از نظر اين عده، مرگ و فاني شدن از دنيا و همچنين عالم برزخ و مانند آن، از نعمت هاي خداوندي براي انسان و جنيان است (الرحمن، آيات 26 و 28) و آن چه به عنوان مصيبت و اصابت مرگ به آدمي در دنيا از آن ياد مي شود، گامي براي پيوستن به خدا و دست يابي به حق و كمال حقيقت است. (بقره، آيات 155 و 156)
از نظر ايشان، مرگ مطلوب، مرگ اختياري است كه شخص خود را تسليم خدا مي كند و فاني در او مي شود. (بقره، آيه 132 و اعراف، آيه 126 و يوسف، آيه 101 و آيات ديگر)
آنان چون حقيقت مرگ را انتقال جان و روح از مرحله اي به مرحله ديگر مي دانند و به تداوم حيات روح انساني پس از مرگ ايمان دارند (انبياء، آيه 35 و عنكبوت، آيه 57) و آن را مسير بازگشت به خداوند، اين حقيقت مطلق، مي شمارند (قصص، آيه88 و عنكبوت، آيه57 و قيامت؛ آيات 28 تا 30) لذا آرزوي مرگ دارند و در انتظار آن لحظه شماري مي كنند؛ چون ايشان اولياي الهي هستند كه متاله (خدايي) شده و رباني گشته اند. (جمعه، آيات 6 و 7) اين در حالي است كه مدعيان دروغين ايمان به حقيقت مرگ و رستگاري در فناي الهي، آرزوي مرگ نمي كنند و خواهان عمر هزار ساله هستند. (جمعه، آيه6 و نيز بقره، آيات 94 و 95)
البته در ميان اين دو دسته از انسانها، انسانهاي ديگري نيز هستند كه ترس و هراس ايشان از مرگ نه به سبب مادي بودن آنان است، بلكه خوف ايشان از سرانجام و فرجام خويش پس از مرگ است. اينان به جهان و سراي ديگر باور دارند و مرگ را انتقال از جهان مادي به جهاني ديگر مي شمارند و مردن را به معناي باطل شدن قوت حيواني و قدرت غريزي و از جان مادي و گيتي رفتن مي دانند (لغت نامه، ج12، ص 18281) ولي به علل ديگر از مرگ در هراس هستند.