ختم کلام این است، اینها را می گویم تا بدانید قضیه چیست؟ سیدالشهدا کیست؟ ابن عباس … ، متن مهم است: شیخ المحدثین صدوق راوی است: ابن عباس در شب قتل سیدالشهدا – ظاهراً شب یازدهم بوده است- فی لیلة قتل الحسین علیه السلام رأی رسول الله فی المنام ، وبیده قارورة…، کیست؟ چیست؟ وبیده قارورة، یک شیشه در دست خاتم النبیین است، پرسید یا رسول الله! این شیشه چیست؟ فرمود: هذا دماء الحسین و اصحاب او أرفعها إلی الله تعالی.حالا روشن می شود: از شیخ طوسی تا شیخ انصاری، آیا می توانند بفهمند چه کردند اینها که خونشان با خون سید الشهدا مخلوط شد؟ بعد شخص اول عالم امکان پیغمبر آخر الزمان آمد به کربلا، خون آنها را گرفت، آن شیشه را به ابن عباس گفت: ارفعها إلی الله تعالی، آن وقت خون یک غلام سیاه به کجا رسید؟ اکسیری که همه اینها را کیمیا کرد او خودش کیست؟ او خودش چیست؟ چه کرده؟ کار او به کجا رسیده؟ ما عاجزیم از گفتن. والفجر، ولیال عشر، والشفع والوتر، نهایت امر: یا أیتها النفس المطمئنة ارجعی إلی ربک راضیة مرضیة.رفت اما کجا رفت؟ خون اصحاب او به عرش رفت ، خود او به کجا رفت؟ لا یدرک ولا یوصف . ارجعی إلی ربک راضیة مرضیة.کاری که او کرده است، کدام پیغمبر کرده است؟ فکر کنید از سینه تا سر چقدر است؟ جای چقدر جراحت است؟ این کلام امام ششم است: سیصد و بیست و چند تا… – کمتر از سی – سیصد و بیست و چند تا – متن کلام است – نیزه و شمشیر و تیر همه اینجا [اشاره به سینه] جمع شد، اما او در چه حال بود؟ إلهی رضاً بقضائک وتسلیما لأمرک لا معبود سواک یا غیاث المستغیثین.