امام عليه السلام فرمود: بلى، ما هستيم. آيا سخن خدا را در قرآن خواندهاى كه فرموده است:
«واعلموا انما غنمتم من شىء فان لله خمسه و للرسول و لذى القربى»; (24) «آن چه غنيمتبه چنگ مىآوريد يك پنجم آن از خدا و رسول و نزديكان اوست.»
مرد شامى گفت: آرى خواندهام.
امام فرمود: مقصود از ذىالقربى در اين آيه نيز ما هستيم.
امام سجاد عليه السلام فرمود: آيا اين آيه را تلاوت كردهاى:
«انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا»; (25) «همانا خداوند اراده كرده است كه پليدى و گناه از شما اهل بيت زدوده شود و شما را به گونهاى بىمانند پاك گرداند.»
اى مرد شامى! آيا در ميان مسلمانان كسى جز ما، «اهل بيت رسول خداصلى الله عليه وآله» شناخته مىشود؟
مرد شامى دانست آن چه درباره اين اسيران شنيده درست نيست. آنان خارجى نيستند. اينان فرزندان رسول اللهصلى الله عليه وآله هستند و از آن چه گفته بود پشيمان شده، با شرمسارى دستهايش را به سوى آسمان بالا برد و به حالت توبه و استغفار گفت:
«اللهم انى اتوب اليك، اللهم انى اتوب اليك، اللهم انى اتوب اليك، من عداوة آل محمدصلى الله عليه وآله و ابرا اليك ممن قتل اهل بيت محمدصلى الله عليه وآله و لقد قرات القرآن منذ دهر فما شعرت بها قبل اليوم; (26)
خدايا به سوى تو باز مىگردم، خدايا به سوى تو باز مىگردم، خدايا به سوى تو باز مىگردم از دشمنى خاندان پيامبر و بىزارى مىجويم و به سوى تو رو مىآورم از كشندگان خاندان پيامبرصلى الله عليه وآله. من روزگاران دراز قرآن تلاوت كردهام ولى تا امروز مفاهيم و معارف آن را درك نكرده بودم.»
سخنانى كه بين امام سجاد عليه السلام و پيرمرد شامى گذشت، نداى بيدارباشى بود بر پندار خفته شاميان.