کسی نیست به این علامه برقعی بگوید آیا رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به قبرستان رفته بود و به مردگان ابلاغ رسالت می کرد که خداوند او را از این کار نهی فرموده است ؟ عبارات قبل و بعد این آیات شریفه به روشنی و دور از تأویل نشان می دهد که قرآن کریم کفار دل مرده را نام می برد نه مردگان در گورستان را. چنان که در آخر آیه 80 سوره نمل و همچنین در آخر آیه 52 از سوره روم بعد از " إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى‏ وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ ‏ " عبارت " إِذا وَلَّوْا مُدْبِرین "آمده است و ترجمه روشن آیه شریفه این است: " تو نمی توانی به مردگان و کران هنگامی که از تو روی می گردانند سخنی بشنوانی . "
آیا به عقیده آقای علامه مردگان از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) روی می گرداندند؟ غریب این است که همین علامه در صفحه 22 تراجم الرجال ذیل ترجمه اصبغ بن نباته مرقوم فرموده اند:
" و اصبغ درزمان حکومت سلمان در مدائن بوده و صحبت سلمان را با اموات در قبرستان دیده و در غسل سلمان حاضر شده و در تجهیز سلمان کمک کرده و وقتی که حضرت {امیرالمؤمنین }را ضربت زدند اصبغ با دل سوخته و چشم گریان آمد در خانه حضرت " .
راستی آقای برقعی نسبت هایی را که به شیعیان و زیارت نامه خوانان در خرافات وفور داده اند و آنها را کافر و مشرک خوانده اند ، بر خود در هنگام نوشتن تراجم الرجال و شرح سخن سلمان با مردگان می پذیرند؟
راستی آقای برقعی که بیش از صد بار در خرافات وفور به نهج البلاغه امیرالمؤمنین استناد کرده اند در همان نهج البلاغه نخوانده اند که امیرالمؤمنین پس از بازگشت ازصفین و عبور از گورستان کوفه فرمودند:
" ِ یَا أَهْلَ الدِّیَارِ الْمُوحِشَةِ وَ الْمَحَالِّ الْمُقْفِرَةِ وَ الْقُبُورِ الْمُظْلِمَة ..."