کتابهاى معارف سرشار از سخنان تابناک آن‏حضرت است. زیرا اوشکافنده دانش، در خاندان رسالت بود. ولى ما در اینجا تنها به ذکرپرتوهایى از این انوار تابناک پسنده مى‏کنیم باشد که خداوند دلهاى ما رابدانها روشنایى بخشد و حقیقت جانهایمان را به ما نشان دهد و ما را به‏راه راست و استوار خود، رهنمون شود.
اینک با هم اندرزهاى حکیمانه امام باقرعلیه السلام به یکى از اصحابش به ‏نام جابر بن یزید جعفى را از نظر مى‏گذرانیم:
"تو را به پنج چیز سفارش مى‏کنم: اگر مورد ستم واقع شدى تو ستم‏ مکن، اگر به تو خیانت شود تو خیانت مکن، اگر به تو دروغ گویند تو دروغ‏ مگو، اگر تو را ستودند شاد مشو و اگر نکوهشت کردند بى تابى مکن و در باره ‏آنچه در خصوص تو مى‏گویند بیندیش اگر آنچه در باره‏ ات مى‏گویند در خودت‏ دیدى بدان که سقوط تو از چشم بیناى خداوند عزو جل در هنگامى که براى‏کار درستى خشم کردى مصیبتى بزرگتر است برایت از این که بیم دارى ازچشم مردم بیفتى و اگر بر خلاف واقع گفته‏ اند این خود ثوابى است که بى‏رنج ‏آن را به دست آورده‏ اى.
بدان که تو دوست و یار ما محسوب نخواهى شد تا چنان شوى که اگر تمام همشهریانت گرد آیند و یکزبان گویند که تو مرد بدى هستى مایه اندوه تونگردد و اگر همه گویند تو مرد نیکى هستى موجبات شادى تو فراهم نشود، امّاهمواره خودت را به قرآن عرضه کن که اگر به راه قرآن مى‏روى وآنچه را که اونخواسته تو نیز نمى‏خواهى و آنچه را که خواسته، مى‏خواهى و از آنچه بر حذرداشته مى‏ترسى پس استوار باش و مژده‏ ات باد که هر چه در باره تو گویند، تورا زیان نرساند و اگر از قرآن جدایى پس چرا بر خود مى‏بالى؟! براستى مؤمن‏ سر سختانه مشغول جهاد با نفس است تا بر هوا و هوس نفس خویش غلبه ‏کند. یک بار نفس را از کژى به راستى آرد و با خواهش او براى خدا مخالف‏ شود و بار دیگر هم نفس او را به زمین زند و پیرو خواهش او گردد و خدایش ‏دست گیرد و از جا بلند کند و از لغزشش بگذرد و متذکر شود و از خداى‏بترسد و بدو توبه کند و معرفت و بینا ئی ‏اش افزون شود چرا که ترسش از اوبیشتر شده است و خداوند در این باره مى‏فرماید:
(إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُم مُبْصِرُونَ) (۱) "براستى چون ایمان آوردگان را از شیطان و سوسه ‏هایى به دل رسد، همان‏ دم خدا را به یاد آرند و بى درنگ بصیرت یابند."