(آيه 6)- باز هم براى تأكيد بيشتر مىفرمايد: «اين وعدهاى است كه خدا داده است» (وَعْدَ اللَّهِ).
«و خداوند هرگز از وعدهاش تخلف نخواهد كرد، هر چند بيشتر مردم نمىدانند» (لا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ).
و علت عدم آگاهى مردم عدم معرفتشان نسبت به خدا و علم و قدرت اوست آنها خدا را به درستى نشناختند، و لذا از اين حقيقت كه او محال است از وعدهاش تخلف كند درست آگاه نيستند، چرا كه تخلف از وعده يا به خاطر جهل است و يا به خاطر ضعف و ناتوانى است و هيچ يك در خدا راه ندارد.
(آيه 7)- سپس مىافزايد: اين مردم كوتاه بين «تنها ظاهرى از زندگى دنيا را مىبينند و از آخرت و پايان كارها بىخبرند»! (يَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ).
انسان «ظاهر بين» انفاق را سبب خسران و زيان مىشمرد، در حالى كه اين «موحد» تجارتى پرسود مىداند.
آن يكى ربا خوارى را مايه افزايش در آمد، و اين يكى مايه وبال و بدبختى و زيان.
آن يكى جهاد را مايه افزايش در آمد، و اين يكى مايه وبال و بدبختى و زيان.
آن يكى جهاد را مايه دردسر و شهادت را به معنى نابودى و اين يكى جهاد را رمز سر بلندى و شهادت را حيات جاويدان مىشمرد.
اگر آنها باطن و درون اين زندگى دنيا را نيز مىدانستند براى شناخت آخرت كافى بود، چرا كه دقت كافى در اين زندگى زود گذر نشان مىدهد كه حلقهاى است از يك سلسله طولانى، و مرحلهاى است از يك مسير بزرگ، همان گونه كه دقت در زندگى دوران جنينى نشان مىدهد كه هدف نهايى خود اين زندگى نيست، بلكه اين يك مرحله مقدماتى براى زندگى گستردهاى است.
اعجاز قرآن از دريچه علم غيب!
يكى از طرق اثبات اعجاز قرآن خبرهاى غيبى قرآن است كه يك نمونه روشن آن در همين آيات مورد بحث آمده، در طى چند آيه با انواع تأكيدات از پيروزى بزرگ يك ارتش شكست خورده در چند سال بعد خبر مىدهد، و آن را به عنوان يك وعده تخلفناپذير الهى معرفى مىكند.
تاريخ به ما مىگويد كه هنوز نه سال نگذشته بود كه: روميان در نبرد جديدى بر ايرانيان پيروز شدند، و مقارن همان زمان مسلمانان با صلح حديبيه (و طبق روايتى در جنگ بدر) پيروزى چشمگيرى بر دشمنان پيدا كردند.