سوره شورى [42] - صفحه 2
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 37

موضوع: سوره شورى [42]

  1. #11
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره شورى [42]

    چه در قضاوت و داوريها، چه در حقوق اجتماعى و مسائل ديگر.

    به دنبال اين پنج دستور، به جهات مشترك همه اقوام كه آن هم در پنج قسمت خلاصه شده، اشاره كرده، مى‏فرمايد: «خدا پروردگار ما و شماست» (اللَّهُ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ).
    «نتيجه اعمال ما از آن ماست و اعمال شما از آن شما» (لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ).
    «خصومت شخصى در ميان ما نيست» (لا حُجَّةَ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ).

    از اين گذشته سر انجام، همه ما در يك جا جمع مى‏شويم و «خداوند ما و شما را در يكجا (قيامت) جمع مى‏كند» (اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنا).

    و قاضى همه ما در آن روز يكى است آرى «بازگشت (همه) به سوى اوست» (وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ).

    به اين ترتيب هم خداى ما يكى است، و هم سر انجام ما يك‏جاست و هم قاضى دادگاه و مرجع امورمان و از اين گذشته همه در برابر اعمالمان مسؤوليم، و هيچ يك امتيازى بر ديگرى جز به ايمان و عمل پاك نداريم.

  2. #12
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره شورى [42]

    (آيه 16)- از آنجا كه در آيات گذشته اين سخن به ميان آمد كه پيامبر صلّى اللّه عليه و اله مأمور بود ضمن احترام به محتواى كتب آسمانى عدالت را در ميان همه مردم اجرا كند و هرگونه خصومت و محاجه با آنها را ترك كند، در اينجا براى تكميل اين سخن و اين كه حقانيت پيامبر اسلام نياز به دليل ندارد، مى‏فرمايد: «آنها كه در باره خداوند يكتا به محاجّه بر مى‏خيزند بعد از آن كه دعوت او از سوى مردم پذيرفته شد دليل آنها نزد پروردگارشان باطل و بى‏اساس است» (وَ الَّذِينَ يُحَاجُّونَ فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجِيبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ داحِضَةٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ).

    «و خشم و غضب پروردگار بر آنهاست» (وَ عَلَيْهِمْ غَضَبٌ). چون از روى علم و عمد به مخالفت خود ادامه مى‏دهند.

    «و عذاب شديد الهى نيز (در قيامت) از آن آنهاست» (وَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ).

    چرا كه لجاجت و عناد ثمره‏اى جز اين ندارد.

    منظور از جمله «من بعد ما استجيب له» (بعد از آن كه دعوت او اجابت شد) پذيرش توده‏هاى مردم پاك‏دل و بى‏غرض مى‏باشد كه با الهام از فطرت الهى و مشاهده محتواى وحى و معجزات گوناگون پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله سر تسليم در برابر او فرود آوردند.

  3. #13
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره شورى [42]

    (آيه 17)- شتاب نكنيد، قيامت مى‏آيد! در اين آيه به يكى از دلائل توحيد و قدرت پروردگار- كه در عين حال متضمن اثبات نبوت است- در مقابل احتجاج كنندگان بى‏منطق پرداخته، مى‏گويد: «خداوند همان كسى است كه كتاب آسمانى را به حق نازل كرد و همچنين ميزان را» (اللَّهُ الَّذِي أَنْزَلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ وَ الْمِيزانَ).

    «حق» كلمه جامعى است كه معارف و عقائد حقّه، و همچنين اخبار صحيح و برنامه‏هاى هماهنگ با نيازهاى فطرى و اجتماعى را و آنچه از اين قبيل است شامل مى‏شود.

    همچنين «ميزان» در معنى كنائى به هرگونه معيار سنجش، و قانون صحيح الهى، و حتى شخص پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله و امامان راستين عليهم السّلام كه وجودشان معيار تشخيص حق از باطل است اطلاق مى‏گردد و ميزان روز قيامت نيز نمونه‏اى است از اين معنى.

    به اين ترتيب خداوند كتابى بر پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله نازل كرده است كه هم حق است، و هم ميزان ارزيابى ارزشها.

    و از آنجا كه نتيجه همه اين مسائل، مخصوصا بروز و ظهور كامل حق و عدالت و ميزان در قيامت است در پايان آيه مى‏گويد: «تو چه مى‏دانى شايد ساعت (قيام رستاخيز) نزديك باشد»؟! (وَ ما يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِيبٌ).

    همان قيامتى كه وقتى بر پا شود همگان در دادگاه عدلش حضور مى‏يابند، و در برابر ميزان سنجشى كه حتى به اندازه سنگينى يك دانه خردل و كوچكتر از آن را دقيقا مى‏سنجند قرار مى‏گيرد.

  4. #14
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره شورى [42]

    (آيه 18)- سپس به موضع گيرى كفار و مؤمنان در برابر آن پرداخته، مى‏گويد: «آنها كه به قيامت ايمان ندارند در باره آن شتاب مى‏كنند» و مى‏گويند: اين قيامت كى خواهد آمد؟! (يَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِها).

    آنها هرگز به خاطر عشق به قيامت و رسيدن به لقاى محبوب، اين سخن را نمى‏گويند، بلكه از روى استهزاء و مسخره و انكار چنين تقاضايى دارند.

    «ولى آنها كه ايمان آورده‏اند پيوسته با خوف و هراس مراقب آن هستند، و مى‏دانند آن حق است و خواهد آمد» (وَ الَّذِينَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَ يَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ).

    و از اينجا روشن مى‏شود كه ايمان به قيامت و دادگاه بزرگ عدل الهى مخصوصا با توجه به اين معنى كه هر لحظه احتمال وقوع آن مى‏رود چه تأثير تربيتى عميقى در مؤمنان دارد.

    و در پايان آيه به عنوان يك اعلام عمومى، مى‏فرمايد: «آگاه باشيد كسانى كه در قيامت ترديد مى‏كنند (و با لجاج و عناد در مورد آن به محاجّه مى‏پردازند) در گمراهى عميقى هستند» (أَلا إِنَّ الَّذِينَ يُمارُونَ فِي السَّاعَةِ لَفِي ضَلالٍ بَعِيدٍ).

    چرا كه نظام اين جهان خود دليلى است بر اين كه مقدمه‏اى است براى جهان ديگر، كه بدون آن، آفرينش اين جهان، لغو و بى‏معنى است، نه با حكمت خداوند سازگار است و نه با عدالت او.

  5. #15
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره شورى [42]

    (آيه 19)- از آنجا كه در آيات قبل بحثى از عذاب شديد خداوند به ميان آمد، و نيز تقاضايى از ناحيه منكران معاد مطرح شده بود كه چرا قيامت زودتر بر پا نمى‏شود؟ اين آيه براى آميختن آن «قهر» با «لطف» و براى پاسخگويى به شتاب كردن بى‏معنى منكران معاد مى‏فرمايد: «خداوند نسبت به بندگانش لطف (و آگاهى) دارد» (اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبادِهِ).

    اگر در مجازات جاهلان مغرور تعجيل نمى‏كند آن هم از لطف اوست.
    سپس يكى از مظاهر بزرگ لطف عميمش را- كه روزى گسترده اوست- مطرح كرده، مى‏گويد: «هركس را بخواهد روزى مى‏دهد» (يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ).

    منظور اين نيست كه گروهى از روزى او محرومند، بلكه منظور توسعه روزى است در باره هر كس بخواهد.

    در آيه 27 از همين سوره نيز مى‏خوانيم: گستردگى و محدوديت روزى او روى حساب معينى است، چرا كه «اگر خداوند روزى را براى همه گسترده سازد در زمين طغيان خواهند كرد».

    روشن است كه «روزى» در اينجا هم ارزاق معنوى را شامل مى‏شود و هم مادى را، هم جسمانى و هم روحانى.

    و در پايان آيه مى‏افزايد: «او قوى و شكست ناپذير است» (وَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ).

    اگر وعده روزى و لطف به بندگان مى‏دهد قادر بر انجام اين امر مى‏باشد و به همين دليل هرگز در وعده‏هاى او تخلف نيست.

  6. #16
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره شورى [42]

    (آيه 20)- مزرعه دنيا و آخرت! در اين آيه با يك تشبيه زيبا، مردم جهان را در برابر روزيهاى پروردگار و چگونگى استفاده از آن، به كشاورزانى تشبيه مى‏كند كه گروهى براى آخرت كشت مى‏كنند، و گروهى براى دنيا، و نتيجه هر يك از اين دو زراعت را مشخص مى‏كند.

    مى‏فرمايد: «كسى كه زراعت آخرت را طالب باشد به او بركت مى‏دهيم و بر محصولش مى‏افزاييم» (مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ).

    «و آنها كه فقط براى دنيا كشت كنند (و تلاش و كوششان براى بهره‏گيرى از اين متاع زود گذر و فانى باشد) تنها كمى از آنچه را مى‏طلبند به آنها مى‏دهيم اما در آخرت هيچ نصيب و بهره‏اى نخواهند داشت» (وَ مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ).

    به اين ترتيب نه دنيا پرستان به آنچه مى‏خواهند مى‏رسند و نه طالبان آخرت از دنيا محروم مى‏شوند، اما با اين تفاوت كه گروه اول با دست خالى به سراى آخرت مى‏روند و گروه دوم با دستهاى پر! تشبيه جالب و كنايه زيبايى است: انسانها همگى زارعند و اين جهان مزرعه ماست اعمال ما بذرهاى آن و امكانات الهى بارانى است كه بر آن مى‏بارد اما اين بذرها بسيار متفاوت است. بعضى محصولش نامحدود، جاودانى و درختانش هميشه خرّم و سرسبز و پر ميوه، اما بعضى ديگر محصولاتش بسيار كم، عمرش كوتاه و زود گذر و ميوه‏هايى تلخ و ناگوار دارد.

  7. #17
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره شورى [42]

    (آيه 21)- از آنجا كه در آيه 13 همين سوره سخن از تشريع دين از ناحيه پروردگار به وسيله پيامبران اولوا العزم بود در ادامه آن در اين آيه براى نفى تشريع ديگران، و اين كه هيچ قانونى در برابر قانون الهى رسميت ندارد، و اصولا حق قانونگذارى مخصوص خداست مى‏فرمايد: «آيا آنها معبودانى دارند كه دين و آيينى بى‏اذن خداوند براى آنان تشريع كرده‏اند» (أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّينِ ما لَمْ يَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ).

    به دنبال آن با لحنى تهديد آميز به تشريع كنندگان باطل هشدار داده مى‏گويد:
    «هر گاه فرمان حتمى خداوند دائر به مهلت دادن به اين گونه اشخاص نبود در ميان آنها داورى مى‏شد» دستور عذابشان صادر مى‏گشت و مجالى به آنها نمى‏داد (وَ لَوْ لا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ).

    در عين حال آنها نبايد اين حقيقت را فراموش كنند كه «براى ظالمان عذاب دردناكى است» (وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ).

    (آيه 22)- سپس به توضيح كوتاهى در باره «عذاب ظالمين» و توضيح بيشترى در باره «پاداش مؤمنان» در مقابل آنها، پرداخته، مى‏گويد: در آن روز «ستمگران را مى‏بينى كه از اعمالى كه انجام داده‏اند سخت بيمناكند، اما (چه فايده كه) مجازات اعمالشان آنها را فرو مى‏گيرد» (تَرَى الظَّالِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا كَسَبُوا وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ).

    «و اما كسانى كه ايمان آورده‏اند و عمل صالح انجام داده‏اند در بهترين و سرسبزترين باغهاى بهشت جاى دارند» (وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِي رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ).

    اما فضل الهى در باره مؤمنان صالح العمل به همين جا ختم نمى‏شود، آنها چنان مشغول الطاف او هستند كه «هر چه بخواهند نزد پروردگارشان براى آنها فراهم است» (لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ).
    و به اين ترتيب هيچ موازنه‏اى بين «عمل» و «پاداش آنها» وجود ندارد، بلكه پاداششان از هر نظر نامحدود است.

    و از آن جالبتر تعبير «عند ربّهم» (نزد پروردگارشان) مى‏باشد كه بيانگر لطف بى‏حساب خداوند در باره آنهاست، چه موهبتى از اين بالاتر كه به مقام قرب خدا راه يابند؟
    بى‏جهت نيست كه در پايان آيه مى‏گويد: «اين است فضل بزرگ» (ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ).

  8. #18
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره شورى [42]

    (آيه 23)-
    شأن نزول:

    در تفسير مجمع البيان شأن نزولى براى آيات 23 تا 26 اين سوره از پيامبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و اله نقل شده است كه حاصلش چنين است:
    «هنگامى كه پيامبر وارد مدينه شد و پايه‏هاى اسلام محكم گرديد، انصار گفتند ما خدمت رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله مى‏رسيم و عرض مى‏كنيم: اگر مشكلات مالى پيدا شد اين اموال ما بدون هيچ گونه قيد و شرط در اختيار تو قرار دارد.

    هنگامى كه اين سخن را خدمتش عرض كردند آيه (قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏)
    نازل شد، و پيامبر صلّى اللّه عليه و اله بر آنها تلاوت كرد، آنها با خوشحالى و رضا و تسليم از محضرش بيرون آمدند، اما منافقان گفتند: اين سخنى است كه او بر خدا افترا بسته، و هدفش اين است كه ما را بعد از خود در برابر خويشاوندانش ذليل كند، آيه بعد نازل شد (أَمْ يَقُولُونَ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِباً)، و به آنها پاسخ گفت، پيامبر صلّى اللّه عليه و اله به سراغ آنان فرستاد و آيه را بر آنها تلاوت كرد، گروهى پشيمان شدند و گريه كردند و سخت ناراحت گشتند آيه سوم نازل گرديد: (وَ هُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ).

    پيامبر به سراغ آنها فرستاد و آنها را بشارت داد كه توبه خالصانه آنان مقبول درگاه خداست.

  9. #19
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره شورى [42]

    تفسير:
    مودت اهل بيت عليهم السّلام پاداش رسالت است: به دنبال آيه قبل كه پاداش مؤمنان را بيان مى‏كرد در اين آيه، براى بيان عظمت اين پاداش بزرگ مى‏افزايد: «اين همان چيزى است كه خداوند بندگانش را كه ايمان آورده‏اند و عمل صالح انجام داده‏اند به آن نويد مى‏دهد» (ذلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ).

    بشارت مى‏دهد تا رنجهاى طاعت و بندگى و مبارزه با هواى نفس و جهاد در برابر دشمنان بر آنها سخت نيايد.

    و از آنجا كه ابلاغ اين رسالت از سوى پيامبر بزرگوار اسلام صلّى اللّه عليه و اله گاه اين توهّم را ايجاد مى‏كرد كه او چه اجر و پاداشى در برابر رسالت خود از مردم مى‏طلبد به دنبال اين سخن به پيامبر دستور مى‏دهد: «بگو: من هيچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى‏كنم جز دوست داشتن نزديكانم [اهل بيتم‏]» (قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏).

    دوستى ذوى القربى بازگشت به مسأله ولايت و قبول رهبرى ائمه معصومين عليهم السّلام از دودمان پيامبر صلّى اللّه عليه و اله مى‏كند كه در حقيقت تداوم خط رهبرى پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و ادامه مسأله ولايت الهيه است و پر واضح است كه قبول اين ولايت و رهبرى همانند نبوت پيامبر صلّى اللّه عليه و اله سبب سعادت خود انسانهاست و نتيجه‏اش به خود آنها بازگشت مى‏كند.

    «احمد بن حنبل» در «فضائل الصحابه» با سند خود از سعيد بن جبير از عامر چنين نقل مى‏كند: «هنگامى كه آيه «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏» نازل شد اصحاب عرض كردند: اى رسول خدا! خويشاوندان تو كه مودت آنها بر ما واجب است كيانند؟
    فرمود: «على و فاطمه و دو فرزند آن دو، و اين سخن را سه بار تكرار فرمود»!

  10. #20
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره شورى [42]

    (آيه 24)- اين آيه ادامه آيه قبل در زمينه رسالت و اجر رسالت، و مودت ذى القربى و اهل بيت است.
    مى‏فرمايد: آنها اين وحى الهى را پذيرا نمى‏شوند «آيا مى‏گويند: او بر خدا دروغ بسته» و اينها زائيده فكر خود اوست كه به خدا نسبت مى‏دهد؟ (أَمْ يَقُولُونَ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِباً).

    «در حالى كه اگر خدا بخواهد بر قلب تو مهر مى‏نهد و» اگر خلاف بگويى قدرت اظهار اين آيات را از تو مى‏گيرد (فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلى‏ قَلْبِكَ).

    اين در حقيقت اشاره به استدلال منطقى معروفى است كه اگر كسى دعوى نبوت كند و معجزات و آيات بينات بر دست و زبان او ظاهر شود، و مورد حمايت و نصرت الهى قرار گيرد، اما او بر خدا دروغ بندد حكمت خداوند ايجاب مى‏كند كه آن معجزات و حمايتش را از او بگيرد، و رسوايش سازد.

    سپس براى تأكيد اين مطلب مى‏افزايد: «و خداوند باطل را محو مى‏كند، و حق را به فرمانش محقق و پا برجا مى‏سازد» (وَ يَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ وَ يُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ).

    اين وظيفه خداوند است كه براساس حكمتش حق را آشكار و باطل را رسوا سازد، با اين حال چگونه اجازه مى‏دهد كسى بر او دروغ بندد؟

    و اگر تصور شود كه ممكن است پيامبر پنهان از علم خدا دست به چنين كارى زند اشتباه بزرگى است «چرا كه او به آنچه در درون دلهاست آگاه است» (إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ).

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •