سوره شورى [42]
صفحه 1 از 4 123 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 37

موضوع: سوره شورى [42]

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    سوره شورى [42]

    سوره شورى [42]

    اين سوره 53 آيه دارد و همه آن- جز چند آيه كه محل گفتگوست- در «مكّه» نازل شده است‏.

    محتواى سوره:
    اين سوره بحثهاى مختلفى دارد كه بطور خلاصه چنين است:
    بخش اول: كه مهمترين بخش اين سوره را تشكيل مى‏دهد بحث پيرامون وحى و ارتباط خداوند با پيامبران از اين طريق مرموز است.
    بخش دوم: اشاراتى است پر معنى به دلائل توحيد، و آيات خداوند در آفاق و انفس كه بحث وحى را تكميل مى‏كند.
    بخش سوم: اشاراتى به مسأله معاد و سرنوشت كفار در قيامت دارد.
    بخش چهارم: يك سلسله مباحث اخلاقى است.

    نامگذارى اين سوره به اين نام به خاطر آيه 38 است كه مسلمانان را دعوت به مشورت در امور مى‏كند.

    فضيلت تلاوت سوره:
    در حديثى از امام صادق عليه السّلام مى‏خوانيم: «كسى كه سوره شورى را بخواند روز قيامت با صورتى سفيد و درخشنده همچون آفتاب محشور مى‏شود، تا به پيشگاه خدا مى‏آيد، مى‏فرمايد: بنده من! قرائت سوره حم، عسق را تداوم دادى، در حالى كه پاداش آن را نمى‏دانستى، اما اگر مى‏دانستى چه پاداشى دارد هيچ گاه از قرائت آن خسته نمى‏شدى، ولى من امروز پاداش تو را به تو خواهم داد، سپس دستور مى‏دهد او را وارد بهشت كنند و غرق در نعمتهاى ويژه بهشتى».

  2. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    ساقی (07-16-2015)

  3. #2
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره شورى [42]

    بسم اللّه الرّحمن الرّحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

    (آيه 1 و 2)- باز در دو آيه اول اين سوره با «حروف مقطعه» رو برو مى‏شويم، حروف مقطعه‏اى كه در يكى از مفصلترين اشكال منعكس شده، يعنى پنج حرف «حا، ميم- عين، سين، قاف» (حم- عسق).

    «حم» در آغاز هفت سوره قرآن مجيد است منتها در خصوص سوره شورى «عسق» نيز بر آن افزوده شده است.

    (آيه 3)- بعد از حروف مقطعه، طبق معمول سخن از وحى و قرآن شروع مى‏شود، مى‏فرمايد: «اين گونه خداوند عزيز و حكيم به تو و پيامبرانى كه قبل از تو بودند وحى مى‏كند» (كَذلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ).

    سر چشمه وحى همه جا يكى است، و آن علم و قدرت پروردگار است، و محتواى وحى نيز در اصول و كليات نسبت به تمام پيامبران يكى است.

    عزت و قدرت شكست ناپذير او ايجاب مى‏كند كه توانايى بر وحى و محتواى عظيم آن را داشته باشد، و حكمت او ايجاب مى‏كند كه وحى الهى از هر نظر حكيمانه و هماهنگ با نيازهاى تكامل انسانها باشد.

    (آيه 4)- سپس مى‏افزايد: «آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست، و او بلند مرتبه و بزرگ است» (لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ).

    مالكيت او نسبت به آنچه در آسمان و زمين است ايجاب مى‏كند كه از مخلوقات خود و سرنوشت آنها بيگانه نباشند و نيازهاى آنها را از طريق وحى بر آنها نازل كند.

  4. #3
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره شورى [42]

    (آيه 5)- در اين آيه مى‏افزايد: «نزديك است آسمانها (به خاطر نسبتهاى نارواى مشركان) از بالا متلاشى شوند» (تَكادُ السَّماواتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهِنَّ).

    سپس در دنباله آيه مى‏افزايد: «و فرشتگان پيوسته تسبيح و حمد پروردگارشان را به جا مى‏آورند و براى كسانى كه در زمين هستند استغفار مى‏كنند» (وَ الْمَلائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ).

    رابطه اين جمله با جمله قبل چنين است كه فرشتگان حامل اين وحى بزرگ آسمانى پيوسته حمد و تسبيح خدا به جا مى‏آورند. و او را به هر كمالى مى‏ستايند، و از هر نقصى منزه مى‏شمرند، و چون در محتواى اين وحى بزرگ يك سلسله تكاليف و وظائف الهى است، و احيانا ممكن است براى مؤمنان لغزشهايى پيش آيد، مى‏گويد آنها به يارى مؤمنان مى‏شتابند. و براى لغزشهاى آنها از خدا طلب آمرزش مى‏كنند.

    در پايان اين آيه به دو وصف ديگر از اوصاف پروردگار كه آن هم در زمينه غفران و رحمت است و تناسب نزديكى با مسأله وحى و محتواى آن در مورد وظائف مؤمنان دارد اشاره كرده، مى‏فرمايد: «آگاه باشيد خداوند آمرزنده و مهربان است» (أَلا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ).

    و به اين ترتيب مجموعه كاملى از اسماى حسناى خداوند را در رابطه با مسأله وحى بيان مى‏كند، و در ضمن اشاره لطيفى است بر اجابت دعاى فرشتگان در مورد استغفار براى مؤمنان.

    (آيه 6)- به تناسب اشاره‏اى كه در آيات گذشته به مسأله شرك شده، در اين آيه به نتيجه كار مشركان و انتهاى مسيرشان پرداخته، مى‏گويد: «كسانى كه غير خدا را ولىّ خود برگزيدند خداوند حساب همه اعمال آنها را نگه مى‏دارد، و از نياتشان آگاه است» (وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ اللَّهُ حَفِيظٌ عَلَيْهِمْ). تا به موقع حساب آنها را برسد و كيفر لازم را به آنها بدهد.

    سپس روى سخن را به پيامبر صلّى اللّه عليه و اله كرده، مى‏گويد: «تو مأمور نيستى كه آنها را مجبور به قبول حق كنى» (وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ).

    وظيفه تو تنها ابلاغ رسالت، و رسانيدن پيام خدا به همه بندگان است.

  5. #4
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره شورى [42]

    (آيه 7)- قيامى از «امّ القرى»! بار ديگر به مسأله وحى باز مى‏گردد، و اگر در آيات قبل از اصل وحى سخن در ميان بود در اينجا سخن از هدف نهايى وحى است، مى‏فرمايد: «و اين گونه قرآنى عربى [فصيح و گويا] را بر تو وحى كرديم تا امّ القرى [مكّه‏] و مردم پيرامون آن را انذار كنى» (وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها).

    «و آنها را از روزى كه همه خلايق در آن روز جمع مى‏شوند و شك و ترديدى در آن نيست بترسانى» (وَ تُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لا رَيْبَ فِيهِ).

    از آن روز كه مردم به دو گروه تقسيم مى‏شوند «گروهى در بهشتند، و گروهى در آتش سوزان دوزخ» (فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ). روزى كه به خاطر اجتماع عموم انسانها رسوائيش بسيار دردناك و شديد است.

    (آيه 8)- از آنجا كه آيه قبل بيانگر تقسيم مردم به دو گروه بود، در اين آيه مى‏افزايد: «و اگر خدا مى‏خواست همه آنها را امت واحدى قرار مى‏داد» (وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً واحِدَةً).

    و به حكم اجبار هدايت مى‏كرد اما ايمان اجبارى چه ارزشى دارد؟ و چگونه مى‏تواند معيار كمال انسانى گردد؟ تكامل واقعى آن است كه انسان با اراده خويش، و در نهايت اختيار و آزادى طى كند.

    اين بزرگترين امتيازى است كه خداوند به او داده، و راه تكامل را به صورت نامحدود به روى او گشوده است، اين سنت غير قابل تغيير الهى است.

    سپس به مسأله مهم ديگرى در اين رابطه مى‏پردازد و توصيف گروهى را كه اهل بهشت و سعادتند در برابر گروهى كه به دوزخ فرستاده مى‏شوند با اين عبارت بيان مى‏كند: «ولى خداوند هر كه را بخواهد در رحمت خود وارد مى‏كند، و براى ظالمان ولى و ياورى نيست» (وَ لكِنْ يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَ الظَّالِمُونَ ما لَهُمْ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ).

  6. #5
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره شورى [42]

    (آيه 9)- ولىّ مطلق خداست: از آنجا كه در آيه قبل اين واقعيت بيان شده كه هيچ ولىّ و ياورى جز خداوند نيست، در اينجا براى تأييد اين واقعيت و نفى ولايت غير خدا دلائل زنده‏اى مطرح مى‏كند.
    نخست در لباس تعجب و انكار مى‏فرمايد: «آيا آنها غير خدا را ولىّ خود قرار دادند»؟ (أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ).

    با اين كه «ولىّ تنها خداست» (فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ).
    پس اگر مى‏خواهند براى خود ولى و سرپرستى برگزينند بايد خدا را برگزينند.

    سپس به دليل ديگرى پرداخته، مى‏گويد: «اوست كه مردگان را حيات مى‏بخشد» (وَ هُوَ يُحْيِ الْمَوْتى‏).

    و چون معاد و رستاخيز به دست اوست، و بزرگترين نگرانى انسان چگونگى زندگى او بعد از مرگ است، بنابر اين بايد دست به دامن والاى او زد و نه غير او.

    سپس به ذكر دليل سومى پرداخته، مى‏گويد: «و اوست كه بر هرچيزى تواناست» (وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ).

    اشاره به اين كه شرط اصلى «ولىّ» دارا بودن قدرت است و قادر حقيقى اوست.

    (آيه 10)- و در اين آيه چهارمين دليل ولايت او را به اين صورت شرح مى‏دهد: «و در هر چيز اختلاف كنيد داورى و حكمش با خداست، و تنها اوست كه مى‏تواند به اختلافات شما پايان دهد (وَ مَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ).

    آرى! يكى از شؤون ولايت آن است كه بتواند به اختلافات كسانى كه تحت ولايت او هستند با داورى صحيحش پايان دهد.

    بعد از ذكر اين دلائل مختلف بر انحصار مقام ولايت در ذات پاك خداوند از قول پيامبرش صلّى اللّه عليه و اله مى‏گويد: «اين است خداوند پروردگار من» با اين اوصاف كماليه (ذلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي).

    و به همين دليل من او را ولى و ياور خود برگزيده‏ام «بر او توكل كردم و به سوى او (در مشكلات و گرفتاريها و لغزشها) باز مى‏گردم» (عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ).

  7. #6
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره شورى [42]

    (آيه 11)- اين آيه مى‏تواند دليل پنجمى بر ولايت مطلقه پروردگار باشد، يا دليلى بر مقام ربوبيت و شايستگى او براى توكل و انابه، مى‏فرمايد: «او آفريننده آسمانها و زمين است» (فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).

    البته منظور از آسمانها و زمين در اينجا تمام آسمانها و زمين و موجوداتى است كه در آنها و ميان آنها وجود دارد.

    سپس به توصيف ديگرى از افعال او پرداخته، مى‏گويد: «و از جنس شما همسرانى براى شما قرار داد و جفتهايى از چهارپايان آفريد و شما را به اين وسيله [بوسيله همسران‏] زياد مى‏كند» (جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ).

    وجود همسران از يك سو مايه آرامش روح و جان انسان هستند، و از سوى ديگر مايه بقاء نسل و تكثير مثل و تداوم وجود او.

    در توصيف سومى كه در اين آيه ذكر شده، مى‏فرمايد: «هيچ چيز همانند او نيست» (لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ).

    اين جمله در حقيقت پايه اصلى شناخت تمام صفات خداست كه بدون توجه به آن به هيچ يك از اوصاف پروردگار نمى‏توان پى‏برد، زيرا خطرناكترين پرتگاهى كه بر سر راه پويندگان طريق «معرفة اللّه» قرار دارد همان پرتگاه «تشبيه» است كه خدا را در وصفى از اوصاف شبيه مخلوقاتش بدانند اين امر سبب مى‏شود كه به درّه شرك سقوط كنند.

    به تعبير ديگر او وجودى است بى‏پايان و نامحدود از هر نظر و هرچه غير اوست، محدود و متناهى است از هر نظر، از نظر عمر، قدرت، علم، حيات، اراده، فعل، و خلاصه همه چيز، و اين همان خط «تنزيه» و پاك شمردن خداوند از نقائص ممكنات است.

    و در پايان آيه و بيان اوصاف ديگر ذات مقدسش مى‏گويد: «و او شنوا و بيناست» (وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ).

    آرى! او هم خالق است، و هم مدبر، هم شنواست و هم بينا، و در عين حال شبيه و نظير و مانند ندارد.

  8. #7
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره شورى [42]

    (آيه 12)- در اين آيه سخن از سه قسمت ديگر از صفات فعل و ذات پروردگار است كه هر كدام مسأله ولايت و ربوبيت او را در بعد خاصى نشان مى‏دهد.

    نخست مى‏فرمايد: «كليدهاى آسمانها و زمين از آن اوست» (لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).

    بنابر اين هر كس هر چه دارد از اوست، و هر چه مى‏خواهد بايد از او بخواهد، نه تنها «كليدها» بلكه «خزائن» آسمانها و زمين نيز از آن اوست.

    در توصيف بعد كه در حقيقت نتيجه‏اى است براى توصيف قبل، مى‏افزايد:
    «روزى را براى هر كس بخواهد گسترش مى‏دهد و (براى هر كس بخواهد) تنگ و محدود مى‏سازد» (يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ).

    از آنجا كه خزائن عالم در دست اوست تمام رزق و روزيها نيز در قبضه قدرت او قرار دارد، و بر طبق مشيتش كه از حكمت او سر چشمه مى‏گيرد و مصالح بندگان در آن ملحوظ است آن را تقسيم مى‏كند.

    و از آنجا كه بهره‏مند ساختن همه موجودات زنده از روزيها نياز به علم و آگاهى از مقدار احتياجات و محل و ساير خصوصيات آنها دارد، در آخرين توصيف اضافه مى‏كند: «او به همه چيز داناست» (إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ).

    و به اين ترتيب در چهار آيه فوق يازده وصف ديگر از اوصاف كماليه پروردگار (اعم از اوصاف ذات و اوصاف فعل) بيان شده است.

  9. #8
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره شورى [42]

    (آيه 13)- آيين تو عصاره آيين همه انبياست! از آنجا كه بسيارى از بحثهاى اين سوره در برابر مشركان است، در اينجا اين حقيقت را روشن مى‏سازد كه دعوت اسلام به توحيد دعوت تازه‏اى نيست.

    مى‏فرمايد: «خداوند آيينى را براى شما تشريع كرد كه به نوح (نخستين پيامبر اولوا العزم) توصيه كرده بود» (شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً).

    «همچنين آنچه را بر تو وحى فرستاديم، و ابراهيم و موسى و عيسى را به آن سفارش كرديم» (وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‏ وَ عِيسى‏).

    و به اين ترتيب آنچه در شرايع همه انبيا بوده در شريعت توست و «آنچه خوبان همه دارند تو تنها دارى»!

    لذا در دنباله آيه به عنوان يك دستور كلى به همه اين پيامبران بزرگ مى‏افزايد: به همه آنها توصيه كرديم كه: «دين را برپا داريد و در آن تفرقه ايجاد نكنيد» (أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ).

    و به دنبال آن مى‏افزايد: هر چند «بر مشركان گران است آنچه شما آنان را به سويش دعوت مى‏كنيد!» (كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ).

    آنها بر اثر جهل و تعصب ساليان دراز آن چنان به شرك و بت پرستى خو گرفته‏اند و در اعماق وجودشان حلول كرده كه دعوت به توحيد مايه وحشت آنهاست.

    ولى با اين حال همان‏گونه كه گزينش پيامبران به دست خداست، هدايت مردم نيز به دست اوست «خداوند هر كس را بخواهد بر مى‏گزيند، و كسى را كه به سوى او بازگردد هدايت مى‏كند» (اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ).

    در اين آيه تنها به پنج تن از پيامبران خدا اشاره شده (نوح و ابراهيم و موسى، عيسى و محمد صلّى اللّه عليه و اله) چرا كه پيامبران اولوا العزم يعنى صاحبان دين و آيين جديد تنها اين پنج تن هستند، و در حقيقت آيه اشاره‏اى است به انحصار پيامبران صاحب شريعت در اين پنج نفر.

  10. #9
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره شورى [42]

    (آيه 14)- و از آنجا كه يكى از دو ركن دعوت انبياى اولوا العزم عدم تفرقه در دين است و مطمئنا همه آنها روى اين مسأله تبليغ كردند، اين سؤال پيش مى‏آيد پس سر چشمه اين همه اختلافات مذهبى از كجاست؟

    اين آيه به پاسخ اين سؤال پرداخته، سر چشمه اصلى اختلافات دينى را چنين بيان مى‏كند: «آنها راه تفرقه را پيش نگرفتند مگر بعد از آنكه (اتمام حجت بر آنها شد، و) علم و آگاهى كافى به آنها رسيد، و اين تفرقه جويى به خاطر حب دنيا و رياست و ظلم و حسد و عداوت بود» (وَ ما تَفَرَّقُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ).

    به اين ترتيب سر چشمه اختلافهاى مذهبى جهل و بى‏خبرى نبود، بلكه بغى و ظلم و انحراف از حق و اعمال نظرهاى شخصى بود.

    «دانشمندان دنيا طلب» و «عوامهاى متعصب و كينه توز» دست به دست هم دادند و اين اختلافات را بنيان نهادند.

    اين آيه پاسخ روشنى است به آنها كه مى‏گويند مذهب در ميان بشر ايجاد اختلاف كرده، و خونريزيهاى فراوانى در طول تاريخ به بار آورده است.

    سپس قرآن مى‏افزايد: «اگر فرمانى از سوى پروردگار تو صادر نشده بود كه آنها تا سر آمد معينى زنده و آزاد باشند خداوند در ميان آنها داورى مى‏كرد» طرفداران باطل را نابود مى‏ساخت و پيروان حق را پيروز (وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ).

    آرى! دنيا سراى آزمون و پرورش و تكامل است، و اين بدون آزادى عمل امكان پذير نيست، اين فرمان تكوينى خداوند است كه از آغاز خلقت انسان بوده و دگرگونى در آن راه ندارد، اين طبيعت زندگى دنياست، ولى از امتيازات سراى آخرت حل تمام اين اختلافات و رسيدن انسانيت به يكپارچگى كامل است.

    و در آخرين جمله به توضيح حال كسانى مى‏پردازد كه بعد از اين گروه بر سر كار آمدند، گروهى كه عهد پيامبران را درك نكردند، مى‏فرمايد: «كسانى كه بعد از آنها وارثان كتب آسمانى شدند از آن در شك و ترديدند، شكى توأم با بدبينى و سوء ظن»! (وَ إِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ).

  11. #10
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره شورى [42]

    (آيه 15)- آن گونه كه مأمور شده‏اى استقامت كن! از آنجا كه در آيات قبل مسأله تفرقه امتها بر اثر بغى و ظلم و انحراف مطرح شده، در اين آيه به پيامبر صلّى اللّه عليه و اله دستور مى‏دهد كه براى حل اختلافات و احياى آيين انبيا بكوشد، و در اين راه نهايت استقامت را به خرج دهد.

    مى‏فرمايد: «پس به همين خاطر تو نيز (انسانها را به سوى اين آيين واحد الهى) دعوت كن» (فَلِذلِكَ فَادْعُ).

    سپس دستور به استقامت در اين راه داده، مى‏گويد: «و آن چنان كه مأمور شده‏اى استقامت‏نما» (وَ اسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ).

    و از آنجا كه هوى و هوسهاى مردم در اين مسير از موانع بزرگ راه است، در سومين دستور مى‏افزايد: «و از هوى و هوسهاى آنها پيروى مكن» (وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ).

    چرا كه هر گروهى تو را به تمايلات و منافع شخصى خود دعوت مى‏كنند، همان دعوتى كه سر انجامش تفرقه و پراكندگى و نفاق است.

    و چون هر دعوتى نقطه شروعى دارد، نقطه شروع آن را خود پيامبر صلّى اللّه عليه و اله قرار مى‏دهد، و در چهارمين دستور مى‏فرمايد: «بگو: من ايمان آورده‏ام به هر كتابى كه از سوى خدا نازل شده است» (وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتابٍ).

    من در ميان كتب آسمانى فرق نمى‏نهم، همه را به رسميت مى‏شناسم، و از آنجا كه براى ايجاد وحدت رعايت «اصل عدالت» ضرورت دارد، در پنجمين دستور آن را مطرح كرده، مى‏فرمايد بگو: «من مأمورم كه در ميان همه شما عدالت كنم» (وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ).

صفحه 1 از 4 123 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •