خطبه معروف امام عارفان
امام سجاد عليه السلام از پله منبر بالا رفت و خطبه‏اى را با نواى گرم توحيدى بيان كرد كه در اين جا به فرازى از آن خطبه مى‏پردازيم:

«انا بن مكة و منى، انا بن الزمزم و الصفا; انا بن محمد المصطفى; انا بن على المرتضى; انا بن فاطمة الزهراء ...; (35)

من فرزند مكه و منايم; من فرزند زمزم و صفايم; من فرزند محمد مصطفايم; من فرزند على مرتضايم; من فرزند فاطمه زهرايم ... . »

امام زين‏العابدين همچنان به معرفى خويش ادامه داد، تا آن جا كه صداى مردم به گريه بلند شد و اركان كاخ يزيد به لرزه درآمد و يزيد از تحت تاثير قرار گرفتن مردم سخت‏بيمناك شد، از اين رو براى قطع كردن سخنان امام عليه السلام به مؤذن دستور اذان داد.

مؤذن دربار برخاست و با صدايى كه همه مى‏شنيدند، اذان گفت.

وقتى به اشهد ان محمدا رسول الله‏صلى الله عليه وآله رسيد، امام كه هنوز بر بالاى منبر قرار داشت، خطاب به يزيد فرمود: «اى يزيد! اين محمدصلى الله عليه وآله كه هم اكنون نامش را مؤذن بر زبان آورد و به پيامبرى او گواهى داد، جد توست‏يا جد من است؟ اگر بگويى پيامبرصلى الله عليه وآله جد توست، دروغ گفته‏اى و كفر ورزيده‏اى و اگر باور دارى كه پيامبرصلى الله عليه وآله جد من است، پس چرا و به چه جرمى خاندان او را كشتى؟» (36)

آرى بزرگ مبلغ نهضت عاشورا رسالت‏خويش را به نحو شايسته ايفا نمود و چهره مجلس را با تبليغ رساى خود دگرگون كرد و مجلس يزيد با رسوايى خاندان بنى‏اميه و يزيد بن معاويه پايان يافت.