اصولاً تفكر در پديده اي چون مرگ و زندگي و جريان مستمر آن در زندگي دنيوي (بقره، آيه164 و نحل، آيه65) خود يكي از مهمترين راه هاي خداشناسي (طه، آيه128 و زمرف آيه42) و بازگشت به مسير درست آفرينش و فلسفه آن است.
خداوند درباره آثار چنين تفكري در زندگي بشر به اموري چون ايمان به خدا، معارف حق و قرآن و آخرت (اعراف، آيات 184 و 185)، توجه به توحيد در عبادت و پرهيز از شرك (بقره، آيه28 و انعام، آيه95) اجتناب از نفاق در ايمان (محمد، آيات 25تا 27)، شناخت پروردگاري و ربوبيت خداوندي بر هستي (انعام، آيه2)، رهايي از كفر (محمد، آيات 25 تا 27) و انجام كارهاي نيك و خوب از جمله انفاق و ايثار و مانند آن اشاره مي كند. (منافقون، آيه10)

مرگ اختياري

در برخي از اصطلاحات عرفاني از مرگ اختياري سخن به ميان آمده است. داستان هاي بسياري نيز درباره مرگ اختياري بيان شده كه از آن جمله داستان درويشي است كه به عطار نيشابوري معترض مي شود و او را از عواقب رفتار و كارش برحذر مي دارد. عطار به او مي گويد مرگ تو چون است؟ درويش، سر به بالين مي گذارد و مي گويد اين گونه است و مي ميرد.
اما اين پرسش مطرح است كه آيا ما واقعاً چيزي به نام مرگ اختياري داريم؟ از آيه 145 سوره آل عمران برمي آيد كه انسانها فاقد اختيار مرگ خود هستند و اين خداوند است كه تنها اختياردار مرگ موجودات و جانداران از جمله انسان هاست. (بقره، آيه258 و آل عمران، آيه154 و نساء، آيه78 و آيات بسيار ديگر)
با آنكه مرگ موجودات زنده از جمله انسان تنها به فرمان تكويني خداوند است (غافر، آيه68 و بقره، آيه243 و آيات ديگر) و اين معنا در قرآن و ديگر آموزه هاي ديگر كتب آسماني نيز آمده است (نجم، آيات36 تا 44) كه مرگ هر انساني داراي زمان معين و معلوم در نزد خداست (آل عمران، آيه145 و انعام، آيه2 و آيات ديگر) و خداوند اين زمان را مي داند و آن را بي هيچ گونه تأخيري اجرا مي كند. (منافقون، آيات10 و 11) اما نمي توان از اين معنا نيز غفلت ورزيد كه در همان آيات از جمله آيه 145 سوره آل عمران سخن از اذن الله است. همين مفهوم اذن الله اين امكان را مي دهد تا از احتمال وجود مرگ اختياري نيز سخن به ميان آوريم.