مقدار استثنا از مساله وجوب ستر
در مساله وجوب ستر در اين آيه كريمه، دو استثنا واقع شدهاست: يكى استثناء مقدارى از ستر و ديگرى مقدارى از مردان يازنان كه حكم الزامى پوشش در مقابل آنها برداشته شدهاست. امامقدار استثناء از خود پوشش «الا ما ظهرمنها»براى روشن شدنمعناى اين بخش از آيه كريمه قبلا بايد چند نكته را بيان كنيم:
1- منظور از زينت در آيه، خود زينت نيست; چون كهمسلما خود زينتبه خودى خود، حكم وجوب پوشش ندارد وآشكار كردن آن هم اشكالى ندارد (28) بلكه منظور، مواضع زينتاست كه لازمه پوشاندن زينت، پوشاندن بدن و لازمه آشكاركردن آن، آشكار كردن بدن است.
2- استثناء «الا ما ظهر منها» متصل است نه منقطع; زيرا كهاولا،اصل در استثناء، متصل بودن است و منقطع بودن، احتياجبه قرينه دارد كه در اينجا قرينهاى وجود ندارد.
مگر اين كه قول ابن مسعود را درتفسيرالا ما ظهربگيريم كهمىگويد:منظور لباس رويى است.دراين صورت استثنا منقطعمىشود.ولى قولابن مسعود هم اولابا قولابن عباس و سايرينكه تفسير كردهاند به صورت و دست معارض است اضافه براينكه از ظاهر آيه هم چنين بر مىآيد كه مقدارى از بدن كه قابلپوشاندن است مىخواهد استثناء كند. وثانيا، ضمير «منها» كه بهزينت ، برمىگردد، علامت اين است كه مستثنى از جنسمستثنى منه است و استثناء متصل است و ثالثا، اين كه لباس رالازم نيستبپوشانيد، مثل كلام لغوى مىماند; چون لباس،خودش براى پوشش است واگر لباس را همبناباشد بپوشاننداولا دور لازم مىآيد و ثانيا كسى چنين چيزى را نمىگويد.
3- حال كه زينت مواضع زينتيعنى بدن شد و استثنا هممتصل شد مقدار استثنا شده از بدن چه مواضعى است؟
كاملا مشخص است كه اگر زنى در مقام پوشش بدن خود باشد وتمام بدن را بپوشاند تنها صورت و دست است كه خود به خودظاهر مىماند، البته مىتواند اين دو موضع را نيز بپوشاند اما اگرنخواهيم كه عسر و حرج و زحمت زيادى بر او تحميل كنيم،صورت و دست او باز مىماند و منظور «الاماظهر منتها» هم بهقرينه روايات، همين دو موضع يعنى صورت و دست است.چند نمونه از روايات :
1- رواية ابىالجارورد «الا ما ظهر منها» فهى الثياب و الكحل والخاتم و خضاب الكف و السوار (29)
2- صحيحه زراره «الا ماظهر منها» قال الكحل والخاتم (30)
3- ابى صير ... «الا ما ظهر منها» قال الخاتم والمسكه (31) وقول ابن عباس ... رفعه الوجه و ياطن الكف (32) و قول مرحومشيخ طوسى - رحمةاللهعليه - اجمعوا ان الوجه والكفان ليسابعورة الجواز اظهارها فى الصلاة (33) و قول ومرحوم علامه طباطبايى - رحمهماالله - (35) البته قابل تذكر است كه در روايات، سرمه چشم كنايه ازصورت، والنگو كنايه از دست است كه مواضع اين زينتهاهستند.
در نتيجه آيه كريمه از مقدار پوشش لازم، وجه و كفين رااستنتاء كردهاست. علاوه براين كه اين بخش از آيه نيز دلالتبرعدم لزوم پوشش وجه وكفين دارد:«وليقربنيخمرهنعلى جيوبهن» بايد به وسيله روسرى خود، گردن و سينههاى خود رابپوشانند. آيه كريمه، در مقام بيان حد و كيفيت پوشش زناناست وابتدا، حفظ فروج و بعد، آشكار نكردن مواضع زينت رابيان نمودهاست. تنها موضعى كه باقى مانده و ممكن است كهگمان شود كه جزو استثنا «الا ماظهر منها» مىباشد، گردن وسينهها است كه دستور مىدهد اين موضع را نيز بپوشانند اگرصورت و دست هم كه بيشتر از گريبان آشكار است و بيشترمورد توهم استثنا «الا ماظهر منها» مىباشد لازم بود پوشاندهشود، بايد آيه كريمه آن را بيان مىكرد.
مرحوم، آيت الله حكيم - رحمةالله عليه - مىفرمايند:
«ولايضربن يخمرهن على جبوبهن» مشعر باختصاص الحكميالجيوب فلا يعم الوجوده. (36)
مرحوم، علامه طباطبايى - رحمةاللهعليه - مىفرمايند: (37) «... وليلقين باطراف مقانعين صدورهن ليسترتها بها».
مرحوم، طبرسى - رحمهاللهعليه - مىفرمايند: «امرن بالقاء المقاتععلى صدورهن تعطيه لنحورهن ... قال ابن عباس: تغطى شعرها وصدرها و ترائبها و سوالفها» (38)