عبد الملک بن هشام حناط گوید: از حضرت رضا (علیه السلام) پرسیدم قربانت گردم هشام بن سالم پندارش این بود که خداوند متعال دارای صورت است و آدم را به صورت خود آفریده است، و هشام بن حکم و یونس نیز عقیده دارند که پروردگار شیء است نه مانند اشیاء دیگر. آنها میگویند: اگر میگوئیم خداوند جسم است مقصود این است که مانند این جسمها نیست که ما مشاهده میکنیم، و اگر میگوئیم شیء است نه مانند اشیاء که ما مشاهده میکنیم، خداوند موجودیست ثابت که نیستی و عدم در آن راه ندارد، و از حد ابطال و تشبیه بیرون است. حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: خداوند متعال از تشبیه به مخلوقات منزه است، و برای او شبیه و نظیری نیست، و هرگز به صفات مخلوقات متصف نمیگردد، شما به این سخنان معتقد نگردید. راوی گوید: اگر با سخنان هشام در توحید کسی موافقت کند و اعتقاد او را داشته باشد میتوان به او زکات داد یا خیر؟.فرمود: نمیتوان داد. البته این روایت احتیاج به بررسی فراوان دارد، اما میتوان به جوابی که در دفاع از هشام بن حکم، که در این روایت از وی نیز یاد شده، اشاره نمود: «ممکن است بگوییم که امامان شیعه، اصل این فکر و عقیده را که به هشام نسبت داده شده مورد مذمّت و نقد قرار دادهاند، گرچه انتساب آن را به هشام قبول نداشتهاند. به این معنا بر فرض که هشام چنین حرفی را زده باشد، قطعاً باطل و مورد سرزنش است؛ زیرا به جهت اشاعه نظریه تجسیم، امام در جامعه احساس خطر کرده و درصدد آن است که به مردم بفهماند گرچه شما چنین چیزی را به هشام نسبت میدهید، هر کس که این حرف را بزند اشتباه کرده است. به همین جهت امام درصدد تأیید یا ردّ هشام نیست». (29) در هر حال مقصود ما اثبات این امر میباشد که انسانهای متعصب آنچه را که به نفع خود میباشد – هرچند شاذ و نادر باشد – گرفته و باقی را رها میکنند. اما درباره زراره بن اعین که از بزرگان شیعه و اصحاب اجماع میباشد، به متنی از منتهی الامال اکتفا میکنیم: «جلالت شأن و عظمت قدرش زیاده از آن است که ذکر شود، جمع شده بود در او جمیع خصال خیر از علم و فضل و فقاهت و دیانت و وثاقت، از حواریّین صادقین (علیه السلام) است و او همان است که یونس بن عمّار حدیثی از او نقل کرده برای حضرت صادق (علیه السلام) در باب ارث که او از حضرت باقر (علیه السلام) نقل کرده بود. حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: آنچه را که زراره روایت کرده از ابو جعفر (علیه السلام)، پس جایز نیست که ما ردّ کنیم؛ و روایت شده که آن حضرت به فیض بن مختار فرمود که: هر وقت خواستی حدیث ما را پس اخذ کن از این شخص نشسته و اشاره فرمود به زراره؛ و نیز از آن حضرت مروی است که درباره زراره فرمود:لو لا زرارة لقلت انّ احادیث ابی ستذهب؛ و گذشت در» برید که «زراره» یکی از اوتاد زمین و اعلام دین است؛ و هم روایت است که وقتی حضرت صادق (علیه السلام) به او فرمود: ای زراره اسم تو در نامهای اهل بهشت بیالف است. گفت: بلی فدایت شوم، اسم من عبد ربّه است و لکن ملقّب شدم به زراره (30) حال چه شده است که چنین شخصیت عظیمی را ملعون امام صادق (علیه السلام) دانستهاند؟
پی نوشت:
28. (بحارالانوار، ج 3، ص 305)
29. (سلفی گری) وهابیت و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، ص 262
30. (منتهی الآمال، ج 2، ص 1436)