سوره احقاف [46] - صفحه 2
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 21

موضوع: سوره احقاف [46]

  1. #11
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره احقاف [46]

    (آيه 17)- پايمال كنندگان حقوق پدر و مادر: در آيات قبل سخن از مؤمنانى در ميان بود كه در پرتو ايمان و عمل صالح و شكر نعمتهاى حق، و توجه به حقوق پدر و مادر و فرزندان، به مقام قرب الهى راه مى‏يابند، و مشمول الطاف خاص او مى‏شوند. در اينجا سخن از كسانى است كه در نقطه مقابل آنها قرار دارند، افرادى بى‏ايمان و حق نشناس و عاق پدر و مادر.

    مى‏فرمايد: «و آن كسى كه به پدر و مادرش مى‏گويد: اف بر شما! آيا به من وعده مى‏دهيد كه من (روز قيامت) مبعوث مى‏شوم؟ در حالى كه قبل از من اقوام زيادى بودند» و مردند و هرگز مبعوث نشدند! (وَ الَّذِي قالَ لِوالِدَيْهِ أُفٍّ لَكُما أَ تَعِدانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِي).

    اما پدر و مادر مؤمن در مقابل اين فرزند خيره‏سر تسليم نمى‏شدند «آنها فرياد مى‏كشند و خدا را به يارى مى‏طلبند كه واى بر تو (اى فرزند!) ايمان بياور كه وعده خدا حق است» (وَ هُما يَسْتَغِيثانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ).

    اما او همچنان به لجاجت و خيره سرى خود ادامه مى‏دهد، و با تكبر و بى‏اعتنائى «مى‏گويد: اينها چيزى جز افسانه‏هاى پيشينيان نيست»! (فَيَقُولُ ما هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ).

    اين كه مى‏گوييد معاد و حساب و كتابى در كار است از خرافات و داستانهاى دروغين اقوام گذشته است، و من هرگز در برابر آن تسليم نخواهم شد.

    آرى! پدر و مادر دلسوز او هر چه تلاش و كوشش مى‏كنند تا اين فرزند دلبند گرفتار عذاب دردناك الهى نشود او همچنان در كفر خود پا فشارى مى‏كند و سر انجام ناچار او را رها مى‏كنند.

    (آيه 18)- همان گونه كه در آيات گذشته پاداش مؤمنان صالح العمل بيان شده، در اينجا سر انجام كار كافران جسور و خيره‏سر را نيز بيان كرده، مى‏فرمايد:

    «آنها كسانى هستند كه فرمان عذاب الهى در باره آنان مسجل شده، و همراه اقوام كافر از جن و انس كه قبل از آنها بودند گرفتار مجازات دردناك مى‏شوند و اهل دوزخند» (أُولئِكَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ).

    «چرا كه آنها همه از زيانكاران بودند» (إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ).

    چه زيانى از اين بدتر كه تمام سرمايه‏هاى وجود خود را از دست دادند و خشم و غضب خدا را براى خود خريدند.

  2. #12
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره احقاف [46]

    (آيه 19)- در اين آيه نخست به تفاوت درجات و مراتب هر يك از اين دو گروه اشاره كرده، مى‏گويد: «و براى هر كدام از آنها درجاتى است بر طبق اعمالى كه انجام داده‏اند» (وَ لِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا).

    چنان نيست كه بهشتيان يا دوزخيان همه در يك درجه باشند، بلكه آنها نيز به تفاوت اعمالشان، و به تناسب خلوص نيّت و ميزان معرفتشان، مقامات متفاوتى دارند، و اصل عدالت، دقيقا در اينجا حاكم است.
    سپس مى‏افزايد: «هدف اين است كه خداوند اعمال آنها را بى‏كم و كاست به آنان تحويل دهد» (وَ لِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمالَهُمْ).

    اين تعبير اشاره ديگرى است به مسأله «تجسم اعمال» كه در آنجا اعمال آدمى با او خواهد بود، اعمال نيكش مايه رحمت، و آرامش اوست، و اعمال زشتش مايه بلا و ناراحتى و رنج و عذاب.
    و در پايان به عنوان تأكيد مى‏گويد: «و به آنها هيچ ستمى نخواهد شد» (وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ). چرا كه اعمال خودشان را دريافت مى‏دارند.

