تصمیم برای قتل امام

متوکل بعد از رفتارهای ناشایست و تحقیرآمیز بسیار، تصمیم گرفت تا آن حضرت را به شهادت رساند.
ابن ارومه می‌گوید:‌به سامراء رفته بودم. دیدم متوکل امام هادی (علیه‌السلام) را به دست سعید حاجب سپرده و می‌خواهد او را به قتل رساند. من داخل خانه‌ای که حضرت در آن حبس شده بود شدم دیدم آن حضرت در کنار قبری که حفر شده بود نشسته‌اند. بر آن حضرت سلام کردم و گریه‌ شدیدی مرا فرا گرفت، حضرت فرمودند: چه چیز تو را به گریه آورده؟ عرض کردم: آنچه از حال شما مشاهده کردم. حضرت فرمودند:‌گریه نکن آنچه او اراده کرده نخواهد شد، پس دلم آرام گرفت، سپس فرمودند: او (متوکل) بیشتر از دو روز زنده نخواهد بود مگر اینکه خداوند خون او و خون همراهش (سعید بن حاجب) را خواهد ریخت. ابن ارومه می‌گوید: بخدا قسم دو روز نگذشت مگر اینکه آندو کشته شدند.

وکلای امام هادی (علیه‌السلام) و اختیارات آنان

دوران آخرین امامان شیعه (علیهم‌السلام) همراه با اختناق شدید از سوی خلفای عباسی بود. در عین حال در همین دوران، شیعه در سرتاسر بلاد اسلامی گسترده شده بود. این بدانجهت بود که در این زمانها، ارتباط امام (علیه‌السلام) با شیعیان ازطریق وکلای خویش برقرار بود. کسانی که به عنوان وکالت از طرف امام رضا (علیه‌السلام) و امام جواد و امام هادی (علیهماالسلام) کار ایجاد و تنظیم ارتباط میان امام و شیعان را بر عهده داشتند علاوه بر جمع آوری خمس و ارسال آن برای امام، در معضلات اعتقادی و فقهی نیز نقش سازنده‌ای داشته و در شناساندن امامان (علیهم‌السلام) به دوستان و شیعیانشان، نقش محوری در منطقه‌ی خود داشتند.
وکلای ائمه بیشتر به وسیله‌ی نامه‌، آن هم توسط افراد مطمئن با امام در رابطه بودند. بخش عمده‌ای از معارف فقهی و اعتقادی آن بزرگواران، طی نامه‌هایی به شیعیان می‌رسید.