(آيه 32)- در اين آيه و پايان اين سرگذشت دردناك و عبرت انگيز بار ديگر مى‏فرمايد: «ما قرآن را براى تذكر و بيدارى انسانها آسان نموديم آيا پند گيرنده‏اى پيدا مى‏شود»؟! (وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ).

تعبيراتش زنده و روشن، داستانهايش گويا، و انذارها و تهديدهايش تكان دهنده و بيدارگر است.

(آيه 33)- قوم لوط به سرنوشت شومترى مبتلا شدند! در اينجا اشارات كوتاه و تكان دهنده‏اى به داستان قوم لوط و عذاب وحشتناك اين جمعيت ننگين و گمراه ديده مى‏شود، و اين چهارمين قسمت از سرگذشت اقوام پيشين در اين سوره است.

نخست مى‏گويد: «قوم لوط انذارها (ى پى در پى پيامبرشان) را تكذيب كردند» (كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ).

(آيه 34)- سپس در يك جمله كوتاه به گوشه‏اى از عذاب آنها و نجات خانواده حضرت لوط اشاره كرده، مى‏گويد: «ما بر آنها تندبادى كه ريگها را به حركت در مى‏آورد فرستاديم» و همه را هلاك كرديم (إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ حاصِباً).

«جز خاندان لوط را كه سحرگاهان از (آن سرزمين بلا) رهائى بخشيديم» (إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّيْناهُمْ بِسَحَرٍ).

در آيات ديگر قرآن نيز هنگامى كه عذاب قوم لوط را مى‏شمرد علاوه بر زلزله‏اى كه شهرهاى آنها را زير و رو كرد سخن از باران سنگ مى‏گويد، چنانكه در آيه 82 سوره هود مى‏خوانيم: «هنگامى كه فرمان ما فرا رسيد آن شهر و ديار را زير و رو كرديم و بارانى از سنگ از گلهاى متحجر و متراكم بر آن نازل نموديم».

(آيه 35)- در اين آيه براى تأكيد مى‏فرمايد: نجات خاندان لوط «نعمتى بود از ناحيه ما، آرى اين گونه كسى را كه شكر كند پاداش مى‏دهيم» (نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنا كَذلِكَ نَجْزِي مَنْ شَكَرَ).