاب آسمانى يعنى قرآن را براى هدايت همگان فرستاديم. اين آيه مى‏گويد: اما اين افراد لجوج به اندازه‏اى در كار خود سرسختند، كه اين برنامه روشن نيز در آنها تأثير نمى‏كند، گويا انتظار نابودى خويش، يا از ميان رفتن آخرين فرصت، و يا انتظار امور محالى را مى‏كشند.

    نخست مى‏گويد: «آيا آنها جز اين انتظار دارند كه فرشتگان مرگ به سراغشان بيايند»! (هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ).

    «يا اين كه پروردگارت به سراغ آنها بيايد» و او را ببينند، و ايمان بياورند!! (أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ). در حقيقت آنها انتظار امر محالى را مى‏كشند.

    سپس مى‏گويد: «يا اين كه بعضى از آيات و نشانه‏هاى پروردگار (كه در آستانه رستاخيز و پايان جهان، واقع مى‏شود، و به دنبال آن درهاى توبه بسته خواهد شد) انجام گيرد» (أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ).

    و به دنبال آن اضافه مى‏كند: «آن روز كه چنين آيات صورت پذيرد، ايمان آوردن افرادى كه قبلا ايمان نياورده‏اند و آنها كه عمل نيكى انجام نداده‏اند، پذيرفته نخواهد شد» (يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمانِها خَيْراً). و درهاى توبه به روى آنان بسته مى‏شود، زيرا توبه و ايمان در آن هنگام، صورت اجبارى و اضطرارى به خود مى‏گيرد، و ارزش ايمان و توبه اختيارى را نخواهد داشت.

    در پايان آيه با لحنى تهديد آميز به اين افراد لجوج مى‏گويد: «اكنون كه شما چنين انتظارى را داريد در انتظار خويش بمانيد، ما هم در انتظار (كيفر دردناك شما) خواهيم بود» (قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ).

    از نكات جالبى كه از آيه فوق استفاده مى‏شود اين است كه راه نجات را در ايمان، آن هم ايمانى كه در پرتو آن اكتساب خيرى شود و اعمال نيك انجام گيرد، معرفى مى‏كند.

  8. #88
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره انعام

    (آيه 159)- بيگانگى از نفاق‏افكنان! در تعقيب دستورات دهگانه‏اى كه در آيات قبل گذشت و در آخر آن فرمان به پيروى از «صراط مستقيم خدا» و مبارزه با هر گونه نفاق و اختلاف داده شده بود، اين آيه در حقيقت تأكيد و تفسيرى روى همين مطلب است. نخست مى‏فرمايد: «آنها كه آيين و مذهب خود را پراكنده كردند و به دسته‏هاى مختلف تقسيم شدند، در هيچ چيز با آنها ارتباط ندارى و آنها نيز هيچ گونه ارتباطى با مكتب تو ندارند» (إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْ‏ءٍ).

    زيرا مكتب تو، مكتب توحيد و صراط مستقيم است و صراط مستقيم و راه راست همواره يكى بيش نيست.

    سپس به عنوان تهديد و توبيخ اين گونه افراد تفرقه‏انداز، مى‏گويد: «كار اينها واگذار به خداست، و آنها را از اعمالشان آگاه خواهد ساخت» (إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَفْعَلُونَ).

    قابل ذكر اين كه محتواى آيه يك حكم عمومى و همگانى در باره تمام افراد تفرقه‏انداز است، كه با ايجاد انواع بدعتها، ميان بندگان خدا، بذر نفاق و اختلاف مى‏پاشند اعم از آنها كه در امتهاى پيشين بودند، يا آنها كه در اين امتند.

    اين آيه بار ديگر، اين حقيقت را كه اسلام آيين وحدت و يگانگى است و از هر گونه نفاق و تفرقه و پراكندگى بيزار است با تأكيد تمام بازگو مى‏كند.

    (آيه 160)- پاداش بيشتر، مجازات كمتر: در اين آيه، اشاره به رحمت و پاداش وسيع خداوند كه در انتظار افراد نيكوكار است، كرده و تهديدهاى آيه را با اين تشويقها تكميل مى‏كند و مى‏گويد: «هر كسى كار نيكى به جا آورد، ده برابر به او پاداش داده مى‏شود» (مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها).

    «و هر كس كار بدى انجام دهد، جز به همان مقدار، كيفر داده نمى‏شود» (وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزى‏ إِلَّا مِثْلَها).

    و براى تأكيد اين جمله را نيز اضافه مى‏كند كه «به آنها هيچ گونه ستمى نخواهد شد» و تنها به مقدار عملشان كيفر مى‏بينند (وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ).

    منظور از «حسنة» و «سيئة» در آيه فوق، هر گونه «كار نيك و فكر نيك و عقيده نيك و يا بد» است.

