علل و ریشه‌های ترشرویی و خوشرویی
برای ترشرویی، ریشه‌هایی وجود دارد:
1. حب دنیاو شعبه‌های آن؛ مانند برتری جویی و جاه طلبی که در روایتی به عنوان ریشه هر خطا معرفی شده است.[40]
2. کبر و تحقیر مردم[41]
3. تنگی سینه[42] که تحمل مدارا و صبر در برابر مشکلات و ناملایمات را از فرد سلب می‌کند و فرد را به ترشرویی می­دارد.
4. استكبار در برابر حق:[43] مرحوم علامه‌ی طباطبایی در تفسیر ترشرویی ولید‌بن ‌مغیره که در سوره مبارکه عبس که ذکر شد مورد سرزنش قرار گرفته است می‌گوید: ادبار و استكبار از احوالات روحى و درونى است و ترشرو شدن ولید در اثر شنیدن آیات الهی از اين جهت است كه اثر ادبار و استكبار وليد در ظاهر حالش هم اثر گذاشته است.[44]
5. غلظت قلبی و بی‌بهره‌گی از صفات رحمانی الهی: این حالت را می توان ریشه‌ی اصلی ترشرویی دانست که در واقع چهره‌ای دیگر از حب دنیا است. زیرا اساساً بهره‌مند نبودن از کمالات الهی، ریشه‌ هر صفت رذیله‌ای است و خدای متعال در قرآن کریم خطاب به پیامبر بزرگوار اسلام(ص) می‌فرمایند: به (بركت مظهریت برای صفات) رحمت الهى، در برابر آنان [مردم‏] نرم (و مهربان) شدى و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراكنده مى‏شدند.[45] حافظ می‌گوید:

سرم خوش است و به بانگ بلند مي‌گويم



که من نسيم حيات از پياله مي‌جويم
عبوس زهد به وجه خمار ننشيند

مريد خرقه دردي کشان خوش خويم
تو خانقاه و خرابات در ميانه مبين

خدا گواست که هرجا که هست با اويم [46]

خوش‌رویی دارای ریشه‌هایی ضد موارد فوق یعنی عدم حب دنیا و ... است.
پی نوشت:
[40] . كلينى، پیشین، ج‏2، ص 317.
[41] . صالح بن عبدالله بن حميد؛ موسوعة النضرة النعيم في مكارم أخلاق الرسول الكريم(صلی‌الله‌علیه‌وآل ه‌وسلّم)، دار الوسيلة، جده، چاپ چهارم، 1426 ق، ج 10، ص 4927.
[42] . راغب اصفهانى حسين بن محمد؛ المفردات في غريب القرآن، دارالعلم‏‘ الدار الشامية - دمشق‏‘بيروت، چاپ اول، 1412 ق، ص 545.
[43] . طباطبایی، پیشین، ج 20، ص 143.
[44] . طباطبایی، همان.
[45] . آل‏عمران : 159
[46] . حافظ، خواجه شمس‌الدین محمد؛ دیوان، انتشارات غزالی، چاپ اول، 1370، ص 254.