    (آيه 20)- زهد و ذخيره براى آخرت: اين آيه همچنان بحث آيات گذشته را پيرامون مجازات كافران و مجرمان ادامه مى‏دهد و گوشه‏هايى از عذابهاى جسمانى و روحى آنها را بازگو كرده، مى‏فرمايد:

    «آن روز كه كافران را بر آتش عرضه مى‏كنند (به آنها گفته مى‏شود:) از طيبات و لذائذ در زندگى دنياى خود استفاده كرديد و از آن بهره گرفتيد اما امروز عذاب ذلت بار به خاطر استكبارى كه در زمين بنا حق كرديد و به خاطر گناهانى كه انجام مى‏داديد جزاى شما خواهد بود»! (وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّباتِكُمْ فِي حَياتِكُمُ الدُّنْيا وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِها فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما كُنْتُمْ تَفْسُقُونَ).

    آرى! شما غرق در لذّات بوديد، و به خاطر آزادى بى‏قيد و شرط در اين قسمت «معاد» را انكار كرديد تا دستتان كاملا باز باشد.

    اين عرضه داشتن بر آتش خود يك نوع عذاب دردناك و هولناك است كه دوزخيان قبل از ورود در آتش تمام قسمتهاى جهنم را از بيرون با چشم خود مى‏بينند و سرنوشت شوم خويش را مشاهده مى‏كنند و زجر مى‏كشند.

  3. #13
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره احقاف [46]

    (آيه 21)- قوم عاد و تند باد مرگبار! از آنجا كه قرآن مجيد بعد از ذكر قضاياى كلى به بيان مصداقهاى قابل ملاحظه آن مى‏پردازد تا آن كليات را پياده كند، در اينجا نيز بعد از شرح حال مستكبران سركش و هوسران به ذكر داستان قوم عاد كه نمونه واضحى از آن است مى‏پردازد.

    مى‏گويد: «و (براى اين مشركان مكه) سرگذشت (هود) برادر قوم عاد را ياد آورى كن» (وَ اذْكُرْ أَخا عادٍ).

    سپس مى‏افزايد: «در آن هنگام كه قومش را در سرزمين احقاف انذار كرد، در حالى كه پيامبران بسيارى قبل از او در گذشته‏هاى دور و نزديك آمدند و به انذار اين اقوام پرداختند» (إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقافِ وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ).

    اكنون ببينيم محتواى دعوت اين پيامبر بزرگ چه بود قرآن مى‏افزايد: به آنها گفت: «جز خداوند يگانه را نپرستيد» (أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ).

    سپس آنها را تهديد كرده، گفت: «من بر شما از عذاب روز بزرگى مى‏ترسم» (إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ).

    (آيه 22)- اما اين قوم لجوج سركش در برابر اين دعوت الهى ايستادگى كردند، و به هود «گفتند: آيا تو به سوى ما آمده‏اى كه ما را با دروغهايت از خدايانمان برگردانى» (قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَأْفِكَنا عَنْ آلِهَتِنا).
    «پس اگر راست مى‏گوئى عذابى را كه به ما وعده مى‏دهى بياور»! (فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ).

    (آيه 23)- ولى «هود» در پاسخ اين تقاضاى نابخردانه چنين «گفت: علم و آگاهى تنها نزد خداوند است» (قالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ).

    اوست كه مى‏داند در چه زمان، و با چه شرائطى عذاب استيصال نازل كند نه به تقاضاى شما مربوط است، و نه به ميل و اراده من.

    سپس افزود: وظيفه اصلى من اين است كه «آنچه را به آن فرستاده شدم به شما ابلاغ كنم» (وَ أُبَلِّغُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ).

    «ولى من شما را گروهى مى‏بينم كه پيوسته در جهل و نادانى اصرار داريد» (وَ لكِنِّي أَراكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ).

    ريشه بدبختى شما نيز همين جهل است جهلى توام با لجاجت و كبر و غرور كه به شما اجازه مطالعه دعوت فرستادگان خدا را نمى‏دهد.

  4. #14
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره احقاف [46]

    (آيه 24)- سر انجام نصايح مؤثر و رهبريهاى برادرانه «هود» در آن سنگدلان تأثير نگذاشت، و به جاى پذيرش حق سخت در عقيده باطل خود لجاجت كردند، و پا فشارى نمودند، و حتى «هود» را با اين سخن تكذيب مى‏كردند كه اگر راست مى‏گويى پس عذاب موعودت چه شد؟

    اكنون كه اتمام حجت به قدر كافى شده، حكمت الهى ايجاب مى‏كند كه «عذاب استيصال» همان عذاب ريشه‏كن كننده را بر آنها بفرستد.

    ناگهان مشاهده كردند ابرى در افق ظاهر گشت، و در آسمان بسرعت گسترده شد.
    «هنگامى كه اين ابر را مشاهده كردند كه به سوى درّه‏ها و آبگيرهاى آنها رو مى‏آورد (خوشحال شدند، و) گفتند: اين ابرى است باران زا!» (فَلَمَّا رَأَوْهُ عارِضاً مُسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتِهِمْ قالُوا هذا عارِضٌ مُمْطِرُنا).

    ولى به زودى به آنها گفته شد: اين ابر باران زا نيست «بلكه اين همان عذاب وحشتناكى است كه براى آمدنش شتاب مى‏كرديد» (بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ).

    «اين تندباد شديدى است كه در آن عذاب دردناكى است» (رِيحٌ فِيها عَذابٌ أَلِيمٌ).
    ظاهرا گوينده اين سخن خداوند بزرگ است، يا حضرت هود به هنگامى‏كه فريادهاى شوق و شادى آنها را شنيد اين سخن را به آنها گفت.

    (آيه 25)- آرى! تند بادى است ويرانگر كه «همه چيز را به فرمان پروردگارش درهم مى‏كوبد و نابود مى‏كند» (تُدَمِّرُ كُلَّ شَيْ‏ءٍ بِأَمْرِ رَبِّها).
    منظور از «همه چيز» انسانها و چهار پايان و اموال آنهاست.

    زيرا در جمله بعد مى‏افزايد: «پس آنها صبح كردند در حالى كه چيزى جز مساكن و خانه‏هاى آنها به چشم نمى‏خورد» (فَأَصْبَحُوا لا يُرى‏ إِلَّا مَساكِنُهُمْ).

    و اين نشان مى‏دهد كه مساكن آنها سالم بود، اما خودشان هلاك شدند، و اجساد و اموالشان نيز به وسيله تند باد به بيابانهاى دور دست، و يا در دريا افكنده شد.

    و در پايان به اين حقيقت اشاره مى‏كند كه اين سرنوشت مخصوص اين قوم گمراه نبود، بلكه «ما اين گونه قوم مجرم را كيفر مى‏دهيم» (كَذلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ).

    اين هشدارى است به همه مجرمان و گنهكاران و كافران لجوج و خودخواه كه شما نيز اگر همين مسير را طى كنيد سرنوشتى بهتر از آن نخواهيد داشت.

  5. #15
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره احقاف [46]

    (آيه 26)- شما هرگز از قوم عاد قويتر نيستيد! اين آيه و دو آيه بعد نتيجه گيرى از آيات گذشته است كه در مورد مجازات دردناك قوم عاد سخن مى‏گفت.

    مشركان مكّه را مخاطب ساخته، مى‏فرمايد: «ما به آنها [قوم عاد] قدرتى داديم كه به شما نداديم» (وَ لَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيما إِنْ مَكَّنَّاكُمْ فِيهِ).

    هم از نظر قدرت جسمانى از شما نيرومندتر بودند، و هم از نظر مال و ثروت و امكانات مادى از شما تواناتر.

    با اين حال در برابر طوفان مجازات الهى تاب مقاومت نياوردند تا چه رسد به شما.
    سپس مى‏افزايد: «ما براى آنها گوش و چشم و قلب قرار داديم» (وَ جَعَلْنا لَهُمْ سَمْعاً وَ أَبْصاراً وَ أَفْئِدَةً).

    آنها از نظر درك و ديد و تشخيص واقعيتها نيز قوى و نيرومند بودند، و از اين وسائل خداداد در تأمين مقاصد مادى خود كاملا بهره مى‏گرفتند.

    «ولى نه گوش و نه چشم و نه عقولشان آنها را به هنگام نزول عذاب الهى به هيچ وجه سودى نبخشيد، چرا كه پيوسته آيات خدا را انكار مى‏كردند» (فَما أَغْنى‏ عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَ لا أَبْصارُهُمْ وَ لا أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِذْ كانُوا يَجْحَدُونَ بِآياتِ اللَّهِ).
    و سر انجام آنچه «استهزا مى‏كردند بر آنها وارد شد» (وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ).

    (آيه 27)- سپس براى تأكيد بر اين مطلب، و پند و اندرز بيشتر، مشركان مكّه را مخاطب ساخته، مى‏گويد: نه تنها قوم عاد بلكه «ما اقوام سركشى را كه در اطراف شما زندگى مى‏كردند هلاك كرديم» (وَ لَقَدْ أَهْلَكْنا ما حَوْلَكُمْ مِنَ الْقُرى‏).

    اقوامى كه سرزمين آنها از شما چندان دور نيست و تقريبا در گرداگرد جزيره عرب جايگاهشان بود.
    بعد اضافه مى‏كند: «ما آيات خود را به صورتهاى گوناگون (براى آنها) بيان كرديم، شايد باز كردند» (وَ صَرَّفْنَا الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ).

  6. #16
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره احقاف [46]

    (آيه 28)- در اين آيه، آنها را مورد سرزنش قرار داده و با اين بيان شديدا محكوم مى‏كند: «پس چرا معبودانى را كه غير خدا برگزيدند به گمان اين كه آنها را به خدا نزديك مى‏كنند در آن لحظات سخت و حساس به يارى آنها نشتافتند»؟! (فَلَوْ لا نَصَرَهُمُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ قُرْباناً آلِهَةً).

    راستى اگر اين معبودان بر حق بودند پس چرا پيروان خود را در آن مواقع حساس يارى نكردند، و از چنگال عذابهاى هولناك نجاتشان ندادند؟

    سپس مى‏افزايد: نه تنها به آنان كمكى نكردند «بلكه از ميان آنها گم شدند» (بَلْ ضَلُّوا عَنْهُمْ).

    موجوداتى اين چنين بى‏عرضه و بى‏ارزش كه مبدأ هيچ اثرى نيستند، و به هنگام حادثه گم و گور مى‏شوند، چگونه شايسته پرستش و عبوديتند؟! و در پايان آيه مى‏گويد: «اين بود (نتيجه) دروغ آنها، و آنچه را افترا مى‏بستند»! (وَ ذلِكَ إِفْكُهُمْ وَ ما كانُوا يَفْتَرُونَ).

    اين هلاكت و بدبختى، اين عذابهاى دردناك، و اين گم شدن معبودان در زمان حادثه، نتيجه دروغها و پندارها و افتراهاى آنها بود.

  7. #17
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره احقاف [46]

    (آيه 29)-
    شأن نزول:
    در مورد نزول اين آيه و سه آيه بعد از آن، در روايتى آمده است كه: رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله از مكه به سوى بازار عكاظ در طائف آمد، و «زيد بن حارثه» با او بود، به اين منظور كه مردم را به سوى اسلام دعوت كند، اما احدى به دعوت او پاسخ نگفت، ناچار به سوى مكه بازگشت تا به محلى رسيد كه آنجا را وادى جن مى‏ناميدند، در دل شب به تلاوت قرآن پرداخت، جمعى از طايفه جن از آنجا مى‏گذشتند، قرائت قرآن پيامبر صلّى اللّه عليه و اله را شنيدند، هنگامى كه تلاوت حضرت پايان يافت آنها ايمان آوردند و به عنوان مبلغانى به سوى قوم خود رفتند، و آنان را به سوى اسلام دعوت كردند، گروهى از آنها ايمان آوردند و با هم به محضر آن حضرت رسيدند، و آن حضرت صلّى اللّه عليه و اله تعليمات اسلام را به آنها ياد داد، اينجا بود كه اين چهار آيه و آيات سوره جن نازل گرديد.

    تفسير:
    طايفه جن ايمان مى‏آورند! در اينجا بحث فشرده‏اى پيرامون ايمان آوردن گروهى از طائفه جن به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله و كتاب آسمانى او آمده است.
    در حقيقت داستان «قوم عاد هشدارى براى مشركان مكه بود و داستان ايمان طايفه «جن» هشدار ديگرى است.

    نخست مى‏فرمايد: «به خاطر بياور موقعى كه گروهى از جن را به سوى تو متوجه ساختيم كه به قرآن گوش فرا دهند» (وَ إِذْ صَرَفْنا إِلَيْكَ نَفَراً مِنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ).

    سپس مى‏افزايد: «هنگامى كه در برابر قرآن حضور يافتند (و آيات روح پرور آن را شنيدند) به يكديگر گفتند خاموش باشيد و بشنويد» (فَلَمَّا حَضَرُوهُ قالُوا أَنْصِتُوا).

    و اين موقعى بود كه پيامبر در دل شب يا به هنگام قرائت نماز صبح آيات قرآن را تلاوت مى‏فرمود.
    سر انجام نور ايمان در دل آنها تابيدن گرفت، و حقانيت آيات قرآن را در درون جان خود لمس كردند، لذا «هنگامى كه تلاوت قرآن پايان يافت همچون مبلغانى به سوى قوم خود رفتند و آنها را انذار كردند» و از حقيقتى كه نصيبشان شده بود آگاه ساختند (فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلى‏ قَوْمِهِمْ مُنْذِرِينَ).

  8. #18
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره احقاف [46]

    (آيه 30)- اين آيه بيانگر چگونگى دعوت اين گروه از قوم خود به هنگام بازگشت به سوى آنهاست، دعوتى منسجم، حساب شده، كوتاه و پر معنا، «گفتند:

    اى قوم! ما كتابى را استماع كرديم كه بعد از موسى از آسمان نازل شده است» (قالُوا يا قَوْمَنا إِنَّا سَمِعْنا كِتاباً أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى‏).

    اين كتاب اوصافى دارد، نخست اين كه: «كتابهاى آسمانى قبل از خود را تصديق مى‏كند» و محتواى آن هماهنگ با محتواى آنهاست، و نشانه‏هايى كه در كتب پيشين آمده است در آن به خوبى ديده مى‏شود (مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ).

    وصف ديگر اين كه همگان را «به سوى حق هدايت مى‏نمايد» (يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ). به گونه‏اى كه هر كس عقل و فطرت خويش را به كار گيرد نشانه‏هاى حقانيت را به روشنى در آن مى‏يابد.
    و آخرين وصف اين كه: «به سوى راه مستقيم» دعوت مى‏كند (وَ إِلى‏ طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ).

    (آيه 31)- سپس افزودند: «اى قوم ما! دعوت كننده الهى را اجابت كنيد، و به او ايمان آوريد» (يا قَوْمَنا أَجِيبُوا داعِيَ اللَّهِ وَ آمِنُوا بِهِ).

    كه دو پاداش بزرگ به شما ارزانى مى‏دارد: «گناهانتان را مى‏بخشد، و شما را از عذاب اليم پناه مى‏دهد» (يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُجِرْكُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ).

    (آيه 32)- در اين آيه آخرين سخن مبلغان جنّ را چنين بازگو مى‏كند: آنها به قوم خود گفتند: «و هر كس دعوت داعى الهى را پاسخ نگويد نمى‏تواند از چنگال عذاب الهى در زمين فرار كند» (وَ مَنْ لا يُجِبْ داعِيَ اللَّهِ فَلَيْسَ بِمُعْجِزٍ فِي الْأَرْضِ).

    «و ياور و سرپرستى غير از خدا براى او نخواهد بود» (وَ لَيْسَ لَهُ مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءُ).
    و لذا «اين گروه در گمراهى آشكارند» (أُولئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ).

    چه گمراهى از اين بدتر و آشكارتر كه انسان به ستيزه جوئى با حق و پيامبر خدا، و حتى با خدا برخيزد كه نه در تمام عالم هستى جز او پناهگاهى وجود دارد و نه انسان مى‏تواند از محيط كشورش بگريزد و به جاى ديگرى فرار كند.

  9. #19
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره احقاف [46]

    (آيه 33)- در آخرين آيات گذشته كه از زبان مبلغان جن نقل شد اشاره به مسأله «معاد» آمده بود.
    از سوى ديگر سوره «احقاف» در بخشهاى نخست از مسأله توحيد و عظمت قرآن مجيد و اثبات نبوت پيامبر اسلام سخن مى‏گويد.

    و در آخرين بخش از اين سوره مسأله «معاد» را پيش مى‏كشد، و به اين ترتيب اصول سه گانه اعتقادى را تكميل مى‏كند.

    نخست مى‏فرمايد: «آيا آنها نمى‏دانند خداوندى كه آسمانها و زمين را آفريده، و از آفرينش آنها هرگز خسته و ناتوان نشده، قادر است كه مردگان را زنده كند آرى او بر هر چيز تواناست»؟! (أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقادِرٍ عَلى‏ أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى‏ بَلى‏ إِنَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ).
    اين دليلى است دندان شكن بر مسأله «امكان معاد».

    (آيه 34)- در اين آيه صحنه‏اى از مجازات دردناك مجرمان و منكران معاد را مجسم كرده، مى‏فرمايد: «روزى را به خاطر بياوريد كه كافران را بر آتش عرضه مى‏كنند» (وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ).

    آرى! گاه دوزخ را بر كافران عرضه مى‏كنند، و گاه كافران را بر دوزخ! هنگامى كه كافران را بر آتش عرضه مى‏كنند و شعله‏هاى سوزان و كوه پيكر و وحشتناك آن را مى‏بينند به آنها گفتند مى‏شود: «آيا اين حق نيست» (أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ).

    آيا امروز هم مى‏توانيد رستاخيز و دادگاه عدل خدا و پاداش و كيفر او را انكار كنيد، و بگوئيد اين از افسانه‏هاى خرافى پيشينيان است؟! آنها كه چاره‏اى جز اعتراف ندارند «مى‏گويند: آرى سوگند به پروردگارمان» (قالُوا بَلى‏ وَ رَبِّنا). كه اين حق است و جاى شك و ترديد در آن نيست، ما گمراه بوديم كه آن را نا حق مى‏پنداشتيم.

    در اين هنگام خداوند يا مأمور عذاب الهى «مى‏گويد: پس بچشيد عذاب را به خاطر آنچه انكار مى‏كرديد» (قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ).

    و به اين ترتيب در آن روز همه حقايق را با چشم خود مى‏بينند و اعتراف مى‏كنند، اعتراف و اقرارى كه سودى به حال آنها ندارد.

  10. #20
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره احقاف [46]

    (آيه 35)- همچون پيامبران اولوا العزم شكيبا باش! در آخرين آيه سوره «احقاف» با توجه به آنچه در مورد معاد و كيفر كافران در آيات قبل گذشت به پيامبر خود دستور مى‏دهد: «پس صبر كن همان گونه كه پيامبران اولوا العزم صبر و شكيبائى كردند» (فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ).

    تنها تو نيستى كه با مخالفت و عداوت اين قوم مواجه شده‏اى، همه پيامبران اولوا العزم با اين مشكلات رو برو بودند و استقامت كردند.

    تعبير «من الرّسل» اشاره به گروه خاصى از پيامبران بزرگ است كه صاحب شريعت بوده‏اند، همانها كه در آيه 7 سوره احزاب نيز به آنان اشاره شده: «به خاطر بياور هنگامى را كه از پيامبران پيمان گرفتيم، و از تو و از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى بن مريم، از همه آنها پيمان محكمى گرفتيم».
    روايات فراوانى در منابع شيعه و اهل سنت نيز در اين زمينه نقل شده است كه پيامبران اولوا العزم همين پنج تن بودند.

    سپس قرآن در دنبال اين سخن مى‏افزايد: «در باره آنها (كافران) عجله و شتاب مكن» (وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ).

    چرا كه قيامت به زودى فرا مى‏رسد و آنچه را در باره آن شتاب داشتند با چشم خود مى‏بينند، سخت مجازات مى‏شوند و به اشتباهات خود پى مى‏برند.

    به قدرى عمر دنيا در برابر آخرت كوتاه است كه: «هنگامى كه آنها وعده‏هايى كه به آنها داده مى‏شد مى‏بينند احساس مى‏كنند كه گويا در دنيا جز ساعتى از يك روز توقف نداشتند»! (كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ ما يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ).

    بعد به عنوان هشدار به همه انسانها مى‏افزايد: «اين ابلاغى است» براى همه (بَلاغٌ). براى تمام كسانى كه از خط عبوديت پروردگار خارج شدند، براى كسانى كه غرق در زندگى زود گذر دنيا و شهوات آن گشتند، و بالاخره ابلاغى است براى همه ساكنان اين جهان ناپايدار.

    و در آخرين جمله ضمن يك استفهام پر معنى و تهديد آميز مى‏فرمايد: «آيا جز قوم فاسق هلاك مى‏شوند»؟ (فَهَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ).

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •