صل روایات

در بین روایات به دو روایتی که در کتاب شریف کافی، وسایل الشیعه و جلد 42 بحارالانوار مجلسی آمده است اشاره می‌کنیم:
«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ((علیه السلام)) فِی تَزْوِیجِ أُمِّ کُلْثُومٍ فَقَالَ:إِنَّ ذَلِکَ فَرْجٌ غُصِبْنَاه» (12).این ناموسیست که از ما غصب شده است. اما روایت بعدی که علاوه بر مصادر بالا در نوادر الاشعری نیز به آن اشاره شده است، از این قرار است: «وفی روایة أخری عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ لَمَّا خَطَبَ إِلَیْهِ قَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّهَا صَبِیَّةٌ قَالَ فَلَقِیَ الْعَبَّاسَ فَقَالَ لَهُ مَا لِی؟ أَ بِی بَأْسٌ؟ قَالَ وَ مَا ذَاکَ؟ قَالَ خَطَبْتُ إِلَی ابْنِ أَخِیکَ فَرَدَّنِی أَمَا وَ اللَّهِ لَأُعَوِّرَنَّ زَمْزَمَ وَ لَا أَدَعُ لَکُمْ مَکْرُمَةً إِلَّا هَدَمْتُهَا وَ لَأُقِیمَنَّ عَلَیْهِ شَاهِدَیْنِ بِأَنَّهُ سَرَقَ - یعنی علیاً - وَ لَأَقْطَعَنَّ یَمِینَهُ فَأَتَاهُ الْعَبَّاسُ فَأَخْبَرَهُ وَ سَأَلَهُ أَنْ یَجْعَلَ الْأَمْرَ إِلَیْهِ فَجَعَلَهُ إِلَیْه» (13)


آن گاه که عمر به خواستگاری آمد، امیر مومنان علی (علیه السلام) به او فرمودند:او دختر بچه است. پس از آن عمر، عباس را دید و به او گفت:چه شده؟ آیا من عیبی دارم؟ عباس گفت: چرا می‌پرسی؟ عمر گفت: از پسر برادرت، دخترش را خواستگاری کردم، او مرا رد کرد. به خدا سوگند! چشمه زمزم را پر خواهم کرد، همه کرامت‌های شما را نابود خواهم ساخت و دو شاهد علیه علی اقامه می‌کنم که او دزدی کرده است و دستش را قطع خواهم کرد. عباس به نزد امیرمومنان علی (علیه السلام) آمد و او را از سخنان عمر آگاه کرد و از او خواست تا این موضوع را به او بسپارد، امام (علیه السلام) نیز پذیرفت. روایت اول صراحت به غصب این ناموس علوی اشاره دارد و روایت دوم، وقتی ماجرای زور و اجبار را بیان می‌کند خود تعبیر دیگری از همان غصب می‌باشد. در همین جاست که دشمنان اهل بیت به دست و پا زدن افتاده‌اند تا این روایات را بر علیه شیعه استفده کنند و آنچه را که خود سزاوار آنند به شیعیان نسبت دهند، که به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود.

پی نوشت:
12. (الکافی، ج 5، ص 346/وسایل الشیعه، ج 20، ص 561/بحارالانوار، ج 42، ص 106)
13. (الکافی، همان/ وسایل الشیعه، همان/ بحارالانوار، ج 42، ص 94 / نوادر الاشعری، ص 129)