(آيه 12)- در ادامه بحث با مشركان، در اين آيه با اشاره به اصل توحيد، مسأله رستاخيز و معاد از طريق جالبى تعقيب مى‏گردد.

1- نخست مى‏گويد: «بگو: آنچه در آسمانها و زمين است براى كيست»؟

(قُلْ لِمَنْ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). و بلافاصله به دنبال آن مى‏گويد: خودت از زبان فطرت و جان آنها پاسخ بده «بگو: براى خدا» (قُلْ لِلَّهِ).

2- پروردگار عالم سر چشمه تمام رحمتهاست «اوست كه رحمت را بر عهده خويش قرار داده» و مواهب بى‏شمار، به همه ارزانى مى‏دارد (كَتَبَ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ).

همين رحمت ايجاب مى‏كند انسان را كه استعداد بقاء و زندگى جاودانى دارد پس از مرگ در لباس حياتى نوين و در عالمى وسيعتر درآورد و در اين سير ابدى تكامل دست رحمتش پشت سر او باشد.

لذا به دنبال اين دو مقدمه مى‏گويد: «بطور مسلم همه شما را در روز رستاخيز، روزى كه هيچ گونه شك و ترديدى در آن نيست جمع خواهد كرد» (لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ).

در پايان آيه به سرنوشت و عاقبت كار مشركان لجوج اشاره كرده مى‏گويد:

«آنها كه در بازار تجارت زندگى، سرمايه وجود خود را از دست داده‏اند به اين حقايق ايمان نمى‏آورند» (الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ).

(آيه 13)- در آيه قبل اشاره به مالكيت خداوند نسبت به همه موجودات از طريق قرار گرفتن آنها در افق «مكان» شده بود، و اين آيه اشاره به مالكيت او از طريق قرار گرفتن در افق و پهنه «زمان» كرده، مى‏گويد: «و از آن اوست آنچه در شب و روز قرار گرفته است» (وَ لَهُ ما سَكَنَ فِي اللَّيْلِ وَ النَّهارِ).

و در پايان آيه پس از ذكر توحيد اشاره به دو صفت بارز خداوند كرده مى‏گويد: «و اوست شنونده دانا» (وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ).

اشاره به اين كه وسعت جهان هستى و موجوداتى كه در افق زمان و مكان قرار گرفته‏اند هيچ گاه مانع از آن نيست كه خدا از اسرار آنها آگاه باشد.