رنج هاى من

آقاى حسين ممدوحى نقل مى كند(14):
((علامه طباطبايى در كشاكش زندگى پربار و توام با رنجش ، عجايبى بس ‍ آموزنده و سودمند داشت ، مى فرمود)):
((در ايام تحصيلاتم كه در نجف بودم در يكى از سال ها، ارتباط ما در عراق با ايران بسيار با دشوارى انجام مى گرفت كه خود موجب تنگناهاى مالى و فقدان امكانات اوليه ى زندگى مى گرديد.))

((اضافه بر آن ، گرمى هوا در نيمى از سال براى ما مشكل بيشترى فراهم مى آورد، بهر حال يك روز به خدمت استاد حضرت آيت الله سيد على قاضى رفته و قصه ى دل با او گفتم ، استاد به نصيحت و دلدارى من پرداخت .))

((پس آنگاه كه از خدمت استاد مراجعت مى كردم ، گويى آنچنان سبكبارم كه در زندگى هيچگونه ملالى را ندارم ، و مضمون نصايح استاد را به صورت يك دو بيتى در آوردم :

پير خرد پيشه نورانيم
برد ز دل زنگ پريشانيم

گفت كه در زندگى آزاد باش
هان ، گذران است جهان شاد باش