خوشرويي و ترشرويي


ترشرویی، حاصل مصدر و تعبیری مجازی به معنای اخمو بودن در چهره و عبوس بودن است.[1][2]گشاده‌رویی
نیز حاصل مصدر و به معنای باز بودن چهره است.[3]
برخی لغت‌شناسان فارسی، ترشرویی را به معنای بدخویی و تندخویی دانسته‌اند.

از جمله دستورات ائمه هدی(علیه السلام) این است که طوری با مردم خوش‌رو و نرم‌گو باشیم که فکر کنند نیازمند آنان هستیم!![4] خوش‌رویی به قدری با ارزش است که امام صادق(علیه السلام) فرمود: هر کس با داشتن صفت خوش‌رویی به آخرت منتقل شود، خدا او را به بهشت می‌برد.[5]


رابطه ترشرویی، بدخویی، گشاده‌رویی و گشاده خویی در قرآن و روايات

ترشرویی در بیان قرآن، حدیث و منابع اخلاقي ما با بدخویی تفاوت‌هایی دارد؛ همچنان‌که گشاده‌رویی و خوش‌رويي نیز مرادف با خوش‌خلقی و گشاده‌خويي نیست بلکه تنها یکی از مصادیق آن است؛ همانطور که یکی از اصحاب امام صادق(علیه السلام) از ایشان درباره‌ اندازه‌ حسن خلق سوال می‌کند و حضرت(علیه السلام) می‌فرمایند: اندازه این است که با رفتاری متواضعانه و ملایم و گفتاری نیکو و دل‌پسند و چهره‌ای گشاده با او برخورد کنی.[6] بنابراین، ایشان گشاده‌رویی را مصداقی برای حُسن خُلق معرفی می‌فرمایند. بنابراین، می‌توان رابطه‌ گشاده‌رویی و خوش‌رويي با مفاهیمی چون خوش‌خویی و بدخویی را عموم و خصوص من‌وجه دانست. از نظر لغوی نیز خُلق عبارت است از ملکه‌ای راسخ در نفس و در روایات نبوی(ص) صاحب خُلق حَسن را برترین موزون در میزان[7] و همتای روزه­دار شب‌زنده‌دار دانسته‌ شده است[8] و مظاهری چون کلام زیبا[9]، رفق و مدارا[10] تعاون با مومنین[11]، بدزبانی نکردن[12]، صبر بر اذیت[13][14]، اما در مورد گشاده‌رویی و ترشرویی چنین غلظتی وجود ندارد؛ بلکه همانطور که ذکر خواهد شد، آن بزرگوار گشاده‌رویی را کمترین کاری می‌دانست که در مقابل برادر دینی می‌توان انجام داد. و... دارد و آن بزرگوار برای سوء خلق وعده‌ قطعی جهنم داده‌اند
پی نوشت:

[1] . انوری حسن؛ فرهنگ سخن، تهران، انتشارات سخن، چاپ اول، 1383، ج 3، ص 1700.
[2] . معين محمد؛ فرهنگ معين، تهران، انتشارات اميركبير، چاپ بيست و يكم، 1383، ج1، ص 1068.
[3] . معين، پیشین، ج 3، ص 3325.
[4] . كلينى، ابو جعفر محمد بن يعقوب؛ الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ‏چهارم، 1407 ه­ق، ج‏2، ص 149.
[5] . كلينى، پیشین، ج‏2، ص 103.
[6] . كلينى، همان.
[7] . حِميَرى قمى، عبدالله بن جعفر؛ قرب الإسناد، يك جلد، انتشارات كتابخانه نينوى، تهران،‌ بی‌تا، 143.
[8] . حرانى، حسن بن شعبه؛تحف العقول،يك جلد،انتشارات جامعه مدرسين قم،1404 ه.ق، ص 45.
[9] . بخارى، ابی عبدالله محمد بن اسماعیل؛ صحیح بخاری، دار الكتاب العربی، بيروت، 1431ق، ص 1236.
[10] . بخارى، پیشین، ص 1237.
[11] . بخارى، پیشین، ص 1236.
[12] . بخارى، پیشین، ص 1238.
[13] . بخارى، پیشین، ص 1239.
[14] . طبرسى ابوالفضل على بن حسن، مشكاة الأنوار، كتابخانه حيدريه نجف اشرف، 1385ق، ص 124.