هفتم : امام زمان شیعیان روحی فداه، هلاک کننده مدعیان امامت و ولایت در مقابل حجت‏های الهی از خاندان معصوم پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله ‏وسلم و نسل پاک علی و فاطمه سلام اللّه‏ علیهما است؛ ولی پیر قونیه، امام‏سازِ ولى‏پردازِ ـ خواه از نسل على، و خواه از نسل عمر!!ـ است، و با این امام‏سازی در مقابله با خاندان عصمت و سنتِ سعادت‏آفرین خداوند حکیم، مشیدِ ارکانِ مسلکِ بنیان‏گذاران بدبختی و فلاکت بشر تا ظهور مقدس امام شیعیان و بنیان‏کن اساس تصوف و عرفان و رقص و سماع و موسیقی صوفیان و عارفان است.

جای تذکر است: شواهدی که آوردیم جز تحقیق و بررسی یک ادعای ناروا در وسع و حوصله یک مقاله بیشتر نیست، ولی آنان که بر اساس براهین قطعی و روشن، مکتب تشیع را تنها مکتب آسمانی زنده و مصون از تحریف و بدور از آمیخته شدن با هواهای داستان سرایان یافته‏اند، ـ چنانکه معارضان و مخالفان این مکتب سراسر نور و برهان نیز بر این نکته به خوبی واقفند و از هر نوع مقابله و رویارویی مستقیم خود با این مکتب جز خاطره‏های تلخ شکست و رسوایی را به ارث نبرده‏اند ـ به خوبی مى‏دانند که پرداختن به این گونه افسانه‏ها و نقد و اشکال آن‏ها جز تضییع وقت و اقامه دلیل بر روشنایی خورشید در مقابل تیرگی دل شب چیز دیگری نیست.

به هر حال بدیهی است که هرگز نمى‏توان گفتار کسی را به صرف ادعای خودش پذیرفت، و گر نه دروغ‏گو بسیار است، و مدعی به ناحق فراوان، چنانکه مى‏بینیم جاه‏طلبان پیوسته در راه معارضه با اولیای حقیقی خداوند متعال، ادعاهای بس بزرگ داشته‏اند، و دروغ‏های آشکار و لاف‏های فراوان بافته‏اند، خصوصاً اینکه هر کس با اصول و مبانی ضروری ادیان مختصر آشنایی داشته باشد، با تحقیق و مطالعه احوال مشایخ تصوف و عرفان آشکارا مى‏یابد که اعتقادات و باورها و سلوک‏های ایشان، آن‏چنان از عقل و برهان و تعالیم مکتب وحی به دور است، که هرگز ممکن نیست آنان را با کمترین عالمان مکتب سراسر نور اهل‏بیت علیهم‏السلام اشتباه گرفت، تا چه رسد به اینکه کسی ایشان را از اولیای خداوند دانسته، یا ـ پناه بر خدا ـ امام زمان شیعیان محسوب دارد!!