  9. #89
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره انعام

    (آيه 161)- اين است راه مستقيم من! اين آيه و آيات بعد از آن سوره انعام با آن پايان مى‏پذيرد در حقيقت خلاصه‏اى است از بحثهاى اين سوره كه در زمينه مبارزه با شرك و بت‏پرستى بيان شده، نخست در برابر عقايد و ادعاهاى دور از منطق مشركان و بت‏پرستان، خداوند به پيامبرش دستور مى‏دهد كه «بگو:

    پروردگار من! مرا به راه راست كه نزديكترين راههاست هدايت كرده است» (قُلْ إِنَّنِي هَدانِي رَبِّي إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ). اين راه راست همان جاده توحيد و يكتاپرستى و درهم كوبيدن آيين شرك و بت‏پرستى است.

    سپس «صراط مستقيم» را در اين آيه و دو آيه بعد توضيح مى‏دهد: نخست مى‏گويد: «آيينى است مستقيم در نهايت راستى و درستى، ابدى و جاويدان و قائم به امور دين و دنيا و جسم و جان» (دِيناً قِيَماً).

    و از آنجا كه عربها علاقه خاصى به ابراهيم نشان مى‏دادند و حتى آيين خود را به عنوان آيين ابراهيم معرفى مى‏كردند، اضافه مى‏كند كه «آيين واقعى ابراهيم همين است كه من به سوى آن دعوت مى‏كنم» نه آنچه شما به او بسته‏ايد (مِلَّةَ إِبْراهِيمَ).

    همان ابراهيمى كه «از آيين خرافى زمان و محيط، اعراض كرد، و به حق يعنى آيين يكتاپرستى روى آورد» (حَنِيفاً).

    اين تعبير گويا پاسخى است به گفتار مشركان كه مخالفت پيامبر را با آيين بت‏پرستى كه آيين نياكان عرب بود، نكوهش مى‏كردند، پيامبر در پاسخ آنها مى‏گويد: اين سنت شكنى و پشت پا زدن به عقايد خرافى محيط، تنها كار من نيست، ابراهيم كه مورد احترام همه ما است نيز چنين كرد.

    سپس براى تأكيد مى‏افزايد كه «او هيچ گاه از مشركان و بت‏پرستان نبود» (وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ).

    بلكه او قهرمان بت‏شكن و مبارز پويا و پى‏گير با آيين شرك بود.

  10. #90
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره انعام

    (آيه 162)- در اين آيه اشاره به اين مى‏كند كه «بگو: (نه تنها از نظر عقيده من موحّد و يكتاپرستم بلكه از نظر عمل، هر كار نيكى كه مى‏كنم) نماز من و تمام عبادات من و حتى مرگ و حيات من همه براى پروردگار جهانيان است» (قُلْ إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ).

    براى او زنده‏ام به خاطر او مى‏ميرم و در راه او هر چه دارم فدا مى‏كنم تمام هدف من و تمام عشق من و تمام هستى من اوست!

    (آيه 163)- در اين آيه براى تأكيد و ابطال هر گونه شرك و بت‏پرستى، اضافه مى‏كند: «پروردگارى كه هيچ شريك و شبيهى براى او نيست» (لا شَرِيكَ لَهُ).

    سر انجام مى‏فرمايد: «و به اين موضوع، من دستور يافته‏ام و من اولين مسلمانم» (وَ بِذلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ).

    اولين مسلمان بودن پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله يا از نظر كيفيت و اهميت اسلام اوست، زيرا درجه تسليم و اسلام او بالاتر از همه انبياء بود و يا اولين فرد از اين امت بود كه آيين قرآن و اسلام را پذيرفت.

    (آيه 164)- در اين آيه از طريق ديگرى منطق مشركان را مورد انتقاد قرار مى‏دهد و مى‏گويد: «به آنها بگو: و از آنها بپرس آيا سزاوار است غير از خداوند يگانه را پروردگار خود بدانم، در حالى كه او مالك و مربى و پروردگار همه چيز است» و حكم و فرمان او در تمام ذرات اين جهان جارى است! (قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْ‏ءٍ).

    سپس به جمعى از مشركان كوتاه فكر كه خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله رسيدند و گفتند:

    «تو از آيين ما پيروى كن، اگر بر خطا باشد، گناه تو به گردن ما» پاسخ مى‏گويد:

    «هيچ كسى جز براى خود عملى انجام نمى‏دهد و هيچ گنهكارى بار گناه ديگرى را به دوش نمى‏كشد» (وَ لا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏).

    و «سر انجام، همه شما به سوى خدا بازمى‏گرديد، و شما را به آنچه در آن اختلاف داشتيد، آگاه مى‏سازد» (ثُمَّ إِلى‏ رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ).

صفحه 9 از 10 نخستنخست ... 78910 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •