آن مرد آسمانى
صفحه 1 از 5 123 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 55

موضوع: آن مرد آسمانى

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    کاربر کانون محمدابراهیم نامدار آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2012
    محل سکونت
    فریدونکنار
    نوشته ها
    1,000
    می پسندم
    260
    مورد پسند : 186 بار در 174 پست
    نوشته های وبلاگ
    4
    میزان امتیاز
    50
    مهندس زبردست

    علامه كه در ابتدا معروف به قاضى بود،(9) در بدو ورودش به قم براى معرفت جويان تشنه ى آن ديار چهره اى ناشناخته بود، اما اين ناشناختگى را ظرفيت بالاى علمى ايشان مجال بقا نداد. استاد سيد محمد حسين حسينى تهرانى ، خاطره ى آشنايى و درك محضر مبارك او را اينچنين بازگو مى كند(10):
    ((در سنه يكهزار و سيصد و شصت و چهار هجريه قمرى ، اين حقير براى طلبگى و تحصيل علوم دينى به بلده طيبه قم مشرف شدم ، و در مدرسه ى مرحوم آيت الله حجت ، كه بعدها به مدرسه ى حجتيه معروف شد، حجره اى گرفته ، و به درس و بحث و مطالعه ادامه دادم . بناى اين مدرسه كوچك بود؛ و آيت الله حجت چندين هزار متر از زمين مجاور را تهيه و در نظر داشتند مدرسه را توسعه دهند و بناى عظيمى كه به سبك همان مدارس اسلامى مى باشد، و حاوى حجرات بسيار و مدرس و مسجد و كتابخانه و سرداب و آب انبار و ساير مايحتاج طلاب باشد، به طرز صحيح و بهداشتى و با فضاى بزرگ و روح افزا براى طلاب بسازند.
    هر چه مهندسين از تهران و غير تهران آمدند و نقشه هاى متنوع و مختلفى كشيدند، مورد نظر آيت الله واقع نشد، تا بالاخره شنيديم ، سيدى از تبريز آمده و نقشه اى كشيده است كه مورد نظر و تصويب ايشان قرار گرفته است .))
    ((ما بسيار شايق و مترصد بوديم كه اين سيد را ببينيم ، و از طرفى نيز بسيار شايق بوديم كه درس فلسفه بخوانيم ، و در آن اوان ، عالم جليل فخر الحكما و الفلاسفه آيت الله حاج ميرزا مهدى آشتيانى (قدس الله نفسه ) به قم شده ، و قصد تدريس داشتند و چند ماهى توقف كردند؛ و به يكى از دوستان عزيز ما قول داده بودند كه درس خصوصى فلسفه را از منظومه ى سبزوارى براى ما بگويند؛ و ما در آستانه ى شروع بوديم كه ايشان بغتنا از اقامت در قم انصراف حاصل نموده ؛ و به تهران بازگشتند.))
    ((در همين احوال شنيديم ، آن سيدى كه از تبريز آمده و نقشه ى ساختمانى را كشيده است ، به نام قاضى معروف و در رياضيات و فلسفه زبردست ، و نيز درس فلسفه اى در حوزه شروع كرده است ، اشتياق ما براى ديدار و ملاقات با او زياد شد؛ و مترصد بوديم به منزلش برويم و به بهانه اى از او ديدار كنيم ؛ تا آن كه يكى از دوستان ما كه در مدرسه رفت و آمد داشت و فعلا از علماى رشت مى باشد يك روز به حجره آمده و گفتند: آقاى قاضى از زيارت مشهد برگشته ؛ بيا به ديدنش برويم !))
    ((چون به منزل ايشان وارد شديم ؛ ديديم كه اين رجل معروف و مشهور همان سيدى است كه ما همه روزه در كوچه ها در بين راه او را مى ديديم ، و ابدا احتمال نمى داديم كه او از اهل علم باشد، فضلا از تبحر در علوم ، با عمامه ى بسيار كوچك از كرباس آبى رنگ ، و تگمه هاى باز قبا، و بدون جوراب با لباس كمتر از معمول ، در كوچه هاى قم تردد داشت ؛ خانه نيز بسيار محقر و ساده بود.))
    ((ما معانقه كرديم و نشستيم و گفت وگو و سخن از اطراف و جوانب پيش ‍ آمد؛ ديديم : نه ، واقعا اين مرد جهانى است از علم و درايت ادراك و فهم ! و براى ما خوب مشهود شد كه :

    هر آنكو ز دانش بود توشه اى
    جهانيت بنشسته در گوشه اى

    ویرایش توسط محمدابراهیم نامدار : 09-10-2013 در ساعت 03:32 PM

  2. #2
    کاربر کانون محمدابراهیم نامدار آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2012
    محل سکونت
    فریدونکنار
    نوشته ها
    1,000
    می پسندم
    260
    مورد پسند : 186 بار در 174 پست
    نوشته های وبلاگ
    4
    میزان امتیاز
    50
    تحمل سختى ها

    اندوهى در هجرت

    فرزندى را كه در غربت باعث امن دل و رفع غم مى شد، تقدير الهى گرفت . محمد كوچك رفت تا علامه سختى راه علم را با گوشت و پيوست و استخوانش احساس كند. مهندس عبدالباقى طباطبايى ، فرزند ارشد علامه ، اين واقعه را اين گونه به تصوير مى كشد(11)
    ((علامه طباطبايى به همراه برادر كوچكترش ، سيد محمد حسن الهى طباطبايى ، و همسر و فرزند يك ساله اش به نام محمد وارد نجف اشرف شد و منزلى در محله ى عماره نزديك حرم مطهر حضرت على عليه السلام ، اجاره كرد. در نخستين روزهاى ورود به اين ديار مقدس به دليل دورى از وطن و تازگى محيط، تغيير زبان مردم و خشونت آب و هوا، اوقات را با مشقت زيادى سپرى كرد تا آن كه به تدريج با خصوصيات شهر و وضع زندگى و درس و بحث آن جا آشنا شد.))

    ((ليكن آب و هواى گرم و آب خمره كه با مشك از شريعه آورده مى شد، محله ى نا مناسب عماره و خانه اى تنگ و كوچك و بدون حتى يك آشنا، اين مسافران تازه وارد را در شرايط نامطلوب قرار داده بود.))

    ((تنها وسيله ى دلخوشى و دلگرمى علامه ، محمد كوچك بود كه در آن زمان هيجده ماه داشت اما به دليل گرمى هوا و شرايطى كه بدان اشاره شد، اين روشنى بخش محفل علامه ، بيمار شد و به كلى خيمه ى غم را بر اين خانواده افكند، طبيب مناسبى هم در شهر نجف نبود و والدين ناگزير شدند كودك بيمار را براى معالجه به بغداد ببرند، اما تلاش پزشكان به جايى نرسيد و طفل شيرخوار فوت كرد و پدر (علامه در اين زمان 23 سال و همسرش 18 سال داشت ) و خصوصا مادر جوان را كه اولين فرزندش را آن هم در ديار غربت از دست داده بود، به سوگ نشاند.))

    ((علامه كه براى تحصيل علم به نجف اشرف آمده بود، اين مصايب را تحمل كرد و به رغم چنين ناگوارى هايى ، تلاش در جهت كسب معارف و ارتقاى علمى را پى گرفت .))

  3. #3
    کاربر کانون محمدابراهیم نامدار آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2012
    محل سکونت
    فریدونکنار
    نوشته ها
    1,000
    می پسندم
    260
    مورد پسند : 186 بار در 174 پست
    نوشته های وبلاگ
    4
    میزان امتیاز
    50
    كشاورز پر تلاش

    اين دو برادر به دليل تنگى معاش و نرسيدن مقررى معهود از زمين زراعتى تبريز، ناگزير در سال 1314 ه .ش نجف اشرف را به عزم مراجعت به ايران ، ترك مى كند و ده سال در آبادى شادآباد تبريز، جز اوقات كوتاهى ، به امر كشاورزى مبادرت مى ورزند تا آن كه فلاحت آنان سر و سامان مى گيرد.
    مرحوم علامه طباطبايى در زندگينامه ى خويش در اين باره مى نويسد:

    ((سال 1314 ه . شمسى ، در اثر اختلال وضع معاش ناگريز از مراجعت به زادگاه اصلى خود شدم و ده سال و خورده اى در آن سامان به سر بردم كه حقا بايد اين دوره از زندگى را دوره ى خسارت تاءمين معاش - كه از جهت فلاحت بود - از تدريس و تفكر علمى - جز مقدارى ناچيز - باز مانده و پيوسته با يك شكنجه درونى به سر مى بردم .))

    مهندس عبدالباقى طباطبايى مى گويد(12):
    ((خوب به ياد دارم كه مرحوم پدرم دائما و در تمام طول سال مشغول فعاليت بودند و كار كردن ايشان در فصل سرما و در حين ريزش باران و برف هاى موسمى در حالى كه چتر به دست گرفته يا پوستين به دوش ‍ داشتند، امرى عادى تلقى مى گرديد.))

    ((در مدت ده سال بعد از مراجعت علامه به روستاى شادآباد و به دنبال فعاليت هاى مستمر ايشان ، قنات ها لايروبى و باغ هاى مخروبه تجديد خاك و اصلاح درخت شد و در عين حال چند باغ جديد احداث گرديد و يك ساختمان ييلاقى هم در داخل روستا جهت سكونت تابستانى خانواده ساخته شد و در محل زيرزمين خانه ، حمامى به سبك امروزى شامل يك دستگاه آبگرمكن مسى ساخت آلمان كه با هيزم گرم مى شد بنا شد، در حالى كه در سال 1318 ه .ش حمام ها عموما خزينه اى بود!))

    ((پدرم از محل در آمد ملكى به روستاييانى كه نيازمند بودند، وام مى داد و قبض مى گرفت و چنان چه كسى بعد از دو فصل برداشت محصول قادر به پرداخت بدهى خود نبود، او را بخشيده و قبض را به خودش پس مى داد و از طلب خود صرف نظر مى كرد، اما از جمله كارهاى اجتماعى آن فرزانه ى عالى قدر در روستاى شادآباد، مراقبت از روابط اخلاقى مردم و مناسبات اجتماعى روستاييان و رشد فرهنگى و اعتلاى اعتقادات آنان بود، همچنين در فصول بيكارى ، مردم را بسيج مى كرد تا خود كوچه ها و معابر را مرمت كرده و به نظافت مسيرهاى عبور و مرور بپردازند.))

  4. #4
    کاربر کانون محمدابراهیم نامدار آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2012
    محل سکونت
    فریدونکنار
    نوشته ها
    1,000
    می پسندم
    260
    مورد پسند : 186 بار در 174 پست
    نوشته های وبلاگ
    4
    میزان امتیاز
    50
    رشته ى عشق

    سرانجام علامه قصد عزيمت به قم مى كند. خاطره ى فرزند ارشدش ياد آور پيوند پر محبت خانواده اى است كه سختى ها را در راه به ثمر رسيدن گوهر وجود آقاى خانه به جان مى خرند.(13)

    ((اين جانب كه تقريبا چهارده ساله بودم و از برنامه ها و چند و چون آن اطلاع درستى نداشتم وقتى پرسيدم ، عيد كه وقت مسافرت نيست آن هم در اين هواى سرد تبريز و بالاخره كجا مى خواهيم برويم ؟))

    ((مادرم چون نگاهش را به طرفم گرداند، قطرات اشك از چشمانش ‍ جارى بود، ضمن پاك كردن اشك هايش اين شعر را برايم خواند:

    رشته اى برگردنم افكنده دوست
    مى كشد هر جا كه خاطرخواه اوست

    رشته برگردن نه از بى مهرى است
    رشته ى عشق است و برگردن نكوست


    همزمان با آغاز سال 1325 ه .ش وارد شهر قم شديم ... در ابتدا به منزل يكى از بستگان - كه ساكن قم و مشغول تحصيل علوم دينى بود - وارد شديم ، ولى به زودى در كوچه ى يخچال قاضى در منزل يكى از روحانيان كه هنوز هم در قيد حيات است ، اتاقى دو قسمتى كه با نصب پرده قابل تفكيك بود اجاره كرديم ، اين دو اتاق قريب بيست متر مربع بود. طبقه ى زير اين اتاقها انبار آب شرب منزل بود كه در صورت لزوم بايستى از درب آن به داخل خم شده و ظرف آب شرب را پر كنيم .))

    ((چون خانه فاقد آشپزخانه بود، پخت و پز هم در داخل اتاق انجام مى گرفت . در حالى كه مادر ما به دو مطبخ (آشپزخانه ) 24 متر مربعى و 35 متر مربع عادت كرده بود كه در ميهمانى هاى بزرگ از آن ها به راحتى استفاده مى شد.))

    ((در اين شرايط پدر ما در شهر قم چند آشناى انگشت شمار داشت كه يكى از آن ها مرحوم آيت الله حجت بود، اولين مركز رفت و آمد مرحوم علامه منزل آقاى حجت بود و كم كم با اطرافيان ايشان دوستى برقرار و رفت و آمد آغاز شد.))

  5. #5
    کاربر کانون محمدابراهیم نامدار آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2012
    محل سکونت
    فریدونکنار
    نوشته ها
    1,000
    می پسندم
    260
    مورد پسند : 186 بار در 174 پست
    نوشته های وبلاگ
    4
    میزان امتیاز
    50

    Post

    رنج هاى من

    آقاى حسين ممدوحى نقل مى كند(14):
    ((علامه طباطبايى در كشاكش زندگى پربار و توام با رنجش ، عجايبى بس ‍ آموزنده و سودمند داشت ، مى فرمود)):
    ((در ايام تحصيلاتم كه در نجف بودم در يكى از سال ها، ارتباط ما در عراق با ايران بسيار با دشوارى انجام مى گرفت كه خود موجب تنگناهاى مالى و فقدان امكانات اوليه ى زندگى مى گرديد.))

    ((اضافه بر آن ، گرمى هوا در نيمى از سال براى ما مشكل بيشترى فراهم مى آورد، بهر حال يك روز به خدمت استاد حضرت آيت الله سيد على قاضى رفته و قصه ى دل با او گفتم ، استاد به نصيحت و دلدارى من پرداخت .))

    ((پس آنگاه كه از خدمت استاد مراجعت مى كردم ، گويى آنچنان سبكبارم كه در زندگى هيچگونه ملالى را ندارم ، و مضمون نصايح استاد را به صورت يك دو بيتى در آوردم :

    پير خرد پيشه نورانيم
    برد ز دل زنگ پريشانيم

    گفت كه در زندگى آزاد باش
    هان ، گذران است جهان شاد باش

  6. #6
    کاربر کانون محمدابراهیم نامدار آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2012
    محل سکونت
    فریدونکنار
    نوشته ها
    1,000
    می پسندم
    260
    مورد پسند : 186 بار در 174 پست
    نوشته های وبلاگ
    4
    میزان امتیاز
    50
    غواصى در علم

    علامه سيد محمد حسين حسينى تهرانى ، كيفيت تفكر او را اين چنين ياد آور مى شود:

    ((استاد متفكر و در تفكر عميق بودند؛ هيچگاه از مطلبى بآسانى عبور نمى كردند؛ و تا به عمق مطلب نمى رسيدند و اطراف و جوانب آن را كاوش ‍ نمى كردند دست بر نمى داشتند. در بسيارى از مواقع كه يك سؤ ال بسيط و ساده اى از ايشان مى شد كه در يك مساءله فلسفى و يا تفسيرى و يا روايى بود و مى شد با چند كلمه ، جواب فورى داده شود، و مطلب را پاسخ گفت ؛ ايشان قدرى ساكت مى ماندند و پس از آن چنان اطراف و جوانب و احتمالات و مواضع رد و قبول را بررسى و بحث مى كردند كه حكم يك جلسه درسى را پيدا مى كرد.))(18)

    دانشمند آگاه

    مرتضى مطهرى ، متفكر بلند آوازه ى حوزه و دانشگاه ، درباره ى ، او مى نويسد(19)
    ((علامه طباطبايى سال ها از عمر خويش را صرف تحصيل و مطالعه و تدريس فلسفه كرده اند و از روى بصيرت به آرا و نظريات احاطه داشته اند و به علاوه روى عشق فطرى و ذوق طبيعى ، افكار محققين اروپا را به خوبى نيز از نظر گذرانيده اند.))
    استاد مطهرى جاى ديگر علامه را اين چنين به تصوير مى كشد(20)

    او بسيار مرد عظيم و جليل القدرى است {...} مردى است كه صد سال ديگر بايد بنشينند و آثار او را تجزيه و تحليل كنند و به ارزش او پى ببرند.))

  7. #7
    کاربر کانون محمدابراهیم نامدار آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2012
    محل سکونت
    فریدونکنار
    نوشته ها
    1,000
    می پسندم
    260
    مورد پسند : 186 بار در 174 پست
    نوشته های وبلاگ
    4
    میزان امتیاز
    50
    نشانه ى كمال عقل

    از ديگر شيفتگان علامه ، آيت الله جوادى آملى است كه چه زيبا مى كاود چهره ى عقلى او را:(21)
    ((از مشخصات بارز سيره ى فلسفى علامه (ره ) زياد انديشيدن و قسمت مهم وقت را به تفكر پرداختن و كم سخن گفتن و سؤ ال را بدون دقت جواب ندادن و قبل از تاءمل حرف نزدن بود كه : اذا تم العقل نقص الكلام
    هرگاه عقل و خرد كامل شود، كلام و سخن كوتاه و گزيده مى شود.))

    ((لذا نه بى جا سخن مى گفت و نه سخن بى جا داشت و نيز در بيان درسى و بنان (22) تدوينى آن چنان گزيده گوى و پخته نويس بود كه نشانه هاى رنج درون بينى به صورت گنج هاى گرانمايه در تمام ابعاد نقد و تحليل فلسفى معظم له كاملا مشهود بود و هست ، و هيچ گاه در ابطال آراى باطل ديگران و تزييف (23) نظرات ناصواب پيشينيان ، ادب علمى را فراموش نمى كرد و عفت عقلى را ناديده نمى گرفت .))

    بهترين كارها

    علامه طباطبايى ، در شب 23 از ماه مبارك رمضان كه از شب هاى قدر است ، تفسيرالميزان را به اتمام رساند و در پايان تفسير گرانقدرش به اين مساءله اشاره كرده است .
    حضرت علامه طباطبايى شب قدر را به بحث و تحقيق آيات قرآنى احيا مى كرد و تفسيرش را در اين شب فرخنده به پايان رسيد. آرى ، اين چنين بايد بكار بود! و به شعر رسا و شيواى شمس الدين محمد بن محمود آملى ، صاحب نفايس الفنون :

    به هوس راست نيايد و به تمنى نشود
    كاندر اين راه بسى خون جگر بايد خورد


    صاحب جواهر (قدس سره العزيز)، كتاب گرانقدر جواهرالكلام را در شب 23 ماه مبارك رمضان به اتمام رساند؛ در مفاتيح محدث قمى نقل شده است : ((افضل اعمال در احياى شب قدر، مذاكره ى علم است .(24)))

  8. #8
    کاربر کانون محمدابراهیم نامدار آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2012
    محل سکونت
    فریدونکنار
    نوشته ها
    1,000
    می پسندم
    260
    مورد پسند : 186 بار در 174 پست
    نوشته های وبلاگ
    4
    میزان امتیاز
    50
    توسل

    اى على !

    علامه طباطبايى به ساحت مقدس حضرت على عليه السلام ارادت خاصى داشت و هنگامى كه از تبريز به قصد ادامه ى تحصيل علوم اسلامى به جوار بارگاه مقدس آن امام مظلوم ، يعنى نجف عزيمت كرد، در لحظه ى ورود خطاب به قبه و مرقد اميرالمؤ منين عليه السلام چنين گفت :(25)
    ((اى على عليه السلام من براى ادامه ى تحصيل به محضر شما شرفياب شده ام ، ولى نمى دانم چه روشى را پيش گيرم و چه برنامه اى را انتخاب كنم ؛ از شما مى خواهم كه در آن چه صلاح است ، مرا راهنمايى كنيد.))

    راه نيل به كمال

    يكى از شاگردان علامه نقل كرده است :
    ((شنيدم وقتى در عتبات بودند به توسل و بكا بر امام حسين عليه السلام و شركت در مجالس عزادارى مراقبت داشتند، و در دستورات اخلاقى خود به نقل از اساتيدشان مى فرمودند:
    هيچ كس به هيچ مرتبه اى از معنويت نرسيد و گشايش و فتح بابى نكرد مگر در حرم مطهر امام حسين عليه السلام و يا در توسل به آن حضرت .
    حجت الاسلام امجدى نقل مى كند:(26)
    ((با اين كه حضور ايشان عظمتى به مجلس مى داد، ولى در مجلس ‍ سوگوارى براى سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام همچون افراد عادى شركت مى كرد و عقيده اش در حدى بود كه مى گفت اين كتيبه هاى سياه كه بر در و ديوار حسينيه و محل عزادارى نصب كرده اند، ما را شفاعت مى كند و حق هم با ايشان بود؛ چرا كه ان من شى الا يسبح بحمده ، همه ى موجودات شعور دارند، ولى در قيامت پرده ها كنار مى رود و اين پارچه هاى سياه مزين به اشعار مرثيه و سوگنامه ، شفيع ما خواهند بود و در مجلس آن چنان شديد گريه مى كرد، بطورى كه دانه هاى درشت اشك از چشمانش سرازير مى گرديد.))

  9. #9
    کاربر کانون محمدابراهیم نامدار آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2012
    محل سکونت
    فریدونکنار
    نوشته ها
    1,000
    می پسندم
    260
    مورد پسند : 186 بار در 174 پست
    نوشته های وبلاگ
    4
    میزان امتیاز
    50
    به ياد اهل بيت (عليهم السلام )

    دكتر احمد احمدى بازگو مى كند(27)
    ((غالبا علامه طباطبايى در مجالس روضه و مرثيه هاى روز جمعه شركت مى كرد و گاه چنان از شنيدن مصايب كربلا و ائمه (ع ) منقلب مى شد كه زارزار مى گريست و تمام بدنش مى لرزيد و بى گمان بسيارى از موفقيت هاى او مولود همين خصلت بود، دلباختگى و شيفتگى و علاقه وى نسبت به خاندان پيامبر تا حدى بود كه در مواردى كه مجالس مصيبت و امثال آن منعقد مى گرديد كتاب و علم و تحقيق را به كنارى مى نهاد.))

    حجت الاسلام و المسلمين آيت الله برقعى اظهار مى كند(28):
    ((علامه ى بزرگوار به منزل ما علاقه ى وافرى داشت ، بله ، اين جا همه مى دانند كه يك صد سال است كه هر سال از اول تا سيزدهم محرم الحرام به مناسبت ايام عزادارى حضرت سيدالشهدا امام حسين عليه السلام و يارانش مراسم روضه خوانى و ماتم سرايى بر پا مى شود و اين مراسم به قدرى مالامال از سوز و گداز و اخلاص است كه علامه ى بزرگوار به اين منزل مى آمدند و اوقاتى را در چنين مجالسى مى گذرانيدند، ايشان در گوشه اى نشسته و در سكوت كامل و با خلوص باطنى و پيراسته از هر گونه آلودگى ظاهرى اشك مى ريختند.))
    ((شدت علاقه ى علامه به امام حسين عليه السلام به حدى بود كه درس ‍ و بحث معظم له در هيچ روزى از ايام سال تعطيل نمى شد و تنها روز عاشورا ايشان تحقيق و پژوهش و كارهاى علمى خود را ترك مى كرد.))

    پيوند معنوى

    در لابه لاى خاطرات به ياد مانده از او، خاطره ى على اكبر حسنى هم لطف خود را دارد:
    ((او مقيد بود هر ساله ايام فاطميه ، ده روز در خانه اش براى شهادت حضرت فاطمه عليها السلام اقامه عزا نمايد و همه بستگان و اعضاء خانواده ، حتى دخترانش كه در شهرهاى ديگر سكونت داشتند، مقيد بودند در اين مدت در مجلس شركت كنند.))
    ((معمولا در تهران و... كه مى رفت ، كمتر ديد و بازديد مى كرد، ولى وقتى كه مى گفتند، در همسايگى يا فلان محل ، مجلس روضه و توسل به حضرت زهرا عليها السلام است ، فورا شركت مى كرد.(29)

  10. #10
    کاربر کانون محمدابراهیم نامدار آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2012
    محل سکونت
    فریدونکنار
    نوشته ها
    1,000
    می پسندم
    260
    مورد پسند : 186 بار در 174 پست
    نوشته های وبلاگ
    4
    میزان امتیاز
    50
    استمداد از معصومان عليهما السلام

    على اكبر حسنى روايت مى كند:
    ((او در حل مسايل علمى و تفسيرى و رفع معضلات فلسفى و گشودن گره از مشكلات درسى از معنويت ارواح مطهر معصومين عليهما السلام استمداد مى جست و سخنش اين بود:))
    ((هر چه داريم از اهل بيت پيامبر عليه السلام داريم .))

    ((يكى از ارادتمندان علامه ، هنگام تشريف ايشان به مشهد، قصيده ى مفصلى گفته بود كه مطلع آن چنين است :

    او سوى ديار يار، رو كرده
    مى در خم عشق بر سبو كرده

    در كوى نگار معتكف گشته
    از وى همه كسب آبرو كرده


    ((اين فرد مى گويد: پس از بازگشت به حضورش رسيدم ، علامه تمام شعر را خواند، وقتى كه به بيت مزبور رسيد، قطرات اشك از چشمانش سرازير شد و با گريه گفت :))
    ((ما همه ى آبروى خود را از محمد (صلى الله عليه وآله ) و آل محمد عليهم السلام كسب كرده ايم .(30)))
    دكتر احمدى مى گويد:
    ((تابستان ها كه به مشهد مشرف مى شدند، مدتى مى ماندند، عصرها به زيارت مى آمدند و پشت سر مرحوم آيت الله العظمى ميلانى (قدس سره ) نماز مى خواندند و بعد به حرم مى رفتند، وارد صحن كه مى شدند اين دست هاى لرزان را مى ديدم مى چسباندند به چهار چوب در و آن را مى بوسيدند، آن چنان كه گويى تمام وجودش دارد به حضرت رضا عليه السلام عرض ادب مى كند.))
    ((ادبش تا سر حد عشق بود!))
    دكتر احمدى در جاى ديگر نقل مى كند(31): ((هيچ به خاطر ندارم كه از اسم هر يك از ائمه بدون اداى احترام گذشته باشند...))
    ((گاهى از محضرشان التماس دعايى در خواست مى شد، مى گفتند)):
    ((برويد از حضرت بگيريد، ما اينجا كاره اى نيستيم ، همه چيز آن جاست .))(32)

    به ديدار دوست

    على اكبر حسنى به ياد مى آورد.(33)
    ((روزى در سفر مشهد يكى از حاضرين پرسيد: شما هم به حرم مى رويد؟
    فرمود:
    آرى !
    ((پرسيد: شما هم ضريح را مى بوسيد؟
    فرمود:
    ((نه تنها ضريح ، خاك و تخته در حرم را و هر چه متعلق به اوست مى بوسم !))
    ديگرى گفت : شلوغ است ، نمى شد به حرم رفت .
    فرمود:
    ((ما هم جزء اين شلوغى ها!))

صفحه 1 از 5 123 ... آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •