هلاکت ابوجرول به دست علی(علیه‌السلام) و شکست دشمن
در چنان شرایط سخت و بحرانی که سپاه اسلام از هم پاشیده بود، یک حادثه عجیب بار دیگر موجب تضعیف دشمن و تحرک مسلمانان شد و آن‌ها را برای جنگیدن آماده ساخت و روحیه آنان را بالا برد و آن کشته شدن «ابوجرول» قهرمان سپاه دشمن به دست علی(علیه‌السلام) بود.
توضیح اینکه: فضل بن عباس گوید: ضربت علی(علیه‌السلام) همیشه «بکر» بود؛ یعنی نیاز به ضربت دوم نداشت، همان ضربت اول دشمن را هلاک می‌کرد.
مردی از هوازن که نامش «ابوجرول» بود، پرچم سیاهی بر سر نیزه بلند بسته بود و در پیشاپیش لشکر کفر سوار بر شتر سرخی به پیش می‌آمد به هر مسلمانی که می‌رسید او را می‌کشت و سپس پرچم را به علامت پیروزی بلند می‌کرد که کافران می‌دیدند و این رجز را با صدای بلند می‌خواند:
اَناَ اَبوُجَروَل لا بُراحُ حَتّی نُبیحَ الیَوم اَو نُباحٌ
من ابوجرول هستم که امروز تا دشمن را از پای درنیاورم، از او جدا نگردم.
حضرت علی(علیه‌السلام) به سوی او شتافت. نخست به شتر او ضربه‌ای زد که به زمین افتاد، سپس ضربتی به «ابوجرول» زد که او را به دو نصف کرد. در حالی که می‌فرمود:
قَد عَلِمَ القَومُ لَدَی الصَّباحٌ اِنّی لَدَی الهَیجاءِ ذُو نَصاحِ
مردم و قوم همواره آگاهی دارند که من هنگام چکاچک شمشیر‌ها، آنچه که شایسته خلوص و حق آن‌‌ است، آن را ادا می‌کنم. به این ترتیب، پوزه بلند شتر سوار پر طمطراق به خاک مالیده شد. کشته شدن ابوجرول، آن چنان روحیه دشمن را تضعیف کرد که کافی بود در یک حمله، آن‌ها را تار و مار نمود. عباس به نمایندگی پیامبر(صلی الله علیه و آله) مسلمانان را صدا زد و همه آن‌ها با شنیدن صدای عباس برگشتند و پیامبر(صلی الله علیه و آله) از فرصت استفاده کرده فرمان حمله را صادر نمود و دشمن با حمله مسلمین، مفتضحانه شکست خورد و متواری شد.[۴۳]
و بسیاری از آن‌ها به طائف گریختند و در میان قلعه طائف، کمین گرفتند. سپاه اسلام قلعه طائف را حدود یک ماه در محاصره خود قرار داد.

پی نوشت:
[۴۳] - کشف الغمه: ج ۱، ص ۲۹۸ – بحارالانوار: ج ۲۱، ص ۱۵۷.