RE: چهلودومين مجمع عمومى سازمان ملل، نيويورك
من لازم مىدانم مؤكداً بگويم، كه اين ادعانامه عليه سردمداران رژيم امريكاست، و نه عليه ملت امريكا؛ كه خود در صورت اطلاع از آنچه دولتش با ملتى كرده پاى آن ادعانامه را امضا خواهد كرد. ملت ما نشان داده است كه به هدفهاى خود مؤمن و در راه آن تا سرحد نثار جان ايستاده است.
چنين ملتى از امريكا و از هيچ قدرتى نمىترسد، و به يارى خدا نشان خواهد داد كه پيروزى از آن حق و مؤمنان به حق است. آقاى رئيس، آقاى دبيركل، حضار محترم، اين بود سرگذشت انقلاب ما. انقلابى كه اگر موج اميدى گسترده ميان ملتهاى رنج ديده از سلطهى استكبار جهانى پديد آورد، موج مخالفتى به همان گستردگى نيز ميان قطبهاى سلطهى بينالمللى ايجاد كرد. و اين مخالفتها هرچند جدى، عميق و متنوع بود، نتوانست نهالى را كه ريشه در اعماق داشت و روز به روز استوارتر مىشد، از پا بياندازد؛ هرچند سنگ و زخم فراوان به آن زده شد.
اكنون همهى دنيا ببيند و مىبيند كه ما بهرغم انف سلطهها زندهايم و زنده خواهيم بود. سنتهاى الهى در تاريخ اين را حكم كرده و جز اين نخواهد بود، و اين زندهترين و گوياترين پيام ماست. نظام سلطه همواره خواسته است عكس اين را ثابت كند، و ادارهى خود را براى ملتها و كشورهاى جهان سوم سرنوشتساز بداند؛ ما اين را تخطئه كرديم. شك نيست كه نظام سلطه حيات و استمرار جمهورى اسلامى را نمىخواست، ولى ارادهى ما غالب شد. پيام ما به همهى ملتها و دولتهايى كه مىخواهند مستقل و بىاعتنا به خواست و ارادهى سلطههاى بزرگ جهانى بمانند، اين است كه از آنان نترسند، و به خود و ملت خود اعتماد كنند. انقلاب ما همچنين پيام بزرگ خود را نفى نظام سلطه در جهان مىداند. امروز عملًا جهان ميان قدرتهاى بزرگ و سلطهگر تقسيم شده است، و آنان خود را صاحب اختيار دنيا مىشمارند. به اعتبار ديگر جهان به دو بخش سلطهگر و سلطهپذير تقسيم شده است، و بخش اول خود را مالك سرنوشت بخش دوم مىداند. نظام سلطه عبارت از وجود همين روابط نابرابر ميان اين دو بخش از جهان است. نظام سلطه به ميل خود انقلابها را نفى و براى رژيمهاى انقلابى مشكلتراشى مىكند. نيكاراگوئه و كشورهاى انقلابى جنوب آفريقا چند مثال زندهى اين حقيقتند. نظام سلطه علىرغم ملتها براى آنان تصميم مىگيرد.