ـ از مکه تا کربلا
امام حسین (علیه‌السلام) از مکه تا کربلا حدود ۲۳ روز در راه بود. چون وصول امام حسین به کربلا روز دوم محرم الحرام می‌باشد , و در طول این مدت قضایای متعددی از امام حسین (علیه‌السلام) نقل شده است که ما در این مختصر به چند مورد اشاره‌ای می‌کنیم.


ـ در منزل ثعلبیه

[color=#483D8B]راویان اخبار آورده‌اند: کاروان شهادت به مسیر خود ادامه داد تا به منزل ثعلبیه رسیدند، وقت ظهر امام به خواب خفیفی رفت و بیدار شدند، پس فرمودند: هاتفی را دیدم که می‌گوید: شما می‌روید در حالی که اجل و مرگ شما را به سوی بهشت حرکت می‌دهد.
پس جناب علی اکبر گفتند: «پدر جان مگر ما بر حق نمی‌باشیم. »
حضرت فرمودند:« آری، ای فرزندم، قسم به خدایی که بازگشت بندگان به سوی اوست. »
پس علی اکبر عرض کردند:« در این صورت باکی از مرگ نیست. »
امام فرمودند:« فرزندم، خدا به تو بهترین جزائی را که به فرزندان از پدران می‌دهد عطا فرماید.
پس شب را در آن منزل ماندند، چون صبح شد مردی از کوفه که اباهره‌ی ازدی نام داشت به حضور حضرت مشرف شد. سلام کرد و گفت: « ای پسر پیامبر خدا! چه چیزی تو را از حرم خدا و حرم رسولش بیرون نموده.» منظور اباهره این بود که چرا در حرم خدا که حرم امن بود نماندی و اسیر بیابان شدی. امام جوابی فرمودند که در این جملات هدفش از قیام و عاقبت و سرانجام خود و بنی امیه را روشن نمودند تا معلوم باشد که امام از روی علم به آینده‌ی کار, طبق وظیفه الهی اقدام به این سفر نموده و سفرش سفر خدائی است و هر جا که حسین باشد آنجا حرم خداست, و بر حسین (علیه‌السلام) حتی در حرم امن الهی هم امنیت از سوی جنایتکاران بنی امیه نمی‌باشد. امام فرمودند: « وای بر تو ای اباهره. همانا بنی امیه اموالم را به غارت بردند و من صبر پیشه ساختم، حرمتم را هتک نمودند و صبر کردم، و آخر خواستند (در حرم امن الهی ) خونم را بریزند که از دستشان گریختم، ( که مبادا خونم داخل حرم ریخته شود) ولی به خدا سوگند، گروه ستمگر آخرالامر خونم را خواهد ریخت, و خدا به سبب این ظلم لباس ذلت را به تنشان خواهد پوشاند و شمشیر برنده‌ای بر آنان مسلط خواهد کرد. و کسانی را بر آنان مسلط کند که آنان را ذلیل کنند تا ذلیلتر از قوم سبا باشند, که زنی بر آنان غالب شد و اموالشان را به غارت برد و خونشان را ریخت و آنان را به لباس مذلت نشاند.[/color
]