انواع خوش‌رویی و موارد منع شده یا توصیه شده به خوش‌ر‌ویی
به طور کلی روایات ما دستور داده‌اند با همه کس خوش‌رو باشیم. و این توصیه‌ عمومی به این جهت مورد سفارش قرار گرفته است که اگر مخاطب ما از مومنین باشند، خوب روشن است که به جهت ایمان ایشان باید با آنان خوش‌رو بود. و اگر مومن نباشند، خوش‌رویی باعث حفظ خود و مومنین و دفع ضرر آنان از خود و مومنین می‌شود.[30]
امام صادق(علیه السلام) فرمود: مدارا با مردم نصف ایمان و رفق با آنان نیمی از زندگی است و سپس به عنوان راهکاری برای آسیب ندیدن معنوی از معاشرت با مردم فاسق فرمود:در آشکار با این افراد بدی که مجبورید با آنان باشید معاشرت کنید اما در نهان با نیکان باشید و بر آنان اعتراض نکنید تا به شما ظلم نکنند.[31] موارد منع خوش‌رویی، همان موارد لزوم ترشرویی است که در بحث بعد ذکر خواهد شد.


انواع ترشرویی و موارد منع، جواز يا لزوم آن
در تحلیل مفهومی، ترشرویی بر چهار قسم قابل تصور است:
1. ترشرويي در مواجهه با حق و حقيقت؛ که ولید در مقابل شنیدن آیات قرآن از خود بروز داد.
2. ترشرویی در مواجهه با مؤمنین به جهت هوای نفس و امور دنیوی و بدون رجحان عقلی و شرعی که اگر عامدانه و نه از سر اندوه و ملالی خاص باشد، معمولاً از روی خودبزرگ‌بینی است؛ همانطور که در مورد فردی که آیات اول مبارکه‌ سوره عبس او را سرزنش کرده است روایت است که ترشرویی او به خاطر تکبر و تحقیر ابن أمّ مَكْتُوم -موذن و مورد علاقه‌ی پیامبر(صلی الله علیه وآله)- بوده است که نزد پیامبر(صلی الله علیه وآله) می‌آید و آن بزرگوار او را اکرام نموده و نزد خود می‌خواند و در نزد آن جناب مردى از سران بنى اميه بوده است که آن فرد از آمدن ابن ام مكتوم و این رفتار پیامبر(صلی الله علیه وآله) با او چهره درهم كشيده و خود را از تماس با او جمع می‌نماید. زیرا پیامبر(صلی الله علیه وآله)، ابن أمّ مَكْتُوم را در مکانی جلوتر از او جای می­دهد.[32]
3. ترشرویی در نهی از منکر مثل زمانی که پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله)، در ایام موسم حج درخواست آب می‌فرماید و به جای آب، شراب نزد ایشان می‌آورند و آن بزرگوار پس از بو کردن آن چهره درهم می‌کشند.[33] این ترشرویی، نوعی نهی از منکر[34] و حداقل مرتبه‌ آن است.[35] همچنین به اصحاب خود دستور فرمودند که گناهکاران را با چهره‌هایی ترش ملاقات کنید.[36] بلکه امام علی(علیه السلام) این ترشرویی را بغض در راه خدا و برترین عمل دانسته‌اند.[37]
4. ترشرویی حاکی از تأسف به حال گناهکاران، چون زمانی که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در پایان خطبه‌ی شعبانیه‌ی ماه شعبانی، ناگهان در عالم ملکوت، درآویختگان به درخت زقوم از امت خود را مشاهده‌ می‌فرمایند که برخی به یک و چند شاخه و برخی به بسیاری از شاخه‌های آن چنگ زده بودند و به خاطر تاسف بر حال آن افراد، چهره‌ پیامبر رحمت و پدر رئوف امّت درهم رفته می‌شود.[38] و یا ترشرویی در اثر خوف باطنی و اعظام جلال و هیبت الهی و انکسار نفس و انقهار در برابر ذات مقدس کبریایی؛ چون لحظه‌ای که پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله)‌ چهره‌ی جبرییل(ع) را درهم‌رفته دیدند و علت آن مشاهده برپایی جهنم و درکات سوزان آن توسط ایشان بوده است.[39]
دو مورد اول ترشرويي جزء رذايل و دو مورد آخر جزء فضايل هستند.
پی نوشت:
[30] . مازندرانى، ملا صالح؛ شرح الكافي، المكتبة الإسلامية، تهران، اول، 1382ق، ج 8، ص 295.
[31] . كلينى، پیشین، ج‏2، ص 117.
[32] . فيض كاشانى ملا محسن، تفسير الصافى، انتشارات الصدر، تهران، چاپ دوم، 1415ق، ج 5، ص 284.
[33] . جزرى ابن اثير، النهاية في غريب الحديث و الأثر، اسماعيليان، قم، چاپ چهارم، 1367ش، ج 4، ص 80.
[34] . ترشرویی با گناهکاران، از مراتب نهی از منکر در صورت عدم امکان تذکر زبانی است. البته دستور به انجام این مرحله، این مرتبه، در صورت احتمال عقلایی تأثیر چنین کاری در ترک منکر است؛ چنان‌چه در صورت تأثیر منفی، ای‌بسا حرام خواهد بود. در هر حال تفصیل را باید در کتب فقهی جست.
[35] . طوسى، ابو جعفر محمد بن حسن، تهذيب الأحكام، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ ‏چهارم، 1407ق، ج 6، ص 177.
[36] . كلينى، پیشین، ج‏5، ص 59.
[37] . ورام بن أبي فراس، پیشین، ج 2، ص 124.
باید توجه داشت که اولاً، این ترشرویی را غضب برای خدا باشد. ثانیاً، باید تنها رفتار او را دشمن بداریم آن‌هم در صورت اصرار او نه لغزشی موقتی و در هر حال، خود او را نباید مورد نفرت و کینه قرار داد بلکه بر او ترحم داشته و دعایش کنیم.
[38] . امام حسن عسكرى عليه‌السلام، تفسير امام عسكرى عليه‌السلام، انتشارات مدرسه امام مهدى‌ عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الش ریف، قم، 1409 هجرى قمرى، ص 648.
[39] . مجلسى محمدباقر ، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت، 1404 هجرى قمرى، ج 8، ص 280.