ـ نماز ظهر عاشورا

وقت نماز فرا رسید؛ حسین (علیه‌السلام) به زهیره بن قین و سعید بن عبدالله دستور داد با نصف کسانی که باقی مانده بودند، مقابل او صف کشیدند. حسین (علیه‌السلام) با سایر اصحاب نماز خوف خواندند.
در این موقع تیری از سوی دشمن به سوی حسین (علیه‌السلام) آمد، سعید بن عبدالله پیش رفت و در مقابل آن حضرت ایستاد و تیرها را به تن خود خرید، تا آنکه از پا در آمد، و به زمین افتاد در حالی که می‌گفت: خداوندا این جماعت را مانند قوم عاد و ثمود لعنت نما، و سلام مرا به پیامبر برسان و او را از زخمهایی که بر بدن من وارد شده است مطلع کن، زیرا مقصود من از یاری ذریه‌ی پیامبر تو، اجر و ثواب توست، پس از گفتن این جملات از دنیا رفت و چون بدنش را با دقت بررسی کردند، غیر از زخمهای شمشیر و نیزه، سیزده چوبه‌ی تیر در بدنش نمایان بود.

ـ اعزام پسر به منای عشق

امام حسین (علیه‌السلام) در عشق و محبت خدا، و احیاء دین و سنت پیامبر اسلام برترین‌های روزگار را با خود به قربانگاه عشق آورده بود. یاران امام بی‌نظیران روزگار بودند.
در این میان از نظر وجاهت و تناسب اندام کسی همتای علی اکبر نبود، و امام علاقه وافری به علی اکبر داشت لذا می‌بینیم با اینکه حضرت نهایت صبر را دارا بودند و ملائکه از صبر حضرتش به تعجب آمده بودند, ولی وقتی علی را به میدان اعزام می‌کند، امام دست به زیر محاسن برده و با چشمان اشکبار با خدایش مناجات می‌کند.