فرا رسیدن ١٣ رجب سالروز میلاد اولین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت ، حضرت علی علیه ا - صفحه 3
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 43

موضوع: فرا رسیدن ١٣ رجب سالروز میلاد اولین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت ، حضرت علی علیه ا

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    159
    هر دو قهرمان شروع به رجز خوانی کردند. ضربات شمشیر و نیزه دو قهرمان اسلام و یهود وحشت عجیبی بر دل ناظران افکنده بود. ناگهان شمشیر برنده و کوبنده قهرمان اسلام بر فرق مرحب فرود آمد و او را به خاک افکند. در این هنگام سایر جنگجویان یهود که پشت سر مرحب بودند پا به فرار گذاردند و داخل قلعه پناه بردند و در آن را بستند. اما امام(علیه‌السلام) با قدرت الهی در قلعه را ـ دری که به گفته برخی چنان عظیم بود که پنجاه نفر نمی‌توانستند آن را حرکت دهند ـ از جا کند و به کناری انداخت و راه را برای ورود سربازان اسلام به درون قلعه هموار ساخت.[۳۸]
    علی(علیه‌السلام) در ماجرای فتح مکه
    در ماجرای فتح مکه که در سال هفتم هجرت رخ داد، به ذکر چند نمونه از تلاش‌های حضرت علی(علیه‌السلام) می‌پردازیم:
    الف) فتح مکه و گشودن در کعبه به دست علی(علیه‌السلام)
    پیامبر(صلی الله علیه و آله) با ده هزار نفر از سپاه اسلام در روز اول یا دوم ماه رمضان سال ۸ هجری برای فتح مکه، از مدینه حرکت نمودند و پس از چند روز به مکه رسیدند و آن را محاصره کرده و از هر طرف وارد مکه شدند و بدون جنگ، مکه را فتح کردند و این حادثه بزرگ در ۱۷ رمضان همان سال رخ داد، هنگامی که سپاه اسلام تکبیر گویان کنار کعبه آمدند، پیامبر(صلی الله علیه و آله) تصمیم گرفت درون کعبه و اطراف آن را از لوث بت‌ها، پاک سازد، در این هنگام عثمان بن طلحه، کلید‌دار کعبه، در کعبه را قفل کرد و بر بالای پشت بام کعبه رفت، پیامبر(صلی الله علیه و آله) کلید در خانه کعبه را از او خواست، او گفت: «اگر می‌دانستم که او (محمد صلی الله علیه و آله) رسول خدا است، از دادن کلید به او مضایقه نمی‌کردم.»

    پی نوشت:
    [۳۸] - جعفر سبحانی، پژوهشی عمیق پیرامون زندگی علی(علیه‌السلام): ص ۱۴۵-۱۴۶.
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  2. #2
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    159
    در این لحظه حضرت علی(علیه‌السلام) بر بالای پشت بام کعبه رفت و دست عثمان بن طلحه را گرفت و در کعبه را گشود، پیامبر(صلی الله علیه و آله) وارد خانه کعبه شد و دو رکعت نماز خواند و سپس بیرون آمد، عمویش عباس عرض کرد: «کلید را به من بسپار.» (تا من کلید دار کعبه شوم).
    در این هنگام این آیه نازل گردید:‌ «إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا؛ همانا خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحبش بدهید.»[۳۹]
    در این هنگام رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به علی(علیه‌السلام) دستور داد تا کلید را به عثمان بن طلحه بدهد و از او عذرخواهی کند.
    علی(علیه‌السلام) با کمال رفق و مدارا و معذرت خواهی، کلید را به عثمان داد، عثمان گفت: «ای علی! چطور هنگام گرفتن کلید با خشم و تندی آن را از من گرفتی، ولی هنگام دادن با ملایمت و مدارا دادی؟»
    حضرت علی(علیه‌السلام) فرمود: آیه نازل شده که امانت را به صاحبش رد کنید، آن‌گاه آیه فوق را خواند.
    عثمان بن طلحه چنان تحت تأثیر اخلاق اسلامی قرار گرفت که مسلمان شد، پیامبر(صلی الله علیه و آله) کلید کعبه را از او نگرفت، بلکه ادامه کلید‌داری او را تثبیت کرد.[۴۰]
    ب) علی(علیه‌السلام) بر دوش پیامبر(صلی الله علیه و آله) در پاکسازی کعبه
    پاسی از شب می‌گذشت پیامبر(صلی الله علیه و آله) تصمیم گرفت داخل کعبه را از لوث وجود بت‌ها پاک نماید؛ تا کعبه مخصوص پرستش خدای بزرگ گردد، برخاست و علی(علیه‌السلام) را همراه خود کنار کعبه برد و با هم هفت بار کعبه را طواف کردند. سپس پیامبر(صلی الله علیه و آله) با چوبی که در دست داشتند همه بت‌ها را از جایگاه خود به زمین انداخت و همچون جدش ابراهیم بت شکن، آن‌ها را در هم شکست.

    پی نوشت:
    [۳۹] - سوره نساء، آیه ۵۸.
    [۴۰] - مناقب آل ابی طالب: ج ۱، ص ۴۰۱ ـ بحارالانوار: ج ۲۱، ص ۱۱۶ و ۱۱۷.
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  3. #3
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    159
    علی(علیه‌السلام) نیز در این پاکسازی و بت‌زدایی، همدوش پیامبر(صلی الله علیه و آله) بود.
    در این وقت پیامبر(صلی الله علیه و آله) تصمیم گرفت بزرگترین بتی را که بر سقف کعبه آویخته شده بود از سقف کعبه به پایین اندازد و سرنگون نماید، لذا به علی(علیه‌السلام) فرمود: بنشین و شانه‌ات را بگیر تا بتوانم بالا روم. علی(علیه‌السلام) نشست و آن‌گاه پیامبر(صلی الله علیه و آله) بر شانه علی(علیه‌السلام) ایستاد و فرمود: برخیز. علی(علیه‌السلام) با همه نیرو و توانایی که داشت با سختی‌ از جای خود حرکت کرد. پیامبر(صلی الله علیه و آله) پایین آمد وعلی(علیه‌السلام) را بر شانه خود گذاشت.
    علی(علیه‌السلام) در این باره می‌گوید:«وقتی که بر شانه پیامبر(صلی الله علیه و آله) ایستاده بودم، احساس کردم اگر بخواهم می‌توانم بر افق آسمان دست یابم و دستم را به ستاره ثریا برسانم...».
    علی(علیه‌السلام) با دست پرتوان خود، آن بت بزرگ را که بر سطح کعبه میخکوب شده بود بگرفت و بر زمین افکند و شکست. آن‌گاه علی(علیه‌السلام) از دوش پیامبر(صلی الله علیه و آله) به زمین آمد که در این زمینه شاعر معروف، خطاب به علی(علیه‌السلام) می‌گوید:
    تو زنی به دوش نبی قدم فکنی بتان همه از حرم
    حرم از وجود تو محترم تو ای آن‌که نماز بپا کنی
    کم کم آن شب تاریخی به صبح نزدیک می‌شد و بلال بالای مأذنه اذان صبح را گفت و مسلمانان برای اقامه نماز از خواب برخاستند و به سوی کعبه و مسجد سرازیر شدند، دیدند که کعبه به طور کلی از بت‌های مشرکان پاک شده است.[۴۱] بدین ترتیب پایگاه توحیدی که یک روز مرکز یکتاپرستی بود و مشرکان آن را به بت و بت‌ پرستی آلوده کرده بودند، به وسیله پیامبر(صلی الله علیه و آله) و علی(علیه‌السلام) پاکسازی گردید و دوباره هدف ابراهیم خلیل از ساختن کعبه، تحقق یافت و کعبه کانون خداپرستان موحد گردید.

    پی نوشت:
    [۴۱] - العلویه المبارکه: ص ۱۵۰ – الغدیر: ج ۷، ص ۱۰ – ۱۳.
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  4. #4
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    159
    علی(علیه‌السلام) در جنگ حنین
    یکی از رخدادهای بسیار بزرگ عصر پیامبر(صلی الله علیه و آله) که در سال هشتم هجرت، بعد از فتح مکه رخ داد، جنگ حنین و پیروزی سپاه اسلام در این جنگ بود.
    این جنگ در سرزمین حنین میان مکه و طائف، بین سپاه اسلام و دو قبیله ثقیف و هوازان رخ داد. تعداد سپاه اسلام بالغ بر دوازده هزار نفر بود و پرچم این جنگ در دست حضرت علی(علیه‌السلام) قرار داشت. در آغاز، سپاه اسلام غافلگیر شدند و شکست سختی خوردند. سپاه اسلام هنگامی از سرزمین حنین عبور می‌کرد، ناگهان سپاه دشمن از کمین‌گاه‌ها بیرون آمدند و از هر سو به مسلمانان حمله کردند کار به جایی رسید که سپاهیان اسلام گریختند و پراکنده شدند و تنها نه یا ده نفر با پیامبر(صلی الله علیه و آله) باقی ماندند که نه نفر از آن‌ها بنی هاشم بودند، به نام‌های:
    ۱ عباس (عموی پیامبرصلی الله علیه و آله)
    ۲ـ علی(علیه‌السلام)
    ۳ـ ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب
    ۴ـ نوفل بن حارث
    ۵ـ ربیعه بن حارث
    ۶ و ۷ـ عتبه و معتب، دو پسر ابولهب
    ۸ـ فضل بن عباس
    ۹ـ عبدالله بن زبیر
    و یکی دیگر از غیر بنی هاشم به نام «ایمن» بود که به شهادت رسید.
    امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: علی(علیه‌السلام) در این جنگ چهل نفر از مشرکان را کشت.[۴۲]

    پی نوشت:
    [۴۲] - بحارالانوار: ج ۲۱، ص ۱۵۰.
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  5. #5
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    159
    هلاکت ابوجرول به دست علی(علیه‌السلام) و شکست دشمن
    در چنان شرایط سخت و بحرانی که سپاه اسلام از هم پاشیده بود، یک حادثه عجیب بار دیگر موجب تضعیف دشمن و تحرک مسلمانان شد و آن‌ها را برای جنگیدن آماده ساخت و روحیه آنان را بالا برد و آن کشته شدن «ابوجرول» قهرمان سپاه دشمن به دست علی(علیه‌السلام) بود.
    توضیح اینکه: فضل بن عباس گوید: ضربت علی(علیه‌السلام) همیشه «بکر» بود؛ یعنی نیاز به ضربت دوم نداشت، همان ضربت اول دشمن را هلاک می‌کرد.
    مردی از هوازن که نامش «ابوجرول» بود، پرچم سیاهی بر سر نیزه بلند بسته بود و در پیشاپیش لشکر کفر سوار بر شتر سرخی به پیش می‌آمد به هر مسلمانی که می‌رسید او را می‌کشت و سپس پرچم را به علامت پیروزی بلند می‌کرد که کافران می‌دیدند و این رجز را با صدای بلند می‌خواند:
    اَناَ اَبوُجَروَل لا بُراحُ حَتّی نُبیحَ الیَوم اَو نُباحٌ
    من ابوجرول هستم که امروز تا دشمن را از پای درنیاورم، از او جدا نگردم.
    حضرت علی(علیه‌السلام) به سوی او شتافت. نخست به شتر او ضربه‌ای زد که به زمین افتاد، سپس ضربتی به «ابوجرول» زد که او را به دو نصف کرد. در حالی که می‌فرمود:
    قَد عَلِمَ القَومُ لَدَی الصَّباحٌ اِنّی لَدَی الهَیجاءِ ذُو نَصاحِ
    مردم و قوم همواره آگاهی دارند که من هنگام چکاچک شمشیر‌ها، آنچه که شایسته خلوص و حق آن‌‌ است، آن را ادا می‌کنم. به این ترتیب، پوزه بلند شتر سوار پر طمطراق به خاک مالیده شد. کشته شدن ابوجرول، آن چنان روحیه دشمن را تضعیف کرد که کافی بود در یک حمله، آن‌ها را تار و مار نمود. عباس به نمایندگی پیامبر(صلی الله علیه و آله) مسلمانان را صدا زد و همه آن‌ها با شنیدن صدای عباس برگشتند و پیامبر(صلی الله علیه و آله) از فرصت استفاده کرده فرمان حمله را صادر نمود و دشمن با حمله مسلمین، مفتضحانه شکست خورد و متواری شد.[۴۳]
    و بسیاری از آن‌ها به طائف گریختند و در میان قلعه طائف، کمین گرفتند. سپاه اسلام قلعه طائف را حدود یک ماه در محاصره خود قرار داد.

    پی نوشت:
    [۴۳] - کشف الغمه: ج ۱، ص ۲۹۸ – بحارالانوار: ج ۲۱، ص ۱۵۷.
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  6. #6
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    159
    تخریب بت خانه قبیله «طَیّ» توسط علی(علیه‌السلام)
    یکی از رویدادهای سال نهم هجرت، ویران کردن بت‌خانه قبیله طَیّ در یمن به وسیله امیرمؤمنان علی(علیه‌السلام) بود. به پیامبر(صلی الله علیه و آله) خبر رسید که در میان قبیله «طی» بت بزرگی در بت‌خانه مورد پرستش مردم است. پیامبر(صلی الله علیه و آله)، علی(علیه‌السلام) را با ۱۵۰ نفر مأمور ویران کردن آن بت خانه نمود. علی(علیه‌السلام) با همراهان بت‌خانه مزبور شدند. آن حضرت می‌دانست که بت پرستان قبیله طی مقاومت می‌کنند و درگیری شدید رخ می‌دهد. از این رو با کمال حفظ راز داری نظامی، سحرگاهان خود را به بت‌خانه رساندند و آن را ویران نمودند و بت بزرگ آن را نابود کردند و گروهی را که در آن‌جا در برابر سپاه اسلام مقاومت می‌کردند، دستگیر کرده و به صورت اسیر وارد مدینه نمودند. این موفقیت بزرگ نیز از افتخارات زندگی پر شور علی(علیه‌السلام) است.
    «عدی بن حاتم» بزرگ قبیله طی به شام گریخت. خواهرش اسیر سپاه اسلام گردید. سپس پیامبر(صلی الله علیه و آله) خواهر او را آزاد کرد. او به شام نزد برادرش عدی رفت و بزرگواری پیامبر(صلی الله علیه و آله) را برای برادرش تعریف نمود و همین موجب گرایش عدی به اسلام گردید. او با اختیار خود به مدینه آمد و در محضر پیامبر(صلی الله علیه و آله) مسلمان شد.[۴۴]
    [مأموریت علی(علیه‌السلام) برای خواندن آیات برائت در مکه] مأموریت علی(علیه‌السلام) برای خواندن آیات برائت در مکه
    یکی از رخدادهایی که در اواخر سال نهم (ماه ذیحجه) رخ داد، مأموریت حضرت علی(علیه‌السلام) از جانب پیامبر(صلی الله علیه و آله) برای اعلام برائت از مشرکان، در روز عید قربان در «منی» بود.
    توضیح این‌که: آیات آغاز سوره توبه(از آیه ۱ تا ۱۳) نازل شد که روح این آیات در چهار ماده زیر خلاصه می‌شود:
    ۱ـ ممنوعیت ورود بت‌پرستان به مسجدالحرام و خانه خدا.
    ۲ـ ممنوعیت طواف با بدن برهنه.
    ۳ـ ممنوعیت شرک مشرکان در مراسم حج.
    ۴ـ پیمان وفاداران به پیمان محترم است و به پیمان شکنان چهار ماه مهلت داده می‌شود تا به اسلام بپیوندند وگرنه اسلام با آن‌ها در حال نبرد است.
    پیامبر(صلی الله علیه و آله) نخست ابوبکر را طلبید و او را مأمور کرد تا این آیات را به صورت قطعنامه در مراسم حج در عید قربان در سرزمین منی برای مردم بخواند.

    پی نوشت:
    [۴۴] - اقتباس از کتاب مغازی واقدی: ج ۳، ص ۹۸۸ – سیره ابن هشام: ج ۴، ص ۲۲۵.
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  7. #7
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    159
    ابوبکر، آیات را گرفت و همراه چهل (یا سیصد) نفر، به سوی مکه حرکت کرد. ولی طولی نکشید که پیک وحی از طرف خدا به محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله) رسید و عرض کرد: خداوند فرمان داده است که : «این آیات را باید تو یا کسی که از تو است، بخواند.» پیامبر(صلی الله علیه و آله) بی‌درنگ، حضرت علی(علیه‌السلام) را به حضور طلبید و ماجرا را به او گفت و مرکب مخصوصش را در اختیار علی(علیه‌السلام) گذاشت و به او فرمود: حرکت کن و در راه، آیات و قطعنامه را از ابوبکر بگیر و خودت این مأموریت را انجام بدهد.
    حضرت علی(علیه‌السلام) حرکت کرد و در سرزمین «جحفه» به ابوبکر رسید و فرمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) را به او ابلاغ نمود. ابوبکر آیات را در اختیار علی(علیه‌السلام) گذاشت. علی(علیه‌السلام) به مکه رفت و قطعنامه بیزاری از مشرکان را در «منی» خواند و به اطلاع مردم رسانید.
    ابوبکر در مدینه به محضر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) برگشت و عرض کرد: «نخست مرا برای اعلام برائت از مشرکان نصب کردی ولی اکنون عزل نمودی، آیا آیه‌ای بر ضد من نازل شده است؟» پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «لا، اِلّا اِنّی اَمَرتُ اَن اُبَلِّغَهُ اَناَ اَو رَجل من اهل بیتی؛ نه، جز اینکه من از جانب خدا مأمور شده‌ام که آن آیات را خودم یا یکی از مردان خاندانم ابلاغ کند».[۴۵]
    و در مسند احمد آمده، پیامبر(صلی الله علیه و آله) در پاسخ ابوبکر فرمود: «لا ولکن جبرئیل جائنی فقال لایُؤَدی عنک الا انتَ او رجل منک؛ نه، ولی جبرئیل نزد من آمد و گفت: آن را جز تو یا مردی از تو، ابلاغ نکند».[۴۶]
    این ماجرا در احادیث شیعه و سنی از امور قطعی است و به روشنی بیانگر آن است که امیرمؤمنان علی(علیه‌السلام) در مسائل مربوط به حکومت اسلامی شایسته‌تر از دیگران است. هدف از این عزل و نصب آن است که عملا مردم بدانند که علی(علیه‌السلام) از نظر روحیه و جهات معنوی و سیاسی، قرین و همسان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می‌باشد.

    پی نوشت:
    [۴۵] - خصائص نسائی: ص ۲۸ – مغازی واقدی: ج ۳، ص ۱۰۷۷ – ارشاد مفید: ص ۳۳.
    حسکانی (متوفی بعد از سال ۴۹۰ هـ.ق) در شواهد التنزیل (ج ۱، ص ۲۳۲) حدود ۱۲ روایت در این مورد نقل نموده است.
    [۴۶] - مسند احمد: ج ۱، ص ۱۵۱.
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  8. #8
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    159
    ۲ـ علی(علیه‌السلام) در حجه الوداع و تأیید پیامبر(صلی الله علیه و آله) از قاطعیت علی(علیه السلام)
    هنگامی که مسلمانان اطلاع یافتند که پیامبر(صلی الله علیه و آله) می‌خواهد آخرین حج خود را انجام دهد و ماه‌های آخر عمرش را می‌گذراند، تا می‌توانستند از هر سو در مراسم حج شرکت نمودند. حضرت علی(علیه‌السلام) در یمن بود. از همانجا با لشگری که همراهش بود، به سوی مکه حرکت نمود و مقداری از حُلّه‌ها (لباس مخصوصی) که از مردم نجران به غنیمت گرفته بود همراه خود داشت. علی(علیه‌السلام) در چند فرسخی مکه مردی را فرمانده لشکر خود کرد و خود جلوتر به سوی مکه شتافت و در همان هنگام پیامبر(صلی الله علیه و آله) وارد مکه شد، علی(علیه‌السلام) نیز وارد گردید. علی(علیه‌السلام) به حضور پیامبر(صلی الله علیه و آله) رفت و اخبار یمن را به عرض آن حضرت رسانید و در ضمن عرض کرد: ۳۴ شتر برای قربانی به همراه خود آورده‌ام.
    پیامبر(صلی الله علیه و آله) از دیدار علی(علیه‌السلام) بسیار خوشحال شد و به او فرمود: به سوی لشگر خود برو و آن‌ها را نیز به من برسان.
    حضرت علی(علیه‌السلام) نزد لشگر خود برگشت و دید آن‌ها نیز تا نزدیک مکه رسیده‌اند. ولی آن حله‌ها را بین خود تقسیم کرده و پوشیده‌اند. حضرت علی(علیه‌السلام) از این کار آن‌ها ناراحت شد و به مردی که او را فرمانده آن‌ها کرده بود، فرمود: «چه چیز تو را وادار کرد که بدون اجازه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و بی‌آنکه من اجازه بدهم، حله‌ها را بین این‌ها تقسیم کرده‌ای؟»
    او عرض کرد:‌«‌ آن‌ها از من درخواست نمودند تا این حله‌ها را به عنوان احرام بپوشند و خود را بیارایند.»
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  9. #9
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    159
    حضرت علی(علیه‌السلام) آن لباس‌ها را از آن‌ها که بر خلاف مقررات رفتار کرده بودند گرفت و در میان بار شتر گذاشت و همراه آن‌ها روانه مکه شد، آن‌ها از این قاطعیت علی(علیه‌السلام) برای اجرای مقررات (به جای این‌که خشنود گردند) ناراحت شدند و در مکه همین مطلب را به عنوان شکایت از علی(علیه‌السلام) به عرض پیامبر(صلی الله علیه و آله) رساندند.
    پیامبر(صلی الله علیه و آله) به سخنگوی خود دستور داد تا در میان مردم چنین اعلام کند: «اِرّفَعُوا اَلْسِنَتِکُم عَنْ عَلی بْنِ اَبی طالِب، فَاِنَّه خَشِنٌ فِی ذاتِ الله عَزَّوَجَل غَیْرَ مَداهِنٍ فِی دینِه؛ زبان‌های خود را در مورد شکایت از علی(علیه‌السلام) کوتاه کنید، زیرا که او در امور مربوط به خدا (مقررات دین) سخت‌گیر است و درباره دین، اهل سازش و مسامحه نیست.»
    شکایت کنندگان، دم فرو بستند و به مقام بسیار ارجمند علی(علیه‌السلام) در پیشگاه پیامبر(صلی الله علیه و آله) پی بردند و فهمیدند که هر کس درباره علی(علیه‌السلام) خرده گیری کند، مورد خشم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است.[۴۸]
    به این ترتیب علی(علیه‌السلام) در آخرین حج رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شرکت نمود و تا پایان همراه پیامبر(صلی الله علیه و آله) بود و سپس همراه آن حضرت به سوی مدینه بازگشت.

    پی نوشت:
    [۴۸] - ترجمه ارشاد مفید: ج ۱، ص ۱۶۰-۱۶۱ – بحارالانوار: ج ۲۱، ص ۳۸۵.
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  10. #10
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    159
    ۳ـ اعلام رهبریت علی(علیه‌السلام) در غدیر خم
    پس از پایان مراسم حج در ماه ذیحجه سال دهم هجری، مسلمانان، مکه را به قصد وطن خود ترک کردند، پیامبر(صلی الله علیه و آله) و همراهان نیز به سوی مدینه رهسپار شدند تا به بیابان خشک و سوزان «غدیر خم» رسیدند. همراهان پیامبر(صلی الله علیه و آله)، مسلمانان مختلف سراسر جزیره العرب و... بودند که تعداد آن‌ها را از ۹۰ هزار و ۱۱۴ هزار و ۱۲۰ هزار تا ۱۲۴ هزار گفته‌اند، بیابان غدیر چهار راهی بود که از آن جا مردم از همدیگر جدا می‌گشتند. مردم یمن به سوی جنوب و مردم مدینه به سوی شمال و مردم عراق به سوی شرق و مردم مصر به سوی غرب و ... رهسپار می‌شدند. در چنین نقطه‌ای پیک وحی بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل گردید و این آیه (۶۷ مائده) را خواند: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ؛ ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو فرود آمده است به مردم برسان و اگر نرسانی رسالت خدا را به جا نیاورده‌ای و خداوند تو را از گزند مردم حفظ می‌کند.»
    آن روز، پنجشنبه ۱۸ ذیحجه بود. پیامبر(صلی الله علیه و آله) با دریافت این آیه، فرمان توقف داد. مسلمانان با صدای بلند، آنان را که جلوتر رفته بودند به بازگشت فرا خواندند و مهلت دادند تا عقب افتادگان رسیدند. پس از نماز ظهر به دستور پیامبر(صلی الله علیه و آله) منبری از جهاز شتران ترتیب داده شد.
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

موضوعات مشابه

  1. عید نوروز از منظر ولایت
    توسط طاهره وحیدیان در انجمن کلام رهبری
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: 03-16-2012, 06:38 AM
  2. بروز رسانی سرور های سایت - 12/11/1390
    توسط امیرحسین در انجمن اخبار سایت
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 02-01-2012, 12:00 PM
  3. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: 12-08-2011, 09:58 PM
  4. هوشیارى سیاسى و مدیریت بى نظیر - حضرت علی (ع)
    توسط امیرحسین در انجمن اهل بیت(ع)
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: 06-15-2011, 08:57 PM
  5. دفاع هیجانی از ولایت فقیه و آسیب‌هایش
    توسط امیرحسین در انجمن موضوعات روز
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 06-15-2011, 12:39 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •