RE: چهلودومين مجمع عمومى سازمان ملل، نيويورك
تاريخ ملت ما در فصلى سياه، تلخ و خونين آميخته به انواع دشمنيها و كينهورزيهاى رژيم امريكاست. بيست و پنچ سال حمايت از رژيم ديكتاتور و جلاد پهلوى، با آن همه جناياتى كه وى نسبت به ملت ما مرتكب شد. غارت اموال اين ملت با همدستى شاه، مقابلهى جدى با انقلاب در آخرين ماههاى عمر رژيم شاه و تشويق وى به سركوب تظاهرات ميليونى مردم. كارشكنى نسبت به انقلاب به وسائل گوناگون در اولين سالهاى پيروزى، تماس تحريكآميز سفارت امريكا در تهران با عناصر ضد انقلاب، كمك به كودتاچيان، كمك مستمر به عناصر تروريست و ضد انقلاب در خارج از كشور، بلوكه كردن نقدينهها و اموال ايران و عدم تحويل اجناسى كه بهاى آن مدتها قبل دريافت شده است، عدم تحويل اموالى كه شاه از بيتالمال برداشته و به نام خود در بانكهاى امريكا گذارده بود، تلاش براى محاصرهى اقتصادى و ايجاد جبههى متحد غرب عليه ملت ما، حمايت آشكار و مؤثر از عراق در جنگ عليه ما و بالأخره لشكركشى بىمنطق قلدرمآبانه به خليج فارس و در خطر قرار دادن جدى امنيت و آرامش منطقه. اينها بخشى از ادعانامهى ملت ما عليه رژيم ايالت متحدهى امريكاست. ادعا نامهاى كه مىتواند كليهى ادعاهاى صلحطلبى و اظهارات سران اين رژيم در مورد حُسن نيّت نسبت به جمهورى اسلامى را كه ظاهراً هدفى جز حل مشكلات داخلىشان ندارد مورد ترديد جدى قرار دهد.
آخرين نمونه از طومار خصومتهاى امريكا با ملتمان فاجعهى خونينى است كه نسبت به حجاج بىدفاع و مظلوم در سرزمين مقدس مكه و در حرم امن الهى آفريده شد؛ و در آن نزديك چهارصد ايرانى و غير ايرانى كه اكثراً زنان بودند به شهادت رسيدند، و چندين برابر مجروح و مصدوم و مضروب شدند. بنا به قرائنى دست امريكا در اين فاجعهى بىنظير تاريخى مؤثر بوده است. آيا رژيم امريكا و دستنشاندگان سعودىاش براى كشتار اين تعداد زن و مرد مظلوم و بىگناه پاسخ قانعكنندهاى مىتوانند ارائه دهند؟ بىشك فاجعهآفرينان براى توجيه عمل خود ناگزيرند بهانهاى بتراشند و تهمتهايى بزنند؛ اما طبيعت حادثهاى كه يك طرف آن قريب به چهارصد تن مسافر كشته و بيشتر بانوان است، و يك طرف پليس محلى مسلح به مسلسل و چماق و گاز سمّى، راه هر بهانه را مىبندد. درست است كه خون، خونى كه به ناحق و از سر ظلم و قساوت ريخته شود، پيام رسائى را نه فقط براى امروز كه براى همهى زمانها با خود حمل مىكند، و دست خونريز را افشاء مىكند؛ اما حادثهى مكه از اين جهت كه هماهنگى سياست امريكا با ارتجاع عرب را نشان مىدهد، و پرده از پنهانكارىهاى اين دو در منطقهى خليج فارس برمىدارد، داراى ابعادى جهانى است؛ و درخور آنكه در مجامع بينالمللى به دقت در آن نگريخته شود.