حقيقت مرگ؛ ترس آور يا كمال آفرين

مرگ، نامي آشنا براي زندگي است؛ چرا كه زندگي با مرگ معنا مي شود. هراس ازمرگ، هراس از ماهيت مرگ است. اين كه مرگ به معناي نيستي و نابودي در صحنه زندگي دنيوي است، بسياري را به وحشت مي افكند. اما پرسش اين است كه آيا واقعاً حقيقت مرگ نيستي و نابودي است؟ يا اين كه اين تصور، تصويري نادرست از آن مي باشد و مرگ تنها انتقال از مرحله اي به مرحله اي ديگر همانند دگرديسي در برخي از جانوراني چون پروانه است؟
نويسنده در اين مطلب بر آن است تا با نگاهي به آموزه هاي وحياني قرآن، حقيقت مرگ را تبيين كرده و چرايي، چگونگي و آثار و عوامل آن را روشن نمايد.

از هراس از مرگ تا آرزوي آن

نگاه بشر به پديده هايي چون مرگ مبتني بر بينش و نگرش هر كسي است. شناخت آدمي و باورهايش، خاستگاه زاويه ديد هر كسي به آن را شكل مي بخشد. از اين رو تفاوت هاي فاحشي ميان تبيين، توصيف، تحليل و توصيه هر كسي نسبت به اين پديده وجود دارد.
برخي مرگ را چنان هراس انگيز مي دانند كه تفكر و تدبر در اين باره، آنان را به وحشت بلكه به هلاكت مي افكند و در دام پوچي و افسردگي و در نهايت خودكشي مي افتند. اينان حتي گذر از قبرستان يا كنار مرده اي را هراس انگيز مي دانند و ديدن و يادآوري آن را يادآوري پوچي و بي معنايي دنيا برمي شمارند كه شادي و فرح دو روزه شان را از ميان مي برد و نمي گذارد تا در مستي و خواب ندانستن و جهل بمانند و گمان كنند تا هميشه زندگي است.