RE: چه كساني از مرگ مي ترسند؟
بسياري از ماديگرايان اين گونه به دنيا مي نگرند؛ چرا كه چيزي جز همين دنياي مادي و محسوس را باور ندارند و بر اين گمان هستند كه هر چيزي جز آن چه به حس مي آيد، امري بي معنا و پوچ و خرافه است. اين گونه است كه زندگي را همين دنيا مي دانند و مرگ رانيستي و نابودي مي شمارند.
در مقابل، برخي ديگر، مرگ را يكي از آفريده هاي الهي محسوب مي كنند و آن را همانند زندگي و حيات، آفريده اي به دست خداوند مي دانند. (ملك، آيه 2) اينان تصويري ديگر از حقيقت مرگ دارند و آن را نه تنها نابودي زندگي نمي دانند، بلكه به معناي انتقال از نوع زندگي به نوعي ديگر مي دانند. به اين معنا كه انسان موجودي مركب از روح و بدن است. اين جان و تن در جهان مادي، چنان تركيب يافته است كه گويي دوگانگي در ميان آنها نيست؛ اما در حقيقت تن و بدن تنها كالبدي براي روح و جان است و وقتي روح آدمي به كمال شايسته و بايسته خود برسد از اين كالبد بيرون مي آيد همانند كرم پروانه كه از پيله خود بيرون مي آيد و پروانه اي زيبا مي شود و جلوه ديگري از زندگي را تجربه مي كند.
بنابراين، حقيقت مرگ در نظر ايشان، جدا شدن روح از بدن است (انعام، آيه 93؛ و سجده، آيه 11؛ و زمر، آيه 42؛ و غافر، آيه 77) اين جدايي همانند جدايي روح از تن هنگام خواب است كه بارها انسان آن را تجربه مي كند. (زمر، آيه 42 و نيز انعام، آيه 60)