سوره نجم [53] - صفحه 2
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 25

موضوع: سوره نجم [53]

  1. #11
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره نجم [53]

    (آيه 19)- اين بتها زائيده هواى نفس شماست! پس از بيان بحثهاى مربوط به توحيد، وحى، معراج و آيات عظمت خداوند يگانه در آسمانها به بطلان شرك و عقائد خرافى مشركان در زمينه بتها مى‏پردازد.

    مى‏فرمايد: بعد از آن كه عظمت خداوند و آيات بزرگ او را دانستيد «به من خبر دهيد آيا بتهاى لات و عزى ...» (أَ فَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى).

    (آيه 20)- «و (همچنين بت) منات كه سومين آنهاست» آيا دختران خدا هستند و منشأ سود و زيان براى شما مى‏باشند؟! (وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى‏).
    اين سه بت در ميان عرب از اهميت و شهرت خاصى برخوردار بودند.

    (آيه 21)- «آيا سهم شما پسر است و سهم او دختر»؟! (أَ لَكُمُ الذَّكَرُ وَ لَهُ الْأُنْثى‏). در حالى كه به زعم شما دختران كم ارزشترند و حتى هنگامى كه مى‏شنويد همسر شما دختر آورده از شدت اندوه و خشم سياه مى‏شويد!

    (آيه 22)- «اگر چنين باشد اين تقسيمى ناعادلانه است» كه ميان خود و خدا قائل شديد! (تِلْكَ إِذاً قِسْمَةٌ ضِيزى‏). چرا كه سهم خدا را پست‏تر از سهم خود مى‏دانيد! به اين ترتيب قرآن افكار منحط و خرافى آنها را به باد استهزا مى‏گيرد كه شما از يكسو دختران را زنده به گور مى‏كنيد و عيب و ننگ مى‏دانيد، و از سوى ديگر فرشتگان را دختران خدا مى‏دانيد، نه تنها خودشان را مى‏پرستيد كه مجسمه‏هاى بى‏روح آنها نيز به صورت بتها در نظر شما اين همه احترام دارد. و از اينجا روشن مى‏شود كه حد اقل بسيارى از بتهاى سنگى و چوبى كه مورد پرستش عرب واقع مى‏شد به زعم آنها مجسمه‏هاى فرشتگان بود فرشتگانى كه آنها را «ربّ النوع» و مدير و مدبر عالم هستى مى‏دانستند و نسبت آنها را با خدا نسبت دختر و پدر مى‏پنداشتند.

    از اينجا معلوم مى‏شود كه قرآن هرگز نمى‏خواهد اعتقاد عرب جاهلى را در مورد تفاوت دختر و پسر بپذيرد، بلكه مى‏خواهد مسلمات طرف را به رخ او بكشد و الا نه دختر و پسر در منطق اسلام از نظر ارزش انسانى تفاوتى دارند، و نه فرشتگان دختر و پسر دارند و نه اصلا آنها فرزندان خدا هستند، و نه خدا اصولا فرزندى دارد.

  2. #12
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره نجم [53]

    (آيه 23)- در اين آيه، قرآن با قاطعيت مى‏گويد: «اينها فقط نامهائى است كه شما و پدرانتان بر آنها گذاشته‏ايد (نامهائى بى‏محتوا و اسمهائى بى‏مسمى) و هرگز خداوند دليل و حجتى بر آن نازل نكرده است» (إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْماءٌ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ).

    نه دليلى از عقل بر آن داريد، و نه دليلى از طريق وحى الهى، و جز يك مشت اوهام و خرافات و الفاظ تو خالى چيزى نيست.

    و در پايان مى‏افزايد: «آنها فقط از گمانهاى بى‏اساس و هواى نفس پيروى مى‏كنند» و اين موهومات همه زائيده پندار و هوى است (إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ).
    «در حالى كه هدايت از سوى پروردگارشان براى آنها آمده است» (وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى‏).

    اما چشم مى‏بندند و به آن پشت مى‏كنند، و در ظلمات اين اوهام غوطه‏ور مى‏شوند.
    اصولا هواى نفس خود بزرگترين و خطرناكترين بتهاست و سر چشمه پيدايش بتهاى ديگر، و مايه گرمى بازار بت‏پرستى است.

