پيامبر کسي را به خلافت نرساند بدليل اينکه اين امر در يک خاندان مانند ارث ادامه پيدا نکند بدون اينکه بقيه ي مسلمين در آن سهيم باشند، و باعث دولتمندي اغنيا نشود تا کسي که به خلافت رسيد نگويد اين امر در اين خاندان از پدر به فرزند تا روز قيامت به ارث مي رسد! [13] .
بر مسلمين واجب است که پس از رحلت هر خليفه اي، صاحب نظران جمع شوند و مشورت کنند و هر کس را که مستحق خلافت ديدند امير خود نمايند و او را صاحب اختيار مسلمين قرار دهند؛ چرا که بر اهل هر زماني کسي که صلاحيت خلافت را دارد مخفي نمي ماند. [14] .
اگر کسي از مردم ادعا کند که رسول الله شخصي را بعنوان خليفه منصوب کرده و اسم و نسب او را معين نموده سخن باطلي گفته و حرفي زده که اصحاب پيامبر خلاف آن را معتقدند و با جماعت مسلمين مخالفت کرده است. [15] .

پی نوشت:


13 . در اين قسمت از تعصبات جاهلي و عواطف مردم براي زير پا گذاشتن فرمان الهي سؤ استفاده شده است. براي اين ادعا که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم خليفه اي تعيين نکرده مسئله ي ارث بردن حکومت را مثل سلاطين مطرح کرده اند؛ در حالي که درباره ي امامان: مسئله مربوط به انحصار چنين لياقتي در ايشان است و اينکه هيچکس جز ايشان صلاحيت چنين مقامي را ندارد، و به همين جهت درباره ي امام حسن و امام حسين عليه السلام عنوان پدر و فرزندي نيست تا توارث باشد.
از سوي ديگر براي تحريک تعصبات جاهلي مردم، مسئله ي سهيم بودن همه ي مسلمين را در خلافت مطرح کرده اند در حاليکه خلافت بيت المال نيست تا همه در آن شريک باشند، بلکه انتخاب بهترين است که توسط پروردگار انجام مي گيرد، و هيچکس نمي تواند مانند خداوند بهترين را معين کند.
جهت ديگري که باعث آبرو ريزي اهل سقيفه شده ارتباط دادن خلافت با دولتمندي اغنياء است. گويا خلافت سلطنتي است که هر کس آن را به دست گرفت ثروت اندوزي را آغاز مي کند و اغنيا را گرد خود جمع مي کند! لذا براي پيش گيري از اين مشکل بايد خليفه عوض شود و در يک خاندان نماند تا همه ي ثروت نزد آنان نماند. البته حاکمان سقيفه چنين کردند و اين کارشان در زمان عثمان به اوج خود رسيد که مردم بر او شوريدند و او را کشتند.
14 . پيداست که بشر خوب مي داند انتخاب صاحب نظرانش به انتخاب خداوند نمي رسد. اين چيزي بود که در تاريخ خلفاي منتخب سقيفه عملاً بر همه معلوم گرديد که خلفاي غاصب در جهات ظلم و جهل و بي لياقتي و گناه سرآمد روزگار خود بودند.
مي بينيم براي التيام اين نقص بشري، وصله اي بي مايه به سخنان خود افزوده اند که «بر اهل هر زماني کسي که صلاحيت خلافت را دارد مخفي نمي ماند»، ولي تاريخ بخوبي نشان مي دهد که بر اهل هر زماني آنکه صلاحيت خلافت را داشته مخفي مانده است! چنانکه به جاي علي بن ابي طالب عليه السلام که از هر جهت صلاحيت خلافت داشت، نالايق ترين افراد جاي او را گرفتند.
15 . به اين صراحت در مقابل غدير ادعا کردن در طول تاريخ هزار و چهارصد ساله ي غدير ديده نشده است. ادعايي بدون دليل و فقط به اين بهانه که اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم خلاف آن را معتقدند! بايد پرسيد: کدام اصحاب؟ لابد همان 34 نفر که همه منافق بودند! و يا به اين بهانه که با جماعت مسلمين مخالف است! کدام مسلمين؟ لابد همان اعوان و انصار سقيفه که هيزم براي آتش زدن بيت فاطمه آوردند!.