ـ زهیر و امام حسین (علیه‌السلام)
زهیر پسر قین از شرافت و بزرگواری خاصی برخوردار بود، و همراه قومش مقیم کوفه بود، مردی دلیر و شجاع بود و در جنگها برای خود مواضع مشهوری داشت.
زهیر عثمانی بود و از علی و خاند‌انش بدور بود، ولی حسین (علیه‌السلام) را دوست داشت و همین دوستی سبب شد زهیر عثمانی علوی و حسینی شود.
در تاریخ نیامده‌ که امام حسین (علیه‌السلام) در مکه یا در مدینه از فردی بالخصوص دعوت کرده باشد. ولی در بیابان از زهیر دعوت کرد چون حیف بود مردی چون زهیر عثمانی و یزیدی بماند. زهیر با امام حسین (علیه‌السلام) خلوتی کردند. نور ولایت بر قلبش تابید و زهیر حسینی شد. زهیر گرچه در ظاهر از حسین دور بود ولی در باطن با حسین بود و لایق شهادت. جوانمردی حسین اجازه نمی‌داد زهیر که شایسته حسین بود از حضرت دور بماند.
راویان اخبار از جماعتی که همراه زهیر بودند آورده‌اند: « چون از مکه خارج شدیم، پشت سر امام حسین (علیه‌السلام) حرکت می‌کردیم، و کراهت داشتیم با حسین (علیه‌السلام) همراه شویم.
روزی در یک منزل با فاصله‌ای از هم رحل اقامت افکندیم. مشغول غذا خوردن بودیم که یک وقت فرستاده‌ی امام حسین (علیه‌السلام) را دیدیم که نزد ما آمده و بر ما سلام کرد و گفت: ای زهیر پسر قین امام تو را خواسته که به حضورش شرفیاب شوی.
زهیر به سوی امام رفت، زهیر یزیدی رفت و حسینی برگشت، پس دستور داد خیمه‌گاهش را به نزد خیمه‌های حسین بردند.
سپس به همسرش گفت: از آنجا که نمی‌خواهم به جز خیر چیزی از من به تو برسد بعد از این تو را طلاق دادم. چون من تصمیم گرفتم بر همراهی حسین (علیه‌السلام) که جانم را فدایش کنم و از وی حمایت کنم. پس اموالش را به وی داد و با اقوامش او را به سوی خانواده‌اش فرستاد.
سپس به اصحاب خود گفت: هر کس از شما بخواهد با من باشد با من بیاید و الا این آخرین دیدار بین من و اوست.»