پنجم : امام زمان شیعیان روحی فداه، تالی کتاب الله، و قرین قرآن و دعا و ذکر خداوند است ؛ ولی شوریده قونیه، دلداده سماع و آواز و موسیقی خانقاه، و شوریده رقص و پاى‏کوبی و عشق و هوس.

آنان که هنوز در اثر فریبندگی اشعار و تبلیغات سوء اهل عرفان آن‏قدر از نصوص مکتب وحی و روش انبیا و امامان هدی علیهم‏السلام دور نیفتاده‏اند که مجلس شعر و سماع و رقص و موسیقی و اختلاط زن و مرد را بر مجلس زهد و تقوی و عقل و عدل و قرآن و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه ترجیح دهند، بدانند که:

مولانا در عقاید و افکار و تعلیمات خود به سه عنصر علم‏ الجمال تکیه کرده بود: عشق، موسیقى، سماع. و در تمام آثار خود از موسیقی به عنوان یک “هنر متعالى” یاد مى‏کند، او هم معتقد بود که: آنجا که سخن‏باز مى‏ماند، موسیقی آغاز مى‏شود، زبان موسیقی زبان جهانی است و زبان عاشقان است.[۱۷]

به روایت “افلاکى” در “مناقب العارفین” در علاقه‏ی مولوی به نی و رباب[۱۸] قونیه را از نوای موسیقی پر کرده بود. حتی در حال وضو گرفتن نیز بانگ رباب گوش درویشان را نوازش مى‏کرد و به نظر آنان دیگر بدعت به صورت سنّت درآمده بود.[۱۹]

سلطان ولد (فرزند مولوى) با اشاره به حالت پدر بعد از فراق شمس مى‏گوید:

شیخ مفتی ز عشق شاعر شد گشت خمار اگر چه زاهد بد

یک نفس بی سماع و رقص نبود روز و شب لحظه‏ای نمى‏آسود

خلق از روی وی ز شرع و دین گشتند! همگان عشق را رهین گشتند

ورد ایشان شده است بیت و غزل غیر این نیستشان صلاة و عمل

عاشقی شد طریق و مذهبشان غیر عشق است پیششان هذیان

کفر و اسلام نیست در رهشان شمس تبریز شد شهنشهشان

گفته منکر ز غایت انکار نیست بر وفق شرع و دین این کار[۲۰]

پی نوشت:
[۱۷] . سماع درویشان در تربت مولانا، ۱۷۲

[۱۸] . “رباب” ابزار موسیقى خاصى است که مشتمل بر تارهایى است که در قدیم آن را با ناخن یا زخمه، و سپس با آرشه مى‏نواختند و آن طنبور مانندى بود و دسته‏اى داشت. فرهنگ معین واژه رباب

[۱۹] . سماع درویشان در تربت مولانا، ۱۹۰

[۲۰] . رجوع کنید به: نقد مثنوی، ۳۱۱ ، ۵۶؛ سماع، عرفان و مولوی، ۱۲۵؛ مولانا جلال الدین، ۱۴۹