    (آيه 24)- قرآن همچنان خرافه بت‏پرستى را تعقيب و محكوم مى‏كند.
    نخست به آرزوهاى بى‏اساس بت‏پرستان و انتظاراتى كه از بتها داشتند پرداخته، مى‏گويد: «آيا آنچه انسان تمنا دارد به آن مى‏رسد»؟! (أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّى).

    آيا ممكن است اين اجسام بى‏روح و بى‏ارزش به شفاعت او در پيشگاه خدا برخيزند؟ و يا در مشكلات و گرفتاريها در دنيا و آخرت به او پناه بدهند؟

  3. #13
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره نجم [53]

    (آيه 25)- «در حالى كه آخرت و دنيا از آن خداست» (فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَ الْأُولى‏).
    عالم اسباب بر محور اراده او مى‏چرخد، و هر موجودى هر چه دارد از بركت وجود اوست، شفاعت از ناحيه او و حل مشكلات نيز به دست قدرت اوست.

    و به اين ترتيب قرآن مشركان را بكلى از شفاعت بتها و حل مشكلات به وسيله آنها مأيوس و نوميد مى‏كند.

    گسترش دامنه آرزوها! آرزو و تمنا از محدود بودن قدرت انسان و توانائى او سر چشمه مى‏گيرد زيرا هر گاه به چيزى علاقه داشت و به آن نرسيد شكل آرزو و تمنا به خود مى‏گيرد.

    البته آرزوهاى انسان گاهى صادق است و از روح بلند او سر چشمه مى‏گيرد و عاملى است براى حركت و تلاش و جهاد و سير تكاملى او، مثل اين كه انسان آرزو مى‏كند در علم و دانش و تقوا و شخصيت و آبرو سر آمد جهانيان باشد.

    ولى بسيار مى‏شود كه اين آرزوها كاذب است، و مايه غفلت و بى‏خبرى و تخدير و عقب ماندگى است، مثل آرزوى رسيدن به عمر جاويدان، و خلود در زمين، و در اختيار گرفتن تمام اموال و ثروتها، و حكومت بر همه انسانها و موهومات ديگرى از اين قبيل.

    و به همين دليل در روايات اسلامى تشويق شده كه مردم به سراغ آرزوهاى خير بروند، در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مى‏خوانيم: «كسى كه تمناى چيزى كند كه موجب رضاى خداست از دنيا بيرون نمى‏رود مگر به آن برسد».

    (آيه 26)- شفاعت هم به اذن اوست! در اين آيه براى تأكيد بيشتر روى همين مسأله مى‏افزايد: «و چه بسيار فرشتگان آسمانها كه شفاعت آنها هيچ سودى نمى‏بخشد، مگر پس از آن كه خدا براى هر كس بخواهد و راضى باشد اجازه (شفاعت) دهد» (وَ كَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّماواتِ لا تُغْنِي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَرْضى‏).

    جائى كه فرشتگان آسمان با آن همه عظمت، حتى به صورت جمعى قادر بر شفاعت نيستند، جز به اذن و رضاى پروردگار، از اين بتهاى بى‏شعور و فاقد هر گونه ارزش چه انتظارى داريد؟

  4. #14
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره نجم [53]

    (آيه 27)- قرآن همچنان موضوع آيات قبل را در زمينه نفى عقائد مشركان تعقيب كرده، نخست مى‏فرمايد: «كسانى كه به آخرت ايمان ندارند فرشتگان را دختر (خدا) نامگذارى مى‏كنند» (إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثى‏).

    آرى! اين سخن زشت و شرم‏آور تنها از كسانى سر مى‏زند كه به حساب و جزاى اعمال معتقد نيستند كه اگر عقيده داشتند اين چنين جسورانه سخن نمى‏گفتند، سخنى كه كمترين دليلى بر آن ندارند، بلكه دلائل عقلى نشان مى‏دهد نه خداوند فرزندى دارد نه فرشتگان دخترند.

    (آيه 28)- سپس به يكى از دلائل روشن بطلان اين نامگذارى اشاره كرده، مى‏افزايد: «آنها هرگز به اين سخن دانشى ندارند، بلكه از گمان بى‏پايه پيروى مى‏كنند با اينكه گمان هرگز انسان را بى‏نياز از حق نمى‏كند» (وَ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً).

    انسان متعهد و معتقد هرگز سخنى را بدون علم و آگاهى نمى‏گويد، و نسبتى را به كسى بى‏دليل نمى‏دهد، تكيه بر گمان و پندار كار شيطان و انسانهاى شيطان صفت است، و قبول خرافات و موهومات نشانه انحراف و بى‏عقلى است.

    البته گمانهائى كه معقول و موجه است و غالبا مطابق واقع و مبناى كار عقلا در زندگى روزمره مى‏باشد، مانند شهادت شهود در محكمه و دادگاه، يا «قول اهل خبره» و يا «ظواهر الفاظ» و امثال آن داخل در اين آيات نيست، اين گونه گمانها در حقيقت يك نوع علم عرفى است نه گمان.

    (آيه 29)- سپس براى اين كه روشن كند اين گروه اهل استدلال و منطق نيستند، و حب دنيا و فراموش كردن ياد خدا آنها را در لجنزار اين موهومات و خرافات غوطه‏ور ساخته، مى‏افزايد: «حال كه چنين است از كسى كه از ياد ما روى مى‏گرداند، و جز زندگى مادى دنيا را نمى‏طلبد اعراض كن و به آنها اعتنا مكن كه شايسته سخن نيستند! (فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنا وَ لَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَياةَ الدُّنْيا).

    «ذكر خدا» مفهوم گسترده‏اى دارد كه هر گونه توجه به خدا را چه از طريق قرآن، و دليل عقل، و چه از طريق سنت، و ياد قيامت شامل مى‏گردد.

    شايد نياز به تذكر نداشته باشد كه امر به اعراض از اين گروه هرگز منافاتى با تبليغ رسالت كه وظيفه اصلى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است ندارد. چرا كه تبليغ و انذار و بشارت مخصوص مواردى است كه حد اقل احتمال تأثير وجود داشته باشد، آنجا كه يقين به عدم تأثير است نبايد نيروها را به هدر داد، و بعد از اتمام حجت بايد اعراض كرد.

  5. #15
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره نجم [53]

    (آيه 30)- در اين آيه براى اثبات انحطاط فكرى اين گروه مى‏افزايد: «اين آخرين حدّ آگاهى آنهاست»! (ذلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ).

    و در پايان مى‏گويد: «پروردگار تو كسانى را كه از راه او گمراه شده‏اند بهتر مى‏شناسد و (همچنين) هدايت يافتگان را از همه بهتر مى‏شناسد» (إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدى‏).

    جمله «ذلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ» مى‏تواند اشاره به خرافاتى همچون بت‏پرستى و فرشتگان را دختران خدا دانستن باشد، يعنى نهايت آگاهى اين گروه همين موهومات است. يا اشاره به دنياپرستى و اسارت آنها در چنگال ماديات، يعنى نهايت فهم و شعورشان اين است كه به خواب و خور و عيش و نوش و متاع فانى و زود گذر و زرق و برق دنيا قناعت كرده‏اند.

    در دعاى معروفى كه در اعمال ماه شعبان از پيغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله نقل شده مى‏خوانيم: «خداوندا! دنيا را بزرگترين مشغوليات فكرى ما و نهايت علم و آگاهى ما قرار مده».

    پايان آيه اشاره به اين حقيقت است كه خداوند هم گمراهان را به خوبى مى‏شناسد و هم هدايت يافتگان را، يكى را مشمول غضبش و ديگرى را مشمول لطفش مى‏سازد، و در قيامت هر كدام را بر طبق اعمالشان جزا خواهد داد.

    (آيه 31)- از آنجا كه در آيات گذشته سخن از علم خداوند نسبت به گمراهان و هدايت‏يافتگان بود، در اين آيه در ادامه همين سخن مى‏افزايد:
    «و براى خداست آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است» (وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ).

    مالكيت مطلقه در عالم هستى از آن اوست، و نيز حاكميت مطلقه از آن او، و به همين دليل تدبير عالم هستى نيز به دست اوست، و چون چنين است جز او شايسته عبوديت و شفاعت نيست.
    هدف بزرگ او از اين آفرينش گسترده اين است كه انسان يعنى گل سر سبد عالم هستى را با برنامه‏هاى تكوينى و تشريعى و تعليم و تربيت انبيا در مسير تكامل پيش برد.

    لذا در پايان آيه به عنوان نتيجه اين مالكيت مى‏فرمايد: غرض اين است «تا بدكاران را به كيفر كارهاى بدشان برساند، و نيكوكاران را در برابر اعمال نيكشان پاداش دهد» (لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ يَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى).

  6. #16
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره نجم [53]

    (آيه 32)- سپس به توصيف اين گروه نيكوكار پرداخته، چنين مى‏گويد: «آنها كسانى هستند كه از گناهان بزرگ و اعمال زشت دورى مى‏كنند، جز گناهان صغيره» كه گاه آلوده آن مى‏شوند (الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ).

    قرائن موجود در آيه گواهى مى‏دهد كه «لمم» به معنى گناهانى است كه احيانا از انسان سر مى‏زند، سپس متوجه مى‏شود و آن را ترك مى‏گويد.

    به علاوه در جمله بعد قرآن مى‏گويد: «آمرزش پروردگار تو گسترده است» (إِنَّ رَبَّكَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ).
    اين نيز دليلى است بر اين كه گناهى از او سر زده كه نياز به غفران پروردگار دارد، نه تنها قصد و نيت و نزديك شدن به گناه بى‏آنكه آن را مرتكب شده باشد.

    به هر حال منظور اين است كه نيكوكاران ممكن است لغزشى داشته باشند، ولى گناه بر خلاف طبع و سجيه آنهاست، روح و قلب آنها همواره پاك است و آلودگيها جنبه عرضى دارد، و لذا به محض ارتكاب گناه پشيمان مى‏شوند و از خدا تقاضاى بخشش مى‏كنند.

    در دنباله آيه براى تأكيد عدالت پروردگار، در مسأله پاداش و كيفر از علم بى‏پايان او كه همه بندگان و اعمالشان را فرا مى‏گيرد سخن مى‏گويد.

    مى‏فرمايد: «او نسبت به شما از همه آگاهتر است، از آن هنگام كه شما را از زمين آفريد، و در آن موقع كه به صورت جنينهائى در شكم مادرانتان بوديد» (هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ).

  7. #17
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره نجم [53]

    آفرينش انسان از زمين يا به اعتبار خلقت نخستين او از طريق حضرت آدم است كه از خاك آفريده شده، و يا به اعتبار اين است كه تمام مواد تشكيل دهنده وجود انسان از زمين گرفته شده، كه از طريق تغذيه در تركيب‏بندى نطفه، و سپس در مراحل پرورش جنين مؤثر است، و در هر حال هدف اين است كه خداوند از همان زمان كه ذرات وجود شما در لابلاى خاكهاى زمين بود و از آن روز كه نطفه ناچيزى در رحم مادر در درون پرده‏هاى ظلمانى رحم بوديد از تمام جزئيات وجود شما آگاه بوده است، با اين حال چگونه ممكن است از اعمال شما بى‏خبر باشد؟! اين تعبير ضمنا مقدمه‏اى است براى سخن بعد كه مى‏فرمايد: «پس خودستائى نكنيد (و از پاك بودن خود سخن مگوئيد، چرا كه) او پرهيزكاران را بهتر مى‏شناسد» (فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقى‏).

    نه نيازى به معرفى شما دارد، و نه شرح اعمال نيكتان، او هم از اعمال شما آگاه است، و هم از ميزان خلوص نيتتان، و حتى شما را از خودتان بهتر مى‏شناسد.

    «كبائر الاثم» چيست؟
    هر گناهى كه يكى از شرائط زير را داشته باشد كبيره محسوب مى‏شود:

    الف- گناهانى كه خداوند وعده عذاب در باره آن داده است.
    ب- گناهانى كه در نظر اهل شرع و لسان روايات با عظمت ياد شده.
    ج- گناهانى كه در منابع شرع بزرگتر از گناهى شمرده شده كه جزء كبائر است.
    د- و بالاخره گناهانى كه در روايات معتبر تصريح به كبيره بودن آن شده است.

    در روايات اسلامى تعداد كبائر مختلف ذكر شده، در بعضى تعداد آنها هفت گناه (قتل نفس، عقوق والدين، رباخوارى، بازگشت به دار الكفر بعد از هجرت، نسبت زنا به زنان پاكدامن دادن، خوردن مال يتيم و فرار از جهاد).

    و در بعضى ديگر تعداد آنها ده و در بعضى نوزده گناه و در بعضى تعداد بسيار بيشترى ديده مى‏شود.
    در حديثى از امام باقر عليه السّلام در تفسير آيه مورد بحث آمده است: «هيچ كس از شما نبايد به فزونى نماز و روزه و زكات و مناسك حج و عمره افتخار كند زيرا خداوند پرهيزكاران شما را از همه بهتر مى‏شناسد».

  8. #18
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره نجم [53]

    (آيه 33)-
    شأن نزول:
    در مورد اين آيه نقل شده: «وليد بن مغيره» به سوى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آمد و به اسلام نزديك شد، بعضى از مشركان او را سرزنش كرده، گفتند:

    آئين بزرگان ما را رها كردى، آنها را گمراه شمردى، و گمان كردى آنها در آتش دوزخند! او گفت: راستى من از عذاب خدا مى‏ترسم! شخص سرزنش كننده گفت: اگر چيزى از اموالت را به من دهى و به سوى شرك باز گردى من عذاب تو را بر گردن مى‏گيرم! وليد بن مغيره اين كار را كرد، ولى مالى را كه بنا بود بپردازد جز قسمت كمى از آن را نپرداخت! آيه نازل شد و وليد را به خاطر روى گرداندن از ايمان نكوهش كرد.

    تفسير:
    در آيات گذشته سخن از اين بود كه خداوند بدكاران را در برابر اعمال بدشان كيفر مى‏دهد و نيكوكاران را پاداش، چون ممكن است بعضى تصور كنند مى‏شود كسى را به گناه ديگرى كيفر داد، يا گناه ديگرى را بر گردن گرفت آيه در مقام نفى اين توهم برآمده، و اين اصل مهم اسلامى را كه نتيجه اعمال هر كس فقط به خود او باز مى‏گردد تشريح مى‏كند.

    نخست مى‏فرمايد: «آيا ديدى آن كس را كه (از اسلام- يا از انفاق) روى گردان شد» (أَ فَرَأَيْتَ الَّذِي تَوَلَّى).

    (آيه 34)- «و كمى عطا كرد و از (پرداخت مال) بيشتر امساك نمود» به گمان اين كه ديگرى مى‏تواند بار گناهان او را بر دوش گيرد (وَ أَعْطى‏ قَلِيلًا وَ أَكْدى‏).

    (آيه 35)- «آيا نزد او علم غيب است و مى‏بيند» كه ديگران مى‏توانند گناهان او را بر دوش گيرند؟! (أَ عِنْدَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرى‏).

    چه كسى از قيامت آمده و براى آنها خبر آورده است كه افراد مى‏توانند رشوه گيرند و گناه ديگران را بر گردن نهند؟!

  9. #19
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره نجم [53]

    (آيه 36)- بعد از اين اعتراض شديد قرآن به بيان يك اصل كلى كه در ساير آئينهاى آسمانى نيز بوده است، پرداخته، چنين مى‏گويد: كسى كه با اين وعده‏هاى خيالى دست از انفاق (يا ايمان) برداشته، و مى‏خواهد خود را با پرداختن مختصر مالى از كيفر الهى رهائى بخشد «آيا از آنچه در كتب موسى نازل گرديده با خبر نشده است»؟! (أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِما فِي صُحُفِ مُوسى‏).

    (آيه 37)- «و (همچنين آنچه) در كتب ابراهيم، همان كسى كه وظيفه خود را بطور كامل ادا كرد» (وَ إِبْراهِيمَ الَّذِي وَفَّى).

    همان پيامبر بزرگى كه به تمام عهد و پيمانهاى الهى وفا كرد، حق رسالت او را ادا نمود، و براى تبليغ آئين او از هيچ مشكل و تهديد و آزارى نهراسيد، همان كسى كه در راه خدا تن را به آتش سپرد و قلبش را به خدا، و فرزندش را به قربانى، و اموالش را به برادران و ياران.

    (آيه 38)- آيا با خبر نشده است كه در تمام اين كتب آسمانى اين حكم نازل شده «كه هيچ كس بار گناه ديگرى را بر دوش نمى‏گيرد»؟! (أَلَّا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏).

    (آيه 39)- سپس براى توضيح بيشتر مى‏افزايد: آيا خبر ندارد در اين كتب آسمانى آمده است «كه براى انسان بهره‏اى جز سعى و كوشش او نيست»؟! (وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى‏).

    (آيه 40)- و آيا خبر ندارد «كه تلاش او به زودى ديده مى‏شود»؟! (وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى‏).

    نه تنها نتيجه‏هاى اين سعى و تلاش- چه در مسير خير باشد يا شر- بلكه خود اعمال او، در آن روز در برابرش آشكار مى‏شود، همان گونه كه در آيه 30 سوره آل عمران مى‏فرمايد: «روزى كه هر كس اعمال نيكى را كه انجام داده حاضر مى‏بيند».

  10. #20
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره نجم [53]

    (آيه 41)- «سپس (در برابر عملش) به او جزاى كافى داده خواهد شد» (ثُمَّ يُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفى‏).

    منظور از «جزاء اوفى» جزائى است كه درست به اندازه عمل باشد، البته اين منافات با تفضّل الهى در مورد اعمال نيك به ده برابر، يا صدها، و هزاران برابر ندارد.

    در آيات فوق اشاره به سه اصل از اصول مسلم اسلامى شده، كه در كتب آسمانى پيشين نيز به عنوان اصول مسلمى شناخته شده است:

    الف- هر كس مسؤول گناهان خويش است.
    ب- بهره هر كس در آخرت همان سعى و كوشش اوست.
    ج- خداوند به هركس در برابر عملش جزاى كامل مى‏دهد.

    و به اين وسيله قرآن خط بطلان بر بسيارى از اوهام و خرافات كه عوام مردم دارند، و يا احيانا در بعضى از مذاهب به صورت يك عقيده درآمده است مى‏كشد.

    (آيه 42)- تمام خطوط به او منتهى مى‏شود! قرآن در ادامه بحثهاى گذشته پيرامون مسأله جزاى اعمال مى‏فرمايد: آيا انسان خبر ندارد كه در صحف موسى و ابراهيم آمده است «كه همه امور به پروردگارت منتهى مى‏گردد» (وَ أَنَّ إِلى‏ رَبِّكَ الْمُنْتَهى‏).

    نه تنها حساب و ثواب و جزا و كيفر در آخرت به دست قدرت اوست كه در اين جهان نيز سلسله اسباب و علل به ذات پاك او منتهى مى‏گردد، تمام تدبيرات اين جهان از تدبير او نشأت مى‏گيرد، و بالاخره تكيه‏گاه عالم هستى و ابتدا و انتهاى آن ذات پاك خداست.

    در بعضى از روايات در تفسير اين آيه از امام صادق عليه السّلام چنين مى‏خوانيم:
    «هنگامى كه سخن به ذات خدا مى‏رسد سكوت كنيد».

    يعنى در باره ذات او سخن نگوئيد كه عقلها در آنجا حيران است و به جائى نمى‏رسد، و انديشه در ذات نامحدود براى عقول محدود غير ممكن است، چرا كه هر چه در انديشه گنجد محدود است و خداوند محال است محدود گردد.
    اين تفسير با آنچه گفتيم منافات ندارد و هر دو مى‏تواند در معنى آيه جمع باشد.

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •