سوره طور [52] - صفحه 2
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 21

موضوع: سوره طور [52]

  1. #11
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره طور [52]

    (آيه 27)- «اما خداوند بر ما منت نهاد (و رحمت واسعه او شامل حال ما شد) و از عذاب كشنده ما را حفظ كرد»! (فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا وَ وَقانا عَذابَ السَّمُومِ).

    آرى! پروردگار مهربان، ما را از زندان دنيا با تمام وحشتهايش نجات بخشيد، و در كانون نعمتهايش، يعنى بهشت، جاى داد.

    (آيه 28)- بهشتيان در آخرين سخنى كه از آنها در اينجا نقل شده به اين واقعيت اعتراف مى‏كنند كه نيكوكار و رحيم بودن خدا را در آنجا از هر زمان ديگر، بيشتر احساس مى‏كنند.

    مى‏گويند: «ما از پيش او را مى‏خوانديم (و مى‏پرستيديم) كه اوست نيكوكار و مهربان»! (إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ).

    ولى در اينجا به واقعيت و عمق اين صفات بيشتر پى مى‏بريم كه چگونه در مقابل اعمال ناچيز ما اين همه نيكى كرده، و در برابر آن همه لغزشها ما را مشمول رحمتش ساخته است.

  2. #12
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره طور [52]

    (آيه 29)-
    شأن نزول:
    در مورد نزول اين آيه و پنج آيه بعد در روايتى آمده است قريش در «دار النّدوه» «1» اجتماع كردند، تا براى جلوگيرى از دعوت پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله كه خطر بزرگى براى منافع نامشروع آنها محسوب مى‏شد چاره‏اى بينديشند.

    يكى از مردان قبيله «بنى عبد الدار» گفت: ما بايد منتظر باشيم كه او بميرد، زيرا به هر حال او شاعر است و به زودى از دنيا خواهد رفت، همان گونه كه «زهير» و «نابغه» و «اعشى» (سه نفر از شعراى جاهليت) از دنيا رفتند (و بساطشان برچيده شد و بساط محمّد نيز با مرگش برچيده خواهد شد) اين را گفتند و پراكنده شدند، آيات مورد بحث نازل گشت و به آنها پاسخ گفت.

    تفسير:
    در آيات گذشته، قسمتهاى قابل توجهى از نعمتهاى بهشتى و پاداشهاى پرهيزكاران آمده بود، و در اينجا بخشى از عذابهاى دردناك دوزخيان.
    نخست مى‏فرمايد: حال كه چنين است «پس تذكر ده» (فَذَكِّرْ).

    چرا كه دلهاى حق‏طلبان با شنيدن اين سخنان، آماده‏تر مى‏شود، و هنگام آن رسيده است كه سخنان حق را براى آنها بيان كنى.

    سپس به ذكر اتهامات و نسبتهاى ناروائى كه دشمنان لجوج و معاند به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مى‏دادند پرداخته، مى‏فرمايد: «به لطف پروردگارت (و به بركت نعمتهايش) تو كاهن و مجنون نيستى»! (فَما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِكاهِنٍ وَ لا مَجْنُونٍ).

    قريش براى پراكنده ساختن مردم از اطراف پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله اين تهمتها را به او مى‏بستند، و عجب اين كه به تضاد اين دو وصف نيز واقف نبودند، زيرا كاهنان افراد هوشيارى بودند، بر خلاف مجنون، و جمع اين دو افترا در آيه فوق شايد اشاره به همين پراكنده‏گوئى آنها باشد.
    __________________________________________________
    (1) «دار الندوة» خانه «قصى بن كلاب» جدّ معروف عرب بود، كه براى مشاوره در امور مهم در آن جمع مى‏شدند و به مشورت مى‏پرداختند، اين خانه در كنار خانه خدا قرار داشت، و در آن به سوى «كعبه» باز مى‏شد، و مركزيت آن براى مجالس مشاوره از زمان خود قصى بن كلاب بود.

  3. #13
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره طور [52]

    (آيه 30)- سپس به سومين اتهام پرداخته- كه آن نيز با صفات گذشته در تضاد است- مى‏فرمايد: «بلكه آنها مى‏گويند: او شاعرى است كه ما انتظار مرگش را مى‏كشيم» (أَمْ يَقُولُونَ شاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ).

    تا او زنده است اشعارش رونقى دارد و مردم را به سوى خود جذب مى‏كند، كمى صبر كنيد تا مرگش فرا رسد و دفتر شعرش، همچون طومار عمرش، پيچيده شود، و در طاق نسيان قرار گيرد، آن روز ما راحت خواهيم شد!

    (آيه 31)- به هر حال آنها به اين دلخوش مى‏كردند كه حوادثى پيش آيد و طومار عمر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در هم پيچيده شود، و آنها به گمان خود از اين مشكل بزرگى كه دعوت آن حضرت در سراسر جامعه آنان به وجود آورده بود رهائى يابند.

    قرآن با يك جمله پرمعنى و تهديدآميز به اين كوردلان معاند پاسخ مى‏دهد و مى‏فرمايد: «بگو: انتظار بكشيد كه من هم با شما انتظار مى‏كشم»! شما انتظار مرگ مرا و من انتظار نابودى شما را با عذاب الهى! (قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُتَرَبِّصِينَ).

    (آيه 32)- سپس آنها را مورد شديدترين سرزنشها قرار داده، مى‏گويد: «آيا عقلهايشان آنان را به اين اعمال دستور مى‏دهد يا قومى طغيانگرند»؟ (أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلامُهُمْ بِهذا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ).

    اين گونه تهمتها و افترائات فرمان عقل آنها نيست، بلكه سر چشمه همه آنها روح عصيان و طغيانگرى است كه بر اين افراد غالب است.

    (آيه 33)- بار ديگر به يكى ديگر از تهمتهاى آنها كه در حقيقت چهارمين تهمت در اين سلسله اتهامات محسوب مى‏شود اشاره كرده، مى‏افزايد: «يا مى‏گويند: قرآن را به خدا افترا بسته، ولى آنان ايمان ندارند» (أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لا يُؤْمِنُونَ).

  4. #14
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره طور [52]

    (آيه 34)- ولى قرآن مجيد پاسخ دندان‏شكنى به آنها داده، مى‏فرمايد: «اگر راست مى‏گويند (كه اين كلام بشر است، و ساخته و پرداخته فكر انسان پس آنها نيز) سخنى همانند آن بياورند» (فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ إِنْ كانُوا صادِقِينَ).

    شما هم انسانيد و به گفته خود داراى هوش سرشار، و قدرت بيان، و آگاهى و تسلط بر انواع سخن، چرا گويندگان و متفكران شما قادر نيستند سخنى همانند آن بياورند؟! جمله «فليأتوا» (پس بياورند ...) به اصطلاح امر تعجيزى است، و هدف آن است كه عجز و ناتوانى آنها را از مقابله به مثل در برابر قرآن روشن سازد، و اين همان چيزى است كه در علم كلام و عقائد از آن تعبير به «تحدّى» مى‏كنند، يعنى دعوت مخالفان به معارضه و مقابله به مثل در برابر معجزات.

    اين يكى از آياتى است كه به روشنى اعجاز قرآن را روشن مى‏كند، و مفهوم آن مخصوص معاصران پيامبر نيست، بلكه تمام كسانى كه در همه قرون و اعصار مى‏گويند قرآن سخن بشر است، و بر خدا افترا بسته شده، آنها نيز مخاطب به اين خطابند كه اگر راست مى‏گويند سخنى همانند آن بياورند.

    اين نداى قرآن در اين آيه و آيات مشابه همواره بلند بوده است، و در طى چهارده قرن كه از بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مى‏گذرد كسى نتوانسته است به آن پاسخ مثبت گويد و اين عجز عمومى گواه زنده اصالت اين وحى آسمانى است.

  5. #15
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره طور [52]

    (آيه 35)- راستى حرف حساب شما چيست؟! قرآن همچنان ادامه بحث استدلالى گذشته در برابر منكران قرآن و نبوت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و قدرت پروردگار را با يازده سؤال پى در پى ادامه مى‏دهد، نخست از مسأله آفرينش شروع كرده، مى‏گويد: «يا آنها بى‏هيچ آفريده شده‏اند يا خود خالق خويشتند»؟! (أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْ‏ءٍ أَمْ هُمُ الْخالِقُونَ).

    اين عبارت كوتاه و فشرده در حقيقت اشاره به «برهان معروف علّيت» است كه در فلسفه و كلام براى اثبات وجود خداوند آمده است، و آن اين كه عالمى كه در آن زندگى مى‏كنيم بدون شك حادث است زيرا دائما در حال تغيير است، و آنچه در حال تغيير و دگرگونى است در معرض حوادث است، و چيزى كه در معرض حوادث است محال است قديم و ازلى باشد.

    اكنون اين سؤال پيش مى‏آيد كه اگر حادث است از سه حال بيرون نيست:
    1- بدون علت به وجود آمده است.
    2- خود علت خويشتن است.
    3- اين جهان مخلوق خداوند واجب الوجود است كه هستيش از درون ذات پاك اوست.

    باطل بودن دو احتمال نخست معلوم است، زيرا وجود معلول بدون علت محال است، و گر نه هر چيز در هر شرائطى بايد به وجود آيد، در حالى كه چنين نيست.

    احتمال دوم كه چيزى خودش را به وجود آورد نيز محال است، زيرا مفهومش اين است كه قبل از وجودش موجود باشد، و اين اجتماع نقيضين است.

    بنابر اين راهى جز قبول احتمال سوم يعنى خالقيت واجب الوجود باقى نمى‏ماند.

  6. #16
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره طور [52]

    (آيه 36)- اين آيه به سؤال ديگرى كه در باره ادعائى كه در مرحله پائينتر قرار دارد پرداخته، مى‏گويد: «آيا آنها آسمانها و زمين را آفريده‏اند»؟ (أَمْ خَلَقُوا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ).

    اگر بى‏علت به وجود نيامده‏اند، و نيز خود علت خويش نبوده‏اند، آيا آنها واجب الوجود و خالق آسمانها و زمينند؟ و اگر مبدأ عالم هستى نيستند آيا خداوند امر خلقت آسمان و زمين را به آنها واگذارده؟ و به اين ترتيب مخلوقى هستند كه خود فرمان خلقت دارند؟

    مسلما آنها هرگز نمى‏توانند چنين ادعاى باطلى كنند، لذا در دنباله همين سخن مى‏افزايد: «بلكه آنها (جوياى) يقين نيستند» (بَلْ لا يُوقِنُونَ).
    آرى آنها دنبال بهانه‏اى براى فرار از ايمانند.

    (آيه 37)- و اگر مدعى اين امور نيستند و در امر خلقت نصيبى ندارند «آيا خزائن پروردگارت نزد آنهاست»؟ (أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَبِّكَ).

    تا هر كس را بخواهند «نعمت نبوت و علم و دانش» يا ارزاق ديگر بخشند، و از هر كس بخواهند دريغ دارند.
    «يا بر همه چيز عالم سيطره دارند»؟! (أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ).

    آنها هرگز نمى‏توانند ادعا كنند كه خزينه‏دار پروردگارند، و نه سلطه‏اى بر امر تدبير اين جهان دارند، چرا كه ضعف و زبونى آنها در برابر يك حادثه، يك بيمارى و حتى يك حشره ناچيز، و همچنين نياز آنها به ابتدائى‏ترين وسائل زندگى، بهترين دليل بر نفى اين قدرتها از آنهاست، تنها هواى نفس و جاه‏طلبى و خودخواهى و تعصب و لجاج است كه آنها را به انكار حقايق كشيده.

    «مصيطرون» اشاره به «ارباب انواع» است كه جزء خرافات پيشينيان مى‏باشد، آنها معتقد بودند كه هر نوع از انواع جهان اعم از انسان و انواع حيوانات و گياهان و غير آنها داراى مدبر و مربى خاصى است كه آن را ربّ النوع آن مى‏ناميدند، و خدا را «ربّ الأرباب» خطاب مى‏كردند، اين عقيده شرك‏آميز از نظر اسلام مردود است، و در آيات قرآن تدبير همه جهان از آن خدا معرفى شده و او را «ربّ العالمين» مى‏خوانيم.

  7. #17
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره طور [52]

    (آيه 38)- مسلم است نه منكران نبوت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و مشركان عصر جاهليت، و نه غير آنها، مدعى هيچ يك از امور پنجگانه فوق نبودند، لذا در اين آيه به مرحله ديگرى پرداخته، مى‏گويد: «آيا نردبانى دارند كه (به آسمان بالا مى‏روند) و به وسيله آن اسرار وحى را مى‏شنوند»؟! (أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ).

    و از آنجا كه ممكن بود آنها مدعى آگاهى از اسرار آسمان شوند قرآن بلافاصله از آنها مطالبه دليل كرده، مى‏گويد: «هر كسى از آنها اين ادعا را دارد (و مى‏گويد:

    اسرار الهى را از طريق صعود به آسمان مى‏شنوم) دليل روشنى بياورد» (فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ).
    مسلما اگر چنين ادعائى داشتند از حدود حرف تجاوز نمى‏كرد و هرگز دليلى بر اين مطلب نداشتند.

    (آيه 39)- سپس مى‏افزايد: آيا اين نسبت ناروا را كه به فرشتگان مى‏دهند و مى‏گويند: آنها دختران خدا هستند قابل قبول است؟ «آيا سهم خدا دختران است و سهم شما پسران» كه فرشتگان را دختران خدا مى‏ناميد! (أَمْ لَهُ الْبَناتُ وَ لَكُمُ الْبَنُونَ).

    اشاره به اين كه يكى از اعتقادات و افكار باطل آنها اين بود كه از دختران به شدت تنفر داشتند، و اگر با خبر مى‏شدند كه همسرشان دخترى آورده چهره آنها از شدت اندوه و شرم سياه مى‏شد، ولى با اين حال فرشتگان را دختران خدا مى‏خواندند! بديهى است دختر و پسر از نظر ارزش انسانى با هم تفاوتى ندارند، و تعبير آيه فوق از قبيل استدلال به عقيده باطل طرف مخالف بر ضد خود اوست.

    (آيه 40)- سپس از اين مرحله نيز تنزل كرده به ذكر يكى ديگر از امورى كه امكان دارد وسيله بهانه‏جوئى آنها شود اشاره كرده، مى‏فرمايد: «آيا تو از آنها پاداشى (در مقابل ابلاغ رسالت) مى‏طلبى كه در زير بار گران آن قرار دارند»! (أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ).

  8. #18
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره طور [52]

    (آيه 41)- دگر بار آنها را مورد سؤال قرار داده، مى‏گويد: «آيا اسرار غيب نزد آنهاست، و از روى آن مى‏نويسند»؟ (أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ).

    اينها ادعا مى‏كنند پيامبر شاعرى است كه در انتظار مرگ او و از هم پاشيدن شيرازه زندگى او هستيم، و با مرگش همه چيز پايان مى‏گيرد و دعوتش به بوته فراموشى مى‏افتد.
    آنها از كجا مى‏دانند كه بعد از وفات پيامبر زنده‏اند؟ اين غيب را چه كسى به آنها گفته؟

    (آيه 42)- سپس به بيان احتمال ديگرى پرداخته، مى‏گويد: «آيا مى‏خواهند نقشه شيطانى براى تو بكشند؟ ولى بدانند خود كافران در دام اين نقشه‏ها گرفتار مى‏شوند» و طرح خداوند بالاتر از طرح آنهاست! (أَمْ يُرِيدُونَ كَيْداً فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ).

    آيه فوق مطابق اين تفسير همانند آيه 54 سوره آل عمران است كه مى‏گويد:
    «وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ و (يهود و دشمنان مسيح، براى نابودى او و آئينش) نقشه كشيدند و خداوند (براى حفظ او و آئينش) چاره‏جوئى كرد و خداوند بهترين چاره‏جويان است».

    (آيه 43)- و بالاخره در آخرين پرسش از آنها مى‏پرسد: آيا آنها خيال مى‏كنند حامى و ياورى دارند»؟ يا معبودى غير خدا دارند»؟ كه قول يارى به آنها داده (أَمْ لَهُمْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ).

    سپس مى‏افزايد: «منزه است خدا از آنچه همتاى او قرار مى‏دهند» (سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ).
    بنابر اين هيچ كس قادر به حمايت از آنها نيست.

    به اين ترتيب آنها را در برابر يك بازپرسى عجيب و يك رشته سؤالات زنجيره‏اى يازده‏گانه قرار مى‏دهد، و مرحله به مرحله آنها را به عقب‏نشينى و تنزل از ادعاها وا مى‏دارد، و سپس تمام راههاى فرار را به روى آنها مى‏بندد، و در بن‏بست كامل قرار مى‏دهد.

  9. #19
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره طور [52]

    (آيه 44)- به دنبال بحثى كه در آيات گذشته با مشركان و منكران لجوج آمد، بحثى كه براى هر انسان حق‏طلبى حقيقت را روشن مى‏ساخت، در اينجا پرده از روى تعصب و لجاجت آنها برداشته، مى‏گويد: «آنها (چنان لجوجند كه) اگر ببينند قطعه سنگى از آسمان (براى عذابشان) سقوط مى‏كند مى‏گويند: (اشتباه مى‏كنيد، اين سنگ نيست) اين ابر متراكمى است» كه بر زمين فرو مى‏ريزد! (وَ إِنْ يَرَوْا كِسْفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ).

    كسانى كه اين قدر لجوج باشند كه حقايق حسى را منكر شوند و سنگهاى آسمانى را به ابرهاى متراكم تفسير كنند، با اين كه همه كس ابر را به هنگامى كه نزديك به زمين مى‏شود ديده كه چيزى جز مجموعه بخار نيست، چگونه اين بخار لطيف متراكم مى‏شود و تبديل به سنگ مى‏گردد؟
    اين افراد تكليفشان در برابر حقايق معنوى روشن است.

    (آيه 45)- لذا در اين آيه مى‏افزايد: «حال كه چنين است آنها را رها كن (و براى هدايت اين گروه لجوج پافشارى منما) تا روز مرگ خود را ملاقات كنند» و عذابهاى الهى را كه در انتظارشان است با چشم خود ببينند (فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ).

    جمله «ذرهم» (آنها را رها كن) امرى است تهديدآميز و منظور از آن ترك اصرار بر تبليغ اين گونه افراد غير قابل هدايت است بنابر اين نه منافات با ادامه تبليغ در سطح عموم از سوى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دارد و نه منافاتى با فرمان جهاد.

    (آيه 46)- سپس به معرفى اين روز پرداخته، مى‏گويد: «روزى كه نقشه‏هاى آنها سودى به حالشان نخواهد داشت، و (تمام راههاى فرار به روى آنها بسته مى‏شود، و از هيچ سو) يارى نمى‏شوند» (يَوْمَ لا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ).

    آرى! هر كس مى‏ميرد قيامت صغراى او برپا مى‏شود و سر آغازى است براى پاداش و كيفرها كه بخشى جنبه برزخى دارد و بخش ديگرى در قيامت كبرى يعنى قيامت عمومى انسانها دامانشان را مى‏گيرد، و در هيچ يك از اين دو مرحله نه چاره‏جوئيها مؤثر است، و نه در برابر اراده الهى يار و ياورى وجود دارد.

  10. #20
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره طور [52]

    (آيه 47)- در اين آيه مى‏افزايد: «آنها تصور نكنند كه فقط عذاب برزخ و قيامت در كار است بلكه «براى ستمگران عذابى قبل از آن است در (همين جهان) ولى بيشترشان نمى‏دانند» (وَ إِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا عَذاباً دُونَ ذلِكَ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ).

    آرى! آنها در همين دنيا بايد در انتظار عذابهائى همچون عذابهاى اقوام پيشين باشند، مانند صاعقه‏ها، زلزله‏ها، سنگهاى آسمانى و خشكسالى و قحطى و يا كشته شدن به دست تواناى رزمندگان سپاه توحيد- همان گونه كه در جنگ بدر نسبت به گروهى از سران شرك اتفاق افتاد، مگر اين كه بيدار شوند و توبه كنند و به سوى خدا باز آيند.

    جمله «وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ» اشاره به اين است كه آنها غالبا از عذابهائى كه در دنيا و آخرت در انتظارشان است بى‏خبرند و مفهومش اين است كه اقليتى از آنها از اين معنى آگاهند، و در عين حال بر اثر لجاجت و عناد در مخالفت خود اصرار مى‏ورزند.